گنجور

بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال

بشنو این رمز از بلال با وفا
خواجهٔ ما و غلام مصطفی(ص)
اوفتاده بود آن دُر ثمین
در میان آن جهودان لعین
مرد دین بودو طلبکار آمده
عشق احمد را خریدار آمده
روز و شب در دین حق بیدار بود
واقف سرّ بود و مرد کار بود
روز بهر آن جهودان کار کرد
شب همه شب خدمت جبار کرد
آن جهودان لعین گمره شدند
از طریق عشق او آگه شدند
چندتن زان گمرهان جمع آمدند
بر بلال پاک دین ناحق زدند
تا بگردانند ز دین مصطفی
ترک دارند این طریق با صفا
تو چرا در راه دین او روی
هم زجان تو مؤذن احمد شوی
دین او را تو چرا کردی قبول
گشته‌ای از راه ما تو بوالفضول
گفت او راه حقست ومهتر است
راهتان باطل به پیشش ابتر است
بعد از آن او را ببستند آن سگان
چوبها بر وی زدند از قهر آن
پس بلال از شوق او گفتی احد
قادر و فرد و خداوند و صمد
گر هزاران پاره گردد جسم من
بیشکی دانم ترا بی‌ما و من
ما و من برگیر و بگذار از دوئی
تا در این ره مرد صاحب سر شوی
چون بلال باصفا بگذر ز خود
تا رهی از ننگ ونام و نیک و بد
تا دم آخر به یکتائی رسی
در کمال ذات یکتائی رسی
چون تو یکتا گشتهٔ ای محترم
بگذری از کفر و از اسلام هم
چون تو یکتا باشی ای مرد یقین
هم ز دنیا بگذری و هم ز دین
چون تو یکتا باشی ای مرد خدا
پس بقا باشد ترا بعد از فنا
چون تو یکتا باشی ای مرد فقیر
بر همه عالم شوی سلطان و میر
چون تو یکتا باشی اندر لامکان
ساقیت باشند هر دم قدسیان
چون تو یکتا باشی اندر بحر نور
وصل یابی و شوی اندر حضور
چون تو یکتا باشی اندر بحر جان
جان نماید خویشتن را در زمان
چون تو یکتا باشی اندر سرّ جان
سرّ دل را یابی هم از سر جان
چون تو یکتا باشی اندر سرّ دل
سرّ دل را یابی هم از سر دل
چون تو یکتا باشی اندر معرفت
معرفت آید ترا هر دم صفت
چون تو یکتا باشی هر دم راه را
مات سازی هر زمان صد شاه را
چون که تو یکتا شدی در درد عشق
بیشکی گردی تو آن دم مرد عشق
چون تو یکتا گشتی کل یکتا بدان
سر معنی کرده‌ام با تو بیان
چون جهان جمله ز یک پیدا شده است
عقلها جمله ز یک گویا شده است
انبیا جمله ز یک گفتند باز
از یکی گشتند ایشان سرفراز
شرع و ترتیب از یکی شد آشکار
بشنو این معنی تو یکدم گوش دار
آسمانها از یکی گردان شده
ماه و خورشید از یکی تابان شده
از یکی شد این نجوم بیشمار
از یکی شد هفت و نه پنج و چهار
از یکی شد این جهان پرگفتگو
از یکی شد عالمی در جستجو
از یکی شد کوه پیدا در جهان
از برای ساکنی این جهان
از یکی پیدا شده اشجارها
این جهان را فیض داده بارها
از یکی پیدا شده باد و هوا
این جهان را داده هر دم صدصفا
از یکی پیدا شده آب روان
این جهان را سبز کرده رایگان
از یکی پیدا شده خیل و حشم
اشتر و اسب و خر وگاو و غنم
از یکی پیدا شده در و گهر
سنگ و یاقوت و ز لعل معتبر
از یکی پیدا شده وحش و طیور
هر یکی را صد عطا و صد سرور
از یکی پیدا شده صد نازنین
هر یکی را در لباس خوش ببین
از یکی پیدا شده صد ماهروی
سروقدی تنگ چشمی مشک موی
از یکی پیدا شده صد دلفریب
کرده بر عشاق هر دم صد عتیب
از یکی پیدا شده صد گل عذار
ابروان چون حاجبی چشم خمار
از یکی پیدا شده صد نامدار
عاشقان را کرده هر دم جان نزار
از یکی پیدا شده صد خوشه‌چین
چشمها بادام و لبها شکرین
از یکی پیدا شده صدماهوش
دستشان درگردن هر یک چه خوش
