شمارهٔ ۲۱ - غزل
جان ز من خواسته جانان چه کنم؟!
چه کنم گر ندهم جان چه کنم؟!
منع دل میکنم از عشق، ولی
چون دلم نیست به فرمان چه کنم؟!
پیرم و، عشق جوانی دستم
برندارد ز گریبان، چه کنم؟!
باورم نامد از او عهد، ولی
خورد سوگند به قرآن چه کنم؟!
جان برآمد ز تن و برناید؛
دل از آن چاه زنخدان چه کنم؟!
وعدهٔ قتل به من داده، اگر
شود از وعده پشیمان چه کنم؟!
طشت رسواییام از بام افتاد
عاشقم آذر پنهان چه کنم؟!
شمارهٔ ۲۰ - وله قصیده: خوانده بر خوان فلکم، هان چکنم؟!شمارهٔ ۲۲ - قصیده در مدح میرزا جعفر وزیر: ایا نسیم صبا، کت مبارک است قدوم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان ز من خواسته جانان چه کنم؟!
چه کنم گر ندهم جان چه کنم؟!
هوش مصنوعی: جانم را محبوبم خواسته است. چه کار کنم؟ اگر جانم را ندهم، چه باید بکنم؟
منع دل میکنم از عشق، ولی
چون دلم نیست به فرمان چه کنم؟!
هوش مصنوعی: من سعی میکنم خودم را از عشق دور نگه دارم، اما وقتی قلبم به چیزی غیر از این فرمان نمیدهد، چه کار میتوانم بکنم؟
پیرم و، عشق جوانی دستم
برندارد ز گریبان، چه کنم؟!
هوش مصنوعی: من اکنون پیر شدهام و عشق جوانی دیگر نمیتواند مرا رها کند. در این وضعیت چه باید کنم؟
باورم نامد از او عهد، ولی
خورد سوگند به قرآن چه کنم؟!
هوش مصنوعی: من به او اعتماد ندارم و عهدش را قبول ندارم، اما چگونه میتوانم به قرآن سوگند بخورم؟
جان برآمد ز تن و برناید؛
دل از آن چاه زنخدان چه کنم؟!
هوش مصنوعی: جان از تن بیرون رفت و نمیتوانم دل را از آن چاه عمیق چانهات جدا کنم.
وعدهٔ قتل به من داده، اگر
شود از وعده پشیمان چه کنم؟!
هوش مصنوعی: کسی به من وعده داده که مرا بکشد، حالا اگر از این وعده منصرف شود، من چه کار کنم؟
طشت رسواییام از بام افتاد
عاشقم آذر پنهان چه کنم؟!
هوش مصنوعی: رسوایی من مانند طشتی است که از بام افتاده و حالا نمیدانم چگونه عشق خود را در آتش پنهان کنم.