گنجور

بخش ۷ - الحکایت الرموز داستان حکیم و مرد احول

بود استاد حکیمی پاکباز
دائماً با حق تعالی گفته راز
در همه عالم ورا همتا نبود
همچو او در علم یک دانا نبود
رازها با حق تعالی گفته است
سرها از راز حق دانسته است
روز و شب در راه او با درد بود
بی وکیلی و جفت فرد فرد بود
هیچکس از راز او آگه نگشت
هیچکس با درد او همره نگشت
آن حکیمی که جهان معمور ازوست
آن حکیمی که دو عالم نور از اوست
ای بسا کس را که او آگاه کرد
ای بسا کس را که شاهنشاه کرد
همچو او دیگر حکیمی خود نبود
جمله عالم را از او حکمت گشود
صدهزاران حکمت حق یافته
هر زمان نوعی دگر دریافته
ای بسا کس را که از وی ره گشود
ای بسا کس را که راه حق نمود
ای بسا کس را که او آگاه کرد
ای بسا کس را که شاهنشاه کرد
ای بسا کس را که درد عشق داد
ای بسا کس را که راه صدق داد
ای بسا کس را که شاه و میر کرد
ای بسا کس را که قطب و پیر کرد
ای بسا کس را که جام فقر داد
ای بسا کس را که جانی در نهاد
از خدای خویش حکمت یافته
در سلوک خویش رفعت یافته
اوحکیم صادق و سر خداست
همچو او دیگر حکیمی خود کجا است
صدهزاران حکمت بی‌منتها
از خدایش یافته بحر صفا
هیچ کس از حال او آگه نشد
احولی با او مگر همخانه شد
اندر آن خانه یکی آیینه‌دان
هر دو عالم را از آن آیینه دان
بود آن آیینه در پیش حکیم
روی خود را دید او در وی مقیم
احولک گفت این حکیم پر خرد
هر زمان درآینه می بنگرد
حکمتش بیشک در این آیینه‌دان
لاجرم زیبا رخش ز آیینه دان
حکمت او من از این پیدا کنم
در جهان خود را چو او زیبا کنم
وانگهی در آینه کرد او نگاه
دید او دو صورت زشت سیاه
احولک در دید اندر آینه
زان بکثرت دید او معاینه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود استاد حکیمی پاکباز
دائماً با حق تعالی گفته راز
هوش مصنوعی: استاد بزرگوار و پاکدل همواره در ارتباط با خداوند و در حال راز و نیاز با او بود.
در همه عالم ورا همتا نبود
همچو او در علم یک دانا نبود
هوش مصنوعی: در سراسر جهان هیچ کس مانند او وجود ندارد و هیچ دانشمندی به اندازه او دارای علم نیست.
رازها با حق تعالی گفته است
سرها از راز حق دانسته است
هوش مصنوعی: رازها با خداوند بلند مرتبه در میان است و سرهای انسان‌ها از این رازهای الهی آگاه شده‌اند.
روز و شب در راه او با درد بود
بی وکیلی و جفت فرد فرد بود
هوش مصنوعی: در طول روز و شب در مسیر او با درد و رنج مواجه بودیم، زیرا هیچ یاری و همدمی نداشتیم و هر یک به تنهایی در این راه قدم می‌زد.
هیچکس از راز او آگه نگشت
هیچکس با درد او همره نگشت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از راز او مطلع نشد و هیچ‌کس در تحمل درد او همراهی نکرد.
آن حکیمی که جهان معمور ازوست
آن حکیمی که دو عالم نور از اوست
هوش مصنوعی: آن حکیمی که باعث آبادانی و رونق جهان است، و همچنین منبع نور و روشنایی برای دو جهان می‌باشد.
ای بسا کس را که او آگاه کرد
ای بسا کس را که شاهنشاه کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به وسیله اطلاعات و آگاهی‌هایی که کسب می‌کنند، به مقام‌های بالاتر یا موفقیت‌های بزرگ دست می‌یابند.