از یکی پیدا شده صد مه لقا
عاشقان را گشته هر دم از جفا
از یکی پیدا شده هر دو جهان
از یکی شد آشکار اونهان
از یکی پیدا شده این عقل وجان
سر این معنی بدانند عارفان
از یکی آمد علوم انبیا
از یکی گشته حضور اولیا
از یکی آمد خلیل وذوفنون
در ره حق تاجدار و رهنمون
از یکی آمد نبوت در جهان
از یکی آمد ولایت در عیان
از یکی احمد شده سالار و شاه
عقلها را بر گرفته او ز راه
از یکی موسی شده صاحبقران
دم نیاورده ز بیم لن تران
از یکی عیسی شده بر آسمان
ترک کرده او مکان خاکدان
از یکی بین هرچه بینی سر بسر
چه بدو چه نیک چه خشک و چه تر
این همه تفسیر از بهر یکی است
مرد معنی را در اینجا کی شکی است
این یکی خود از یکی آمد مدام
تو یکی اندر یکی بین والسلام
خود یکی اندر یکی یکی بود
اندر این معنی کجا شکی بود
این یکی اندر یکی توحید دان
بر دل و جان این سخن تحقیق دان
خود یک اندر یک بدان ای بیخبر
تا شوی درمعرفت صاحب نظر
این یک اندر یک تو عشق روح دان
این رموز از جملگی مفتوح دان
این یک اندر یک خدا باشد خدا
بشنو این معنی پاک با صفا
ذات حق را در صفات حق ببین
بگذر از کفر و رها کن کیش و دین
پس جمالش در جلالش بازبین
شک بسوزان و گذر کن از یقین
پس نهان اندر عیان میدان مدام
چون عیان اندر نهان میدان مدام
هم عیان و هم نهان هردو بهم
هم درون و هم برون لطف و کرم
هم زمین و هم سما و هم فلک
هم بروج و هم نجوم و هم ملک
هم نبی و هم علی و هم ولی
دو مبین تاتو نباشی احولی
چون یکی آمد یکی شد کل یکی
حق ببین معنی کجا باشد شکی
خود یکی آمد یکی می‌بین همه
عقل احول گشته اندر دمدمه
دمبدم در هر مکانی رخ نمود
چون مکانش نیست هر جائی که بود
این سخن از ترجمانی دیگر است
عارفان را خود نشانی دیگر است
این سخن از لامکان آورده‌ام
سر مخفی رایگان آورده‌ام
این سخن از عقل و از جان برتر است
این کسی داند که عالی گوهر است
این سخن از عرش اعلی آمده است
از رموز حق تعالی آمده است
این سخن از بهر مشتاق آمده است
از برای جان مشتاق آمده است
این سخن از بحر معنی آمده است
نه بدعوی نه بفتوی آمده است
این سخن از سر وحدت آمده است
نز ره تقلید وکثرت آمده است
این سخن از غایت درد آمده است
در طریق عاشقی فرد آمده است
این سخن از سر پنهان آمده است
صدهزاران گوهر جان آمده است
این سخن برهان معنی آمده است
از طریق عشق مولی آمده است
این سخن از عشق جانان آمده است
لاجرم از عقل پنهان آمده است
این سخن عارف بداند بیشکی
زان بداند این رموز حق یکی
گر ترا درد است درمان هم بود
گر ترا عشقست جانان هم بود
درگذر از زهد و علم و قال قیل
درد را بگزین و میکش بار فیل
درگذر از ذکر و فکر و معرفت
درد را بگزین و شو در تعزیت
درگذر از این جهان و آن جهان
چند باشی آشکارا و نهان
درگذر از خویشتن یکبارگی
تا رسی در عالم بیچارگی
بگذر از خود پاک و کلی شو فنا
تا شوی اندر فنا عین بقا
گر یکی بینی تو جان ره بین شوی
در دو بینی احولی کژ بین شوی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشنو این رمز از بلال با وفا
خواجهٔ ما و غلام مصطفی(ص)
هوش مصنوعی: به صدای بلال وفادار گوش کن، او خدمتگزار ما و بنده رسول خداست.
اوفتاده بود آن دُر ثمین
در میان آن جهودان لعین
هوش مصنوعی: دُرّ قیمتی در میان کسانی افتاده بود که ویژگی‌های بدی دارند و ناپسند هستند.
