شمارهٔ ۱۰۳
جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز دگر
غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر
بیدلانت، آگه از راز دلم هم نیستند
کز تو هر یک دیده گاه دلبری ناز دگر
عاشقانت فارغ از رشکند، کز نیرنگ حسن؛
در میان داری جدا با هر یکی راز دگر
یادم آید، کز قفایت میدویدم هر کجا
کبک دیگر بینم از دنبال شهباز دگر
چون بدام از آشیان افتادمت، بشکن پرم؛
تا نماند در دلم امید پرواز دگر
چون زدی تیرم، بکش، مگذار غلطانم بخاک
تا ببازویت نخندد ناوک انداز دگر
آذر امشب از دگر شبها فزون در زاریم
مینوازد مطرب مجلس، مگر ساز دگر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز دگر
غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر
هوش مصنوعی: ای گل، جز دل غمگین من، هیچ همراه دیگری نیست، و بلبل هم جز من همزبان و همنوا ندارد.
بیدلانت، آگه از راز دلم هم نیستند
کز تو هر یک دیده گاه دلبری ناز دگر
هوش مصنوعی: آنها که به بیدل عشق ورزیدهاند، از راز دل من بیخبرند؛ چرا که هر یک از آنها در لحظهای عشق و ناز خود را نشان میدهند.
عاشقانت فارغ از رشکند، کز نیرنگ حسن؛
در میان داری جدا با هر یکی راز دگر
هوش مصنوعی: عاشقانت از حسادت و بدگویی بیخبرند، چون تو به خاطر زیباییات میان هر یک از آنها راز و داستانی متفاوت داری.
یادم آید، کز قفایت میدویدم هر کجا
کبک دیگر بینم از دنبال شهباز دگر
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که از پشت سر تو به هر جا که کبک دیگر را میدیدم، به دنبال پرندهای دیگر میدویدم.
چون بدام از آشیان افتادمت، بشکن پرم؛
تا نماند در دلم امید پرواز دگر
هوش مصنوعی: وقتی که از خانهام به دام افتادی، بالهایم را بشکن تا دیگر در دلم امیدی برای پرواز دوباره نماند.
چون زدی تیرم، بکش، مگذار غلطانم بخاک
تا ببازویت نخندد ناوک انداز دگر
هوش مصنوعی: وقتی تیرت به من اصابت کرد، ادامه بده و کار را تمام کن. مرا بر خاک نگذار تا کسی که بر من تیر میاندازد و از این رخداد خوشحال میشود، به تمسخر نگیرد.
آذر امشب از دگر شبها فزون در زاریم
مینوازد مطرب مجلس، مگر ساز دگر
هوش مصنوعی: امشب آذر بیشتر از شبهای دیگر دلتنگی و غم را احساس میکند و مطرب مجلس با نواهایش ما را مینوازد، گویی که ساز دیگری در کار است.