گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

قاصدا، نامه‌ای از کوی فلانی به من آر
یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر
نامهٔ من ببر، اما به رقیبان منمای؛
گر توانی بدهش، ور نتوانی به من آر!
اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار
بدهش نامه، جوابی که ستانی به من آر
ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز
خبری پرس نهانی و نهانی به من آر
پیش مردم ننویسد اگر از شرم جواب
بگذر از نامه و پیغام زبانی به من آر
در میان من و او هست نشان‌ها بسیار
بدگمان تا نشوم از تو، نشانی به من آر
همچو آذر بودم کام ز پیری بس تلخ
رطبی تازه از آن نخل جوانی به من آر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قاصدا، نامه‌ای از کوی فلانی به من آر
یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر
هوش مصنوعی: ای نامه‌رسان، لطفاً نامه‌ای از محبوبم به من بیاور، یعنی همان نامه‌ای که می‌دانی.
نامهٔ من ببر، اما به رقیبان منمای؛
گر توانی بدهش، ور نتوانی به من آر!
هوش مصنوعی: نامهٔ من را ببر، اما به دشمنان من نشان نده. اگر می‌توانی آن را به او بده، و اگر نمی‌توانی، خودت به من برگردان.
اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار
بدهش نامه، جوابی که ستانی به من آر
هوش مصنوعی: اگر بر سر کویی بروی و دیگران تو را نشناسند، نامه‌ای بده و جوابی که دریافت می‌کنی را برای من بیاور.
ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز
خبری پرس نهانی و نهانی به من آر
هوش مصنوعی: اگر او را به طور پنهانی بشناسی، نامه‌ای به او بده و از او خبری به صورت پنهانی بگیر و آن خبر را به من برسان.
پیش مردم ننویسد اگر از شرم جواب
بگذر از نامه و پیغام زبانی به من آر
هوش مصنوعی: اگر به خاطر شرم نمی‌توانی به من بگویی، بهتر است که از نوشتن نامه و پیام به دیگران صرف‌نظر کنی و با زبان خودت پاسخی به من بدهی.
در میان من و او هست نشان‌ها بسیار
بدگمان تا نشوم از تو، نشانی به من آر
هوش مصنوعی: بین من و او نشانه‌های زیادی وجود دارد که می‌تواند باعث سوءتفاهم شود. پس از تو خواهش می‌کنم که نشانه‌ای برای من بگذار تا دچار تردید نشوم.
همچو آذر بودم کام ز پیری بس تلخ
رطبی تازه از آن نخل جوانی به من آر
هوش مصنوعی: دلم مانند آتش است و به خاطر پیری طعم تلخی را تجربه می‌کند. ای کاش به من از میوه‌های نخل جوانی عطا کنی.