مرد دین بودو طلبکار آمده
عشق احمد را خریدار آمده
هوش مصنوعی: مردی که دارای دین و ایمان بود، حالا به فروش عشق احمد آمده و کسی که عشق او را می‌خواهد، به دنبال خرید آن است.
روز و شب در دین حق بیدار بود
واقف سرّ بود و مرد کار بود
هوش مصنوعی: در تمام روز و شب در دین حق هوشیار و آگاه بود و به رازها پی برده و انسانی فعال و کاردان به شمار می‌رفت.
روز بهر آن جهودان کار کرد
شب همه شب خدمت جبار کرد
هوش مصنوعی: او در روز برای آن کسانی که به او ظلم کردند، تلاش می‌کند و در شب‌ها هم برای خدمت به ستمگران زحمت می‌کشد.
آن جهودان لعین گمره شدند
از طریق عشق او آگه شدند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جمعی از دشمنان و منحرفان، در اثر عشق او به راه حق و حقیقت آگاه شدند.
چندتن زان گمرهان جمع آمدند
بر بلال پاک دین ناحق زدند
هوش مصنوعی: عده‌ای از گمراهان دور هم جمع شدند و به بلال، که فردی پاک و دیندار بود، ناحق و بی‌اساسی تهمت زدند.
تا بگردانند ز دین مصطفی
ترک دارند این طریق با صفا
هوش مصنوعی: برای این که از دین پیامبر بزرگوار، حضرت مصطفی، دور شوند، باید از این مسیر پاک و صاف دست بردارند.
تو چرا در راه دین او روی
هم زجان تو مؤذن احمد شوی
هوش مصنوعی: چرا در مسیر دین او از جان خود یا نگذری و به صدای مؤذن احمد شبیه نشوی؟
دین او را تو چرا کردی قبول
گشته‌ای از راه ما تو بوالفضول
هوش مصنوعی: چرا دین او را پذیرفته‌ای؟ آیا از راه ما به این نتیجه رسیده‌ای که فقط خود را بزرگ جلوه دهی؟
گفت او راه حقست ومهتر است
راهتان باطل به پیشش ابتر است
هوش مصنوعی: او گفت که راه حق بهترین راه است و اگر شما به مسیر باطل بروید، نتیجه‌اش ناکام خواهد بود.
بعد از آن او را ببستند آن سگان
چوبها بر وی زدند از قهر آن
هوش مصنوعی: پس از آن، او را در قفس کردند و آن سگ‌ها با چوب بر او ضربه زدند از شدت خشمشان.
پس بلال از شوق او گفتی احد
قادر و فرد و خداوند و صمد
هوش مصنوعی: بنابراین بلال به خاطر عشق او گفت که خداوند یگانه و بی‌نظیر است.
گر هزاران پاره گردد جسم من
بیشکی دانم ترا بی‌ما و من
هوش مصنوعی: اگرچه جسم من هزاران پاره هم شود، اما می‌دانم که تو بدون من و من بدون تو هیچ نیستیم.
ما و من برگیر و بگذار از دوئی
تا در این ره مرد صاحب سر شوی
هوش مصنوعی: برای اینکه به حقیقت نزدیک شوی و در راه رشد و کمال قدم بگذاری، از خودپرستی و جدایی‌ها رهایی بیاور و به اتحاد و یکی بودن با دیگران فکر کن. با این کار، به مقام و معرفتی عمیق‌تر دست پیدا خواهی کرد.
چون بلال باصفا بگذر ز خود
تا رهی از ننگ ونام و نیک و بد
هوش مصنوعی: برای آنکه به آشتی و آرامش برسی، باید از خودخواهی و قضاوت‌های خوب و بد بگذری، همان‌گونه که بلال با صفا و خلوص نیت خود را از قید و بندهای دنیوی رها کرد.
تا دم آخر به یکتائی رسی
در کمال ذات یکتائی رسی
هوش مصنوعی: تا آخرین لحظه زندگی، به یکتایی برس و به کمال آن یکتایی دست پیدا کن.
چون تو یکتا گشتهٔ ای محترم
بگذری از کفر و از اسلام هم
هوش مصنوعی: وقتی تو به مرحله‌ای از کمال و یکتایی رسیده‌ای، دیگر نیازی به توجه به تفاوت‌های بین کفر و اسلام نداری و از آن‌ها فراتر می‌روی.
