گنجور

شمارهٔ ۱۳۸

درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم
فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب
بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
مکش زین بیش، ای سرو سهی از غیرتم، تا کی
تو در آغوش غیر و، من تهی آغوش بنشینم
بمحشر تا نیاموزند از من میزبانی را
چو بینم دادخواهان تو را خاموش بنشینم
ز سوز عشق، چون پروانه در رقصم، مباد آذر
که گردد آتشم افسرده و از جوش بنشینم!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم
فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
هوش مصنوعی: در این باغ مانند شاخه گلی، با تمام وجود صبر کرده‌ام تا صدای فریاد بلبل را بشنوم و اگر نشنوم، در سکوت خواهم نشست.
فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب
بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
هوش مصنوعی: تو با وعده های فردایت مرا فریب می‌زنی، در حالی که من امشب با امیدهای بسیار، دوباره در راه تو می‌نشینم.
مکش زین بیش، ای سرو سهی از غیرتم، تا کی
تو در آغوش غیر و، من تهی آغوش بنشینم
هوش مصنوعی: دیگر به این صورت ادامه نده، ای سرو زیبا! از حسادت من تا کی باید تو در آغوش دیگری باشی و من در آغوش خالی بنشینم؟
بمحشر تا نیاموزند از من میزبانی را
چو بینم دادخواهان تو را خاموش بنشینم
هوش مصنوعی: در روز قیامت، وقتی که دیگران ندانند چگونه از من پذیرایی کنند، اگر ببینم کسانی هستند که برای تو درخواست کمک دارند، سکوت می‌کنم و به آنها توجه نمی‌کنم.
ز سوز عشق، چون پروانه در رقصم، مباد آذر
که گردد آتشم افسرده و از جوش بنشینم!
هوش مصنوعی: از شدت عشق، همچون پروانه در حال رقص و نشاط هستم. نگذارید آتش عشق در دل‌ام خاموش شود و نتوانم دیگر احساسات و هیجان‌های خود را نشان دهم!