گنجور

بخش ۳۸ - شعر گفتن ورقه

ایا پر هنر راد و دانا طبیب
یکی چاره کن بر فراق حبیب
که از هجر آن سرو سیمین صنم
گدازنده ام هم چو زرین قضیب
نصیب بتم خوبی و چابکیست
چرا مرمرا محنت آمد نصیب؟
کرا عشق و هجران بهم یار گشت
شود جانش با مرگ بی شک قریب
منم بستهٔ عشق، رحمت کنید
برین خستهٔ مستمند غریب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا پر هنر راد و دانا طبیب
یکی چاره کن بر فراق حبیب
هوش مصنوعی: ای هنرمند و دانای بزرگ، لطفاً یک راه حلی برای درد فراق عزیزم پیدا کن.
که از هجر آن سرو سیمین صنم
گدازنده ام هم چو زرین قضیب
هوش مصنوعی: از دوری آن معشوق زیبا و خوش قامت، مانند طلا که در آتش ذوب می‌شود، من هم در حال ذوب شدنم.
نصیب بتم خوبی و چابکیست
چرا مرمرا محنت آمد نصیب؟
هوش مصنوعی: خوشبختی و نشاط به معشوقه من رسیده است، اما چرا من در عذاب و رنج به سر می‌برم؟
کرا عشق و هجران بهم یار گشت
شود جانش با مرگ بی شک قریب
هوش مصنوعی: هر که عشق و دوری را به هم پیوند دهد، جان او با مرگ نزدیک خواهد شد.
منم بستهٔ عشق، رحمت کنید
برین خستهٔ مستمند غریب
هوش مصنوعی: من در بند عشق هستم، لطف کنید به این خسته و بیچارهٔ غریب نگاه کنید.