چون تو یکتا باشی ای مرد یقین
هم ز دنیا بگذری و هم ز دین
هوش مصنوعی: اگر تو به یک اصل و حقیقت بزرگ اعتقاد داشته باشی، مردی با یقین و اطمینان خواهی بود و در این صورت، هم می‌توانی از دنیای مادی فراتر بروی و هم به اصول دین و اعتقادات خود پایبند بمانی.
چون تو یکتا باشی ای مرد خدا
پس بقا باشد ترا بعد از فنا
هوش مصنوعی: هرگاه تو تنها و بی‌نظیر باشی، ای انسان دیندار، پس بعد از زوال و نابودی، جاودانگی و استمرار برای تو خواهد بود.
چون تو یکتا باشی ای مرد فقیر
بر همه عالم شوی سلطان و میر
هوش مصنوعی: وقتی تو تنها و بی‌نظیر باشی، حتی اگر فقیر باشی، می‌توانی بر همه جهان سلطنت کنی.
چون تو یکتا باشی اندر لامکان
ساقیت باشند هر دم قدسیان
هوش مصنوعی: زمانی که تو تنها و بی‌همتا باشی در جایی که هیچ چیزی وجود ندارد، هر لحظه فرشتگان به تو خدمت خواهند کرد.
چون تو یکتا باشی اندر بحر نور
وصل یابی و شوی اندر حضور
هوش مصنوعی: اگر تو در دریاى نور تنها و یکتا باشی، به وصال خواهی رسید و در حضور و حضوری شایسته قرار خواهی گرفت.
چون تو یکتا باشی اندر بحر جان
جان نماید خویشتن را در زمان
هوش مصنوعی: وقتی تو در عمق روحیت یگانه و بی‌همتا باشی، جان تو در هر لحظه خودش را نشان می‌دهد.
چون تو یکتا باشی اندر سرّ جان
سرّ دل را یابی هم از سر جان
هوش مصنوعی: وقتی تو در درون خود یگانه و منحصر به فرد باشی، می‌توانی راز دل را از عمق وجودت درک کنی.
چون تو یکتا باشی اندر سرّ دل
سرّ دل را یابی هم از سر دل
هوش مصنوعی: وقتی تو در دل خود یکتا باشی و به رازهای آن آگاه شوی، می‌توانی به حقیقت‌های عمیق‌تری دست یابی.
چون تو یکتا باشی اندر معرفت
معرفت آید ترا هر دم صفت
هوش مصنوعی: وقتی تو در شناخت و درک خود بی‌نظیر باشی، آگاهی و معرفت به طور مداوم و پیوسته به تو می‌آید و تو را در وصف و ویژگی‌های آن یاری می‌کند.
چون تو یکتا باشی هر دم راه را
مات سازی هر زمان صد شاه را
هوش مصنوعی: وقتی که تو تکی و بی‌نظیر هستی، هر لحظه می‌توانی مسیر را گیج کننده کنی و در هر زمانی می‌توانی چندین قدرت و شوکت را تحت تاثیر قرار دهی.
چون که تو یکتا شدی در درد عشق
بیشکی گردی تو آن دم مرد عشق
هوش مصنوعی: وقتی که تو در حس درد عشق به یکتایی و صداقت رسیدی، در آن لحظه به واقعیت عشق تبدیل می‌شوی.
چون تو یکتا گشتی کل یکتا بدان
سر معنی کرده‌ام با تو بیان
هوش مصنوعی: وقتی که تو یکی و بی‌همتا شدی، فهم عمیق‌تری از حقیقت پیدا کردم و حالا می‌خواهم آن را با تو در میان بگذارم.
چون جهان جمله ز یک پیدا شده است
عقلها جمله ز یک گویا شده است
هوش مصنوعی: تمام جهان از یک منبع ایجاد شده است و تمامی عقل‌ها و دانش‌ها نیز از یک منبع واقعی می‌جوشند.
انبیا جمله ز یک گفتند باز
از یکی گشتند ایشان سرفراز
هوش مصنوعی: تمام پیامبران از یک حقیقت صحبت کردند و به واسطه آن حقیقت واحد، همگی سرفراز و بزرگ شدند.
شرع و ترتیب از یکی شد آشکار
بشنو این معنی تو یکدم گوش دار
هوش مصنوعی: نظم و قانون به وضوح یکی شدند، این معنا را بشنو و یک لحظه هم گوش فراموش نکن.