همچو او دیگر حکیمی خود نبود
جمله عالم را از او حکمت گشود
هوش مصنوعی: در میان حکما، حکیمی مانند او هیچ نیست و او به تنهایی درهای دانش و حکمت را به روی همه گشوده است.
صدهزاران حکمت حق یافته
هر زمان نوعی دگر دریافته
هوش مصنوعی: در طول تاریخ، صدها هزار نکته و حقیقت از جانب خداوند در هر زمانی به شیوه‌ای جدید و متفاوت کشف شده است.
ای بسا کس را که از وی ره گشود
ای بسا کس را که راه حق نمود
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به واسطه‌ی آنان راه‌ها باز می‌شود و همچنین افرادی هستند که به هدایت حق دست پیدا می‌کنند.
ای بسا کس را که او آگاه کرد
ای بسا کس را که شاهنشاه کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به خاطر آگاهی و دانش دیگران را به سمت ترقی و سلطنت هدایت می‌کنند.
ای بسا کس را که درد عشق داد
ای بسا کس را که راه صدق داد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به خاطر عشق رنج می‌کشند و همچنین بسیاری هستند که در نتیجه عشق به مسیر راست و درست هدایت می‌شوند.
ای بسا کس را که شاه و میر کرد
ای بسا کس را که قطب و پیر کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به مقامات و مقام‌های بلند دست یافته‌اند و برخی دیگر را به مراد و راهنمایی رسانده‌اند.
ای بسا کس را که جام فقر داد
ای بسا کس را که جانی در نهاد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به اوضاع سخت و فقر دچارند و در عوض، برخی دیگر هستند که دارای روح و جان بزرگی هستند.
از خدای خویش حکمت یافته
در سلوک خویش رفعت یافته
هوش مصنوعی: کسی که از خداوند حکمت را دریافت کرده، در مسیر زندگی‌اش به درجات بالاتری دست یافته است.
اوحکیم صادق و سر خداست
همچو او دیگر حکیمی خود کجا است
هوش مصنوعی: حکیم صادق و حقیقتی که مانند او وجود ندارد، به گونه‌ای است که هیچ حکیم دیگری در مقام او نمی‌تواند جای بگیرد.
صدهزاران حکمت بی‌منتها
از خدایش یافته بحر صفا
هوش مصنوعی: خداوند، دانش و حکمت بی‌پایانی را به انسان عطا کرده که مانند دریای صاف و زلال است.
هیچ کس از حال او آگه نشد
احولی با او مگر همخانه شد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از وضعیت او باخبر نشد مگر اینکه در کنار او زندگی کرده و با او هم‌نشینی کرده باشد.
اندر آن خانه یکی آیینه‌دان
هر دو عالم را از آن آیینه دان
هوش مصنوعی: در آن خانه یک آینه وجود دارد که تمام جهان را در آن می‌توان دید.
بود آن آیینه در پیش حکیم
روی خود را دید او در وی مقیم
هوش مصنوعی: در آن زمان، حکیم به آیینه‌ای نگاه کرد و چهره‌اش را در آن دید که انگار درون آیینه زندگی می‌کند.
احولک گفت این حکیم پر خرد
هر زمان درآینه می بنگرد
هوش مصنوعی: حکیم با تجربه هر بار که به آینه نگاه می‌کند، به خود و افکارش فکر می‌کند و به درک بهتری از خود می‌رسد.
حکمتش بیشک در این آیینه‌دان
لاجرم زیبا رخش ز آیینه دان
هوش مصنوعی: زیبایی او قطعا در این آینه مشخص است.
حکمت او من از این پیدا کنم
در جهان خود را چو او زیبا کنم
هوش مصنوعی: من از حکمت او درک می‌کنم که چگونه در این دنیا باید خود را زیبا بسازم.
وانگهی در آینه کرد او نگاه
دید او دو صورت زشت سیاه
هوش مصنوعی: سپس در آینه نگاهی انداخت و دو چهره زشت و سیاه را دید.
احولک در دید اندر آینه
زان بکثرت دید او معاینه
هوش مصنوعی: در آینه به خاطر کثرت دیدن، تو به طور واضح خودت را مشاهده می‌کنی.