گنجور

شمارهٔ ۱۳۹

خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم!
تو بشنوی و خندی و من گویم و گریم!
گر در چمنم، سوی قفس بینم و نالم؛
ور در قفسم، حرف چمن گویم و گریم!
رضوان چو دهد نار جنان، سیب بهشتم؛
نستانم و پستان و زقن گویم و گریم!
گر روز و شبی، قامت و زلف تو نبینم؛
سرو چمن و مشک ختن گویم و گریم!
هر کس بغریبان، نظر مهر کند؛ من
بیمهری یاران وطن گویم و گریم
بلبل دهن غنچه اگر بیند و نالد
من خنده ی آن غنچه دهن گویم و گریم!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم!
تو بشنوی و خندی و من گویم و گریم!
هوش مصنوعی: خوشحالم که شبی را با تو صحبت کنم و باران اشک بریزم! تو به حرف‌هایم گوش دهی و بخندی، و من همچنان از دل دردهایم بگویم و بگریم!
گر در چمنم، سوی قفس بینم و نالم؛
ور در قفسم، حرف چمن گویم و گریم!
هوش مصنوعی: اگر در باغ هستم و به قفس نگاه می‌کنم و اندوهگین می‌شوم؛ و اگر در قفس باشم و از زیبایی‌های باغ صحبت کنم و گریه کنم!
رضوان چو دهد نار جنان، سیب بهشتم؛
نستانم و پستان و زقن گویم و گریم!
هوش مصنوعی: وقتی که رضوان، نگهبان بهشت، میوه‌ای به عنوان سیب به من بدهد، من آن را نمی‌خواهم و به جای آن درد و اندوه خود را بیان می‌کنم و گریه می‌کنم.
گر روز و شبی، قامت و زلف تو نبینم؛
سرو چمن و مشک ختن گویم و گریم!
هوش مصنوعی: اگر روز و شب نتوانم قامت و زلف تو را ببینم، در این صورت به خاطر نبودنت به درختان چمن و عطر مشک ختن فکر می‌کنم و اشک می‌ریزم!
هر کس بغریبان، نظر مهر کند؛ من
بیمهری یاران وطن گویم و گریم
هوش مصنوعی: هر کسی به غریبان محبت کند، من از بی‌محبت بودن یاران وطن شکایت می‌کنم و اشک می‌ریزم.
بلبل دهن غنچه اگر بیند و نالد
من خنده ی آن غنچه دهن گویم و گریم!
هوش مصنوعی: اگر بلبل غنچه‌ای را ببیند و در برابرش ناله کند، من می‌گویم که این غنچه با خنده‌اش بلبل را به حرف می‌آورد و من در این میان گریه می‌کنم!