آسمانها از یکی گردان شده
ماه و خورشید از یکی تابان شده
هوش مصنوعی: آسمان‌ها به خاطر یک وحدت و هماهنگی به وجود آمده‌اند و ماه و خورشید نیز از همین یک منبع نور گرفته و می‌درخشند.
از یکی شد این نجوم بیشمار
از یکی شد هفت و نه پنج و چهار
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که تمام این ستاره‌ها و اجرام آسمانی از یک منبع یا اصل واحد به وجود آمده‌اند و به تعداد مختلف مانند هفت، نه، پنج و چهار تقسیم شده‌اند. به عبارت دیگر، همه چیز در جهان از یک منشا شکل گرفته و سپس به اشکال و تعداد مختلفی تقسیم شده است.
از یکی شد این جهان پرگفتگو
از یکی شد عالمی در جستجو
هوش مصنوعی: این جهان پر از سخن و گفتگو به خاطر یک آغاز شد و همه در جستجوی حقیقت و معنا هستند.
از یکی شد کوه پیدا در جهان
از برای ساکنی این جهان
هوش مصنوعی: کوهی که در جهان قابل مشاهده است، به خاطر ساکنانی است که در این دنیا وجود دارند.
از یکی پیدا شده اشجارها
این جهان را فیض داده بارها
هوش مصنوعی: این دنیا به دلیل وجود یک منبع، مانند درختانی است که به ما نعمت‌ها و بهره‌های زیادی می‌دهند.
از یکی پیدا شده باد و هوا
این جهان را داده هر دم صدصفا
هوش مصنوعی: این جهان از یک منبع سرچشمه گرفته و هر لحظه به ما حالتی تازه و زیبا می‌بخشد.
از یکی پیدا شده آب روان
این جهان را سبز کرده رایگان
هوش مصنوعی: این جهان به‌واسطه‌ی یک منبع، مانند آب شیرین، جان یافته و به طور طبیعی رونق و زندگی پیدا کرده است.
از یکی پیدا شده خیل و حشم
اشتر و اسب و خر وگاو و غنم
هوش مصنوعی: از یک منبع، انواع مختلفی از حیوانات مانند شتر، اسب، خر، گاو و گوسفند به وجود آمده‌اند.
از یکی پیدا شده در و گهر
سنگ و یاقوت و ز لعل معتبر
هوش مصنوعی: از یک منبع واحد، مواد باارزشی چون در، گوهر، سنگ و یاقوت و لعل به وجود آمده‌اند.
از یکی پیدا شده وحش و طیور
هر یکی را صد عطا و صد سرور
هوش مصنوعی: همه موجودات، از جمله حیوانات وحشی و پرندگان، از یک منبع مشترک به وجود آمده‌اند و هر کدام از آن‌ها دارای نعمت‌ها و شادی‌های بسیار زیادی هستند.
از یکی پیدا شده صد نازنین
هر یکی را در لباس خوش ببین
هوش مصنوعی: از یک وجود، هزار نازنین ظهور کرده‌اند و هر یک را با لباس زیبا و دلربا می‌توان دید.
از یکی پیدا شده صد ماهروی
سروقدی تنگ چشمی مشک موی
هوش مصنوعی: از یک نفر، جمال و زیبایی‌های زیادی به وجود آمده که هر کدام از آن‌ها مانند ماهی درخشان و خوش‌قواره هستند، اما در نظر دو انگشت تنگ‌چشمی از زیبایی آن‌ها کم می‌شود.
از یکی پیدا شده صد دلفریب
کرده بر عشاق هر دم صد عتیب
هوش مصنوعی: از یکدیگر صدها محبوب زیبا به وجود آمده‌اند و هر لحظه بر عاشقان ناز و عتاب می‌کنند.
از یکی پیدا شده صد گل عذار
ابروان چون حاجبی چشم خمار
هوش مصنوعی: از یک نفر چهره‌ای زیبا با ابروانی مانند حاجب و چشمانی خواب‌آلود پیدا شده که همچون صد گل خوشبو و زیباست.
از یکی پیدا شده صد نامدار
عاشقان را کرده هر دم جان نزار
هوش مصنوعی: از یک فرد، صد دلبر نامدار به وجود آمده است که هر لحظه جان عاشقان را در خطر می اندازد.
از یکی پیدا شده صد خوشه‌چین
چشمها بادام و لبها شکرین
هوش مصنوعی: هر یک از ما به نوعی با هم مرتبط هستیم و زیبایی‌هایی که در چهره‌هایمان وجود دارد، مانند فرم چشم‌ها و لب‌ها، نشان‌دهنده حالتی شیرین و دلنشین است.
