گنجور

شمارهٔ ۱۱۲

به من باد صبا در پرده گوید کاش پیغامش
که از غیرت دهم جان بشنوم از غیر چون نامش
خدا را ای رقیب امشب ز افسونی که می‌دانی
بگو شاید بخوانم تا کنم با خویشتن رامش
من از شوق گرفتاری گشودم بال و پر همدم
تو پنداری که می‌خواهی رهایی یابم از دامش
ره عشقی که من در پیش دارم نیست پایانش
که گمگشته است در هر گام خضری در بیابانش
به گردن گیرم از وی روز محشر خون خلقی را
که ترسم دست غیری آشنا گردد به دامانش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به من باد صبا در پرده گوید کاش پیغامش
که از غیرت دهم جان بشنوم از غیر چون نامش
هوش مصنوعی: باد صبا به من می‌گوید کاش پیامی که به خاطر غیرت جانم را می‌گیرد، از کسی دیگر بشنوم، چون نامش را نمی‌دانم.
خدا را ای رقیب امشب ز افسونی که می‌دانی
بگو شاید بخوانم تا کنم با خویشتن رامش
هوش مصنوعی: ای رقیب، امشب از آن جادویی که می‌دانی برایم بگو، شاید بتوانم با آن خود را آرام کنم.
من از شوق گرفتاری گشودم بال و پر همدم
تو پنداری که می‌خواهی رهایی یابم از دامش
هوش مصنوعی: از روی شوق و عشق، اسیر شدن را پذیرفته‌ام و به محبوبم بال و پر داده‌ام. تو چنین می‌پنداری که من می‌خواهم از این عشق و اسارت رها شوم.
ره عشقی که من در پیش دارم نیست پایانش
که گمگشته است در هر گام خضری در بیابانش
هوش مصنوعی: طی کردن راه عشق من هیچ پایانی ندارد، چون در هر قدمی که برمی‌دارم، نشانه‌ای از زندگی و سرسبزی در بیابان آن گم شده است.
به گردن گیرم از وی روز محشر خون خلقی را
که ترسم دست غیری آشنا گردد به دامانش
هوش مصنوعی: من در روز قیامت مسئولیت خون انسان‌هایی را به دوش می‌کشم؛ چرا که می‌ترسم که فردی غیر آشنا به کمک او بیفتد و به او آسیب برساند.