گنجور

بخش ۹ - شعر گفتن ورقه

بگفت ای چراغ دل و جان من
بت گل رخ و جان و جانان من
به هجر اندرون کرد نتوان درنگ
شود نرم از عشق پولاد و سنگ
نگارم شد و شد ز هجرش مرا
هم از دل نشاط و هم از روی رنگ
کنون کم قضا سوی اوره نمود
نگیرم دگر در صبوری درنگ
ز جان و ز خون معادی کنم
هوا تیره فام و زمین لاله رنگ
نیارم شبیخون،‌ نسازم کمین
کزین هر دو بر مرد عارست و ننگ
بتم گر بکام نهنگ اندرست
برون آرم او را ز کام نهنگ
بخون ربیع ابن عدنان کنون
بشویم دل و جان به شمشیر جنگ

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگفت ای چراغ دل و جان من
بت گل رخ و جان و جانان من
هوش مصنوعی: ای روشنی‌بخش دل و جان من، ای بت زیبا که روح و زندگی‌ام به تو وابسته است.
به هجر اندرون کرد نتوان درنگ
شود نرم از عشق پولاد و سنگ
هوش مصنوعی: در دوری و جدایی نمی‌توان متوقف شد، زیرا عشق به قدری قوی و محکم است که دل را نرم و لطیف می‌کند.
نگارم شد و شد ز هجرش مرا
هم از دل نشاط و هم از روی رنگ
هوش مصنوعی: معشوقه‌ام آمد و به خاطر دوری‌اش، هم از دل شادی و نشاطم کاسته شد و هم از چهره‌ام رنگ و رونق رفت.
کنون کم قضا سوی اوره نمود
نگیرم دگر در صبوری درنگ
هوش مصنوعی: اکنون دیگر صبر نمی‌کنم و تصمیم گرفته‌ام که به سمت او بروم.
ز جان و ز خون معادی کنم
هوا تیره فام و زمین لاله رنگ
هوش مصنوعی: من از زندگی و از خون خود می‌گذرم تا در آسمان رنگی تیره و در زمین رنگی همانند گل لاله بسازم.
نیارم شبیخون،‌ نسازم کمین
کزین هر دو بر مرد عارست و ننگ
هوش مصنوعی: من نه تنها تهاجم نمی‌کنم و کمین نمی‌گذارم، بلکه از این دو کار به خاطر عار و ننگی که بر مردان این کار است، پرهیز می‌کنم.
بتم گر بکام نهنگ اندرست
برون آرم او را ز کام نهنگ
هوش مصنوعی: اگر بت من در دندان نهنگ باشد، من او را از چنگ این نهنگ رها خواهم کرد.
بخون ربیع ابن عدنان کنون
بشویم دل و جان به شمشیر جنگ
هوش مصنوعی: به یاد ربیع ابن عدنان اکنون با دل و جان آماده‌ام تا در میدان جنگ با شمشیر حاضر شوم.