از یکی پیدا شده صدماهوش
دستشان درگردن هر یک چه خوش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از یک منبع واحد، به وجود آمدن انسان‌ها و هوش‌های مختلفی دیده می‌شود و همه آن‌ها به یکدیگر وابسته‌اند و در واقع ارتباط نزدیکی با هم دارند. این ارتباط می‌تواند به شکل همکاری یا همبستگی بین آن‌ها باشد که به زیبایی از آن یاد شده است.
از یکی پیدا شده صد مه لقا
عاشقان را گشته هر دم از جفا
هوش مصنوعی: از یک منشأ، صد چهره زیبا نمایان شده و عاشقان همواره از درد و ستم ناله می‌کنند.
از یکی پیدا شده هر دو جهان
از یکی شد آشکار اونهان
هوش مصنوعی: هر دو جهان از یک منبع خلق شده‌اند و این حقیقت نهفته و پنهان، به وضوح نمایان است.
از یکی پیدا شده این عقل وجان
سر این معنی بدانند عارفان
هوش مصنوعی: عقل و جان هر دو از یک منبع سرچشمه گرفته‌اند و عارفان به درستی این مفهوم را درک کرده‌اند.
از یکی آمد علوم انبیا
از یکی گشته حضور اولیا
هوش مصنوعی: از یک منبع، علوم پیامبران به وجود آمده است و از همان منبع، اولیا نیز در کنار آن حضور دارند.
از یکی آمد خلیل وذوفنون
در ره حق تاجدار و رهنمون
هوش مصنوعی: از یک نفر، خلیل و ذوفنون، در مسیر حقیقت آمده‌اند که تاج‌دار و راهنمای مردم هستند.
از یکی آمد نبوت در جهان
از یکی آمد ولایت در عیان
هوش مصنوعی: از یک منبع، پیامبری در جهان شکل گرفت و از همان منبع، ولایت و رهبری نیز به وضوح ظهور کرد.
از یکی احمد شده سالار و شاه
عقلها را بر گرفته او ز راه
هوش مصنوعی: یک نفر به نام احمد به مقام رفیع و بزرگی دست یافته و در حقیقت، او عقل‌ها را از راه درست هدایت کرده است.
از یکی موسی شده صاحبقران
دم نیاورده ز بیم لن تران
هوش مصنوعی: از یک نفر موسی (پیامبر) به عنوان صاحبقرانی یاد شده، اما او به خاطر ترس از جمله "لن ترانی" (که به معنی "نمی‌توانی مرا ببینی" است) سخن نمی‌گوید. به عبارت دیگر، این شخص به خاطر ترس یا احتیاط از قدرت الهی، در بیان احساساتش یا اظهار وجودش احتیاط می‌کند.
از یکی عیسی شده بر آسمان
ترک کرده او مکان خاکدان
هوش مصنوعی: یکی از انسان‌ها به مقام بالا و آسمانی رسیده و دنیای خاکی و مادّی را ترک کرده است.
از یکی بین هرچه بینی سر بسر
چه بدو چه نیک چه خشک و چه تر
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا مشاهده می‌کنی، هم خوب و هم بد، هم خوش و هم ناخوش، همه از یک منبع و یک سرچشمه نشأت می‌گیرند.
این همه تفسیر از بهر یکی است
مرد معنی را در اینجا کی شکی است
هوش مصنوعی: تمام این توضیحات و تفسیرها برای یک هدف خاص است؛ در اینجا هیچ شکی نیست که مرد معنادوست، مقصود را درک خواهد کرد.
این یکی خود از یکی آمد مدام
تو یکی اندر یکی بین والسلام
هوش مصنوعی: این فرد مدام از دیگری سرچشمه می‌گیرد، تو هم باید در درون یکی بودن را ببینی و به آرامش برسی.
خود یکی اندر یکی یکی بود
اندر این معنی کجا شکی بود
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که همه چیز، هرچند که به نظر می‌رسد متعدد و متفاوت است، در واقع یک واحد واحدی را تشکیل می‌دهند. این مفهوم به قدری روشن و واضح است که جایی برای تردید و شک نخواهد داشت.
این یکی اندر یکی توحید دان
بر دل و جان این سخن تحقیق دان
هوش مصنوعی: این یک موضوع واحد را که به توحید مربوط می‌شود، درک کن و این سخن را به عمق وجود خود بسپار.
خود یک اندر یک بدان ای بیخبر
تا شوی درمعرفت صاحب نظر
هوش مصنوعی: خودت را بهتر بشناس و به عمق وجودت توجه کن؛ به این ترتیب می‌توانی به درک عمیق‌تری از حقیقت دست یابی و به Insight دست پیدا کنی.
این یک اندر یک تو عشق روح دان
این رموز از جملگی مفتوح دان
هوش مصنوعی: در درون تو عشق مانند روحی زنده است، این رازها را از همه آشنا تر بدان.
این یک اندر یک خدا باشد خدا
بشنو این معنی پاک با صفا
هوش مصنوعی: این جمله بیان‌گر این است که همه چیز در وجود خداوند یکی است و او را با صفا و پاکی بشناسید. خداوند یگانه و بی‌نظیر است و تمام ویژگی‌های او در وحدت و یگانگی‌اش تجلی دارد.
ذات حق را در صفات حق ببین
بگذر از کفر و رها کن کیش و دین
هوش مصنوعی: خداوند را از طریق ویژگی‌هایش بشناس و از باورهای محدود کننده و تقسیم‌بندی‌های دینی فاصله بگیر.
پس جمالش در جلالش بازبین
شک بسوزان و گذر کن از یقین
هوش مصنوعی: زیبایی او را در عظمتش دوباره ببین و تردید را خاموش کن و از یقین عبور کن.
پس نهان اندر عیان میدان مدام
چون عیان اندر نهان میدان مدام
هوش مصنوعی: پس همواره در ظاهر، آنچه پنهان است را ببین و در باطن، آنچه پیدا است را در نظر داشته باش.
هم عیان و هم نهان هردو بهم
هم درون و هم برون لطف و کرم
هوش مصنوعی: همه چیز در وجودش هویداست و پنهان، درونی و بیرونی؛ همواره مهر و محبتش جریان دارد.
هم زمین و هم سما و هم فلک
هم بروج و هم نجوم و هم ملک
هوش مصنوعی: هم زمین و آسمان و همه‌ی سیارات و ستاره‌ها و هم فرشتگان در کنار هم وجود دارند و در هماهنگی کامل هستند.
هم نبی و هم علی و هم ولی
دو مبین تاتو نباشی احولی
هوش مصنوعی: سنخیت و رابطه عمیق میان پیامبر، علی و ولی (امام) به گونه‌ای است که اگر برای تو این معانی آشکار نشود، در حقیقت به حالتی از گرفتاری دچار خواهی شد و از درک حقیقت دور خواهی ماند.
چون یکی آمد یکی شد کل یکی
حق ببین معنی کجا باشد شکی
هوش مصنوعی: وقتی که یکی وارد می‌شود، همه چیز به یک وحدت می‌پیوندد. حقیقت یکی است؛ بنابراین درک کن که معنا در کجا قرار دارد و هیچ شکی در آن نیست.
خود یکی آمد یکی می‌بین همه
عقل احول گشته اندر دمدمه
هوش مصنوعی: یک نفر آمده و همه چیز را می‌بیند، اما عقل و فهم مردم در حال گیجی و سردرگمی است.
دمبدم در هر مکانی رخ نمود
چون مکانش نیست هر جائی که بود
هوش مصنوعی: او همیشه در هر جایی حضور دارد، اما چون مکان خاصی ندارد، در هر مکان به طور مختلف خودش را نشان می‌دهد.
این سخن از ترجمانی دیگر است
عارفان را خود نشانی دیگر است
هوش مصنوعی: این سخن نباید به معنای ظاهری‌اش گرفته شود، زیرا عارفان دارای فهم و بینش خاصی هستند که فراتر از واژه‌ها و الفاظ است. آنها معانی عمیق‌تری را درک می‌کنند که فقط از طریق یک نگاه عارفانه قابل دسترسی است.
این سخن از لامکان آورده‌ام
سر مخفی رایگان آورده‌ام
هوش مصنوعی: این جمله را از جایی به دست آورده‌ام که در آن هیچ محدودیتی وجود ندارد و به صورت رایگان به اشتراک گذاشته شده است.
این سخن از عقل و از جان برتر است
این کسی داند که عالی گوهر است
هوش مصنوعی: این گفته از عقل و روح فراتر است و تنها کسی که ذات والایی دارد، می‌تواند این را درک کند.
این سخن از عرش اعلی آمده است
از رموز حق تعالی آمده است
هوش مصنوعی: این گفته از بالاترین مقام و جایگاه به زمین رسیده و به رازهای خداوند مربوط می‌شود.
این سخن از بهر مشتاق آمده است
از برای جان مشتاق آمده است
هوش مصنوعی: این گفته برای کسانی است که به شدت علاقه‌مند و دلتنگ هستند و به خاطر روح و جان آن‌ها بیان شده است.
این سخن از بحر معنی آمده است
نه بدعوی نه بفتوی آمده است
هوش مصنوعی: این گفته از عمق معنایی سرچشمه گرفته است، نه از جدل و بحث و نه از فتوا و حکم.
این سخن از سر وحدت آمده است
نز ره تقلید وکثرت آمده است
هوش مصنوعی: این گفته از درک یکپارچگی و اتحاد سرچشمه می‌گیرد و ناشی از تقلید و تنوع نیست.
این سخن از غایت درد آمده است
در طریق عاشقی فرد آمده است
هوش مصنوعی: این جملات بیانگر این است که این کلام ناشی از عمق درد و رنجی است که از عشق به وجود آمده. به نوعی، این صحبت‌ها نتیجة تجربیات سخت و عمیقی هستند که در مسیر عشق به دست آمده‌اند.
این سخن از سر پنهان آمده است
صدهزاران گوهر جان آمده است
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که این گفته‌ای که بیان می‌شود، از دل و اندیشه‌ای عمیق و پنهان نشأت گرفته و در واقع، نمایانگر ارزش و اهمیت زیادی است که از روح و وجود انسان برمی‌خیزد.
این سخن برهان معنی آمده است
از طریق عشق مولی آمده است
هوش مصنوعی: این گفته، دلیل و مفهومش از مسیر عشق به منبع اصلی آمده است.
این سخن از عشق جانان آمده است
لاجرم از عقل پنهان آمده است
هوش مصنوعی: این کلام از عشق محبوب نشئت گرفته و به همین دلیل از درک عقل دور است.
این سخن عارف بداند بیشکی
زان بداند این رموز حق یکی
هوش مصنوعی: عارف به خوبی می‌داند که این رازهای حقیقت یکی هستند و تمامی آنها به یک معنا و مفهوم اشاره دارند.
گر ترا درد است درمان هم بود
گر ترا عشقست جانان هم بود
هوش مصنوعی: اگر تو دردی داری، درمان هم وجود دارد. اگر تو عاشق هستی، محبوب هم در کنارت خواهد بود.
درگذر از زهد و علم و قال قیل
درد را بگزین و میکش بار فیل
هوش مصنوعی: از زهد و دانش و گفت‌وگوهای بی‌پایه عبور کن و به جای آن درد و رنج را انتخاب کن و اندوه را به دوش بکش.
درگذر از ذکر و فکر و معرفت
درد را بگزین و شو در تعزیت
هوش مصنوعی: از یادآوری و تفکر و دانش عبور کن و درد را بپذیر و در سوگ و اندوه حاضر شو.
درگذر از این جهان و آن جهان
چند باشی آشکارا و نهان
هوش مصنوعی: به راحتی از این دنیای مادی و همچنین از دنیای ماورایی عبور کن، چرا که در این دو دنیا، چه به صورت علنی و چه به صورت پنهان، چقدر می‌توانی خود را نشان دهی؟
درگذر از خویشتن یکبارگی
تا رسی در عالم بیچارگی
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حالات معنوی و خودشناسی عمیق، گاهی باید از خودگذشتگی کرد و از محدودیت‌ها و دغدغه‌های فردی عبور نمود. این کار به ما کمک می‌کند تا به درک و تعمق بیشتری درباره واقعیت‌های زندگی و مشکلات بشری برسیم.
بگذر از خود پاک و کلی شو فنا
تا شوی اندر فنا عین بقا
هوش مصنوعی: از خودت بگذر و پاک شو تا در فناء قرار بگیری و به حقیقت بقای ابدی دست یابی.
گر یکی بینی تو جان ره بین شوی
در دو بینی احولی کژ بین شوی
هوش مصنوعی: اگر کسی را ببینی که روح و جان او در مسیر راست و درست است، در این صورت تو هم به راستی و درستی نگاه خواهی کرد، اما اگر دوگانگی و نابسامانی را ببینی، ممکن است برداشت و تصور نادرستی از او پیدا کنی.