بخش ۲۷ - الحکایت المفاتیح القلوب
یک صحابه بود در عهد رسول
درد و سوزی داشت آن صاحب قبول
دائماً با درد بود آن مرد کار
درد دین را کرده بود او اختیار
دائماً در راه حق گریان بدی
هم ز درد دین چنین بریان بدی
روز و شب بنشسته بود آن مستمند
دائماً اندوهگین و دردمند
گاه او را درد پا گه درد سر
گاه درد سینه و گاهی کمر
او به ظاهر دائماً با درد بود
پا و سر اعضای او پر درد بود
درد معنی در دل او کار کرد
جان و دل در راه حق ایثار کرد
درد دین را بود او مردانهای
هم ز درد دین خود فرزانهای
آشکارا بود درد آن ولی
بود محبوب رسول هاشمی
بود بادرد آن ولی پاک دین
نام او گفتند بودردا ازین
درد را بگزین که در راه خدا
درد آمد راهبر بر مصطفی(ص)
همچو بودردا بکن درد اختیار
تا شوی در راه معنی بختیار
همچو سلمان باش و در ایمان بکوش
مینیوش و سر این اسرار پوش
بگذر از غیر خدا وفرد باش
در ره توحید حق با درد باش
راه مردان درد آمد ای پسر
درد را بگزین و بگذر از حشر
بگذر از کون و فساد و راه رو
در حریم حضرت الله شو
چون حذر کردی ز کون و راه پیش
بعد از آن خوف و رجا آید به پیش
یک زمان با وصل باشی ای فقیر
یک زمان در هجر باشی و زحیر
گاه سلطان گه رعیت آمدی
گه بکام و گه بحیرت آمدی
گاه باقی گاه فانی آمدی
گه نهانی گه عیانی آمدی
گاه طالب گاه مطلوب آمدی
گاه شاه و گاه دربان آمدی
گاه صوفی گاه صادق آمدی
گاه عابد و گاه فاسق آمدی
گاه عالم گاه عامل آمدی
گاه عاقل گاه جاهل آمدی
گاه از ترس خدا بگداختی
گه ز شادی مرکبی میتاختی
اندر این ره خار باخرما بود
اندر این ره عشق با غوغا بود
اندر این ره نیش با نوش آمده است
اندر این ره عقل با هوش آمده است
اندر این ره وصل با هجران بود
اندر این ره درد با درمان بود
اندر این ره خوف باشد با رجا
اندر این ره امن باشد با بلاء
گر در این منزل بمانی ای فقیر
گاه شادی را ببینی گه زحیر
بگذر از خوف و رجا ای مرد کار
تا نمانی مبتلا پایان کار
گر بخواهی کار تو پایان رسد
کار را از جان بکن درمان رسد
بخش ۲۶ - الحکایت و الرموز و شرح حال آن جوان که عزم کعبه کرد: بود برنائی بغایت ماهروبخش ۲۸ - حکایت ملاقات کردن حضرت عیسی با یحیی علیه السلام: در خبر دیدم که یحیی دائماً
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک صحابه بود در عهد رسول
درد و سوزی داشت آن صاحب قبول
هوش مصنوعی: در زمان رسول خدا (ص)، فردی از صحابه بود که دلی دردآلود و احساسی سوزان داشت.
دائماً با درد بود آن مرد کار
درد دین را کرده بود او اختیار
هوش مصنوعی: آن مرد همواره با درد دست و پنجه نرم میکرد و به خاطر درد دین، این مسیر را انتخاب کرده بود.
دائماً در راه حق گریان بدی
هم ز درد دین چنین بریان بدی
هوش مصنوعی: همیشه در مسیر درست و حقیقت، اشک میریزم و به خاطر درد دین، از هر گونه آلودگی پاک و بیآلایش هستم.
روز و شب بنشسته بود آن مستمند
دائماً اندوهگین و دردمند
هوش مصنوعی: یک فرد بیچاره همواره در حال نشستن بود و در طول روز و شب، غم و دردش او را آزار میداد.
گاه او را درد پا گه درد سر
گاه درد سینه و گاهی کمر
هوش مصنوعی: گاه دچار دردهای مختلفی میشود؛ گاهی پاهایش درد میکند، گاهی سرش، گاهی سینهاش و sometimes کمرش.
او به ظاهر دائماً با درد بود
پا و سر اعضای او پر درد بود
هوش مصنوعی: او به نظر همیشه در رنج و ناراحتی به سر میبرد و تمام اعضای بدنش از درد به شدت آزرده بودند.
درد معنی در دل او کار کرد
جان و دل در راه حق ایثار کرد
هوش مصنوعی: درد و رنج باعث شد که او معنی عمیقتری از زندگی را درک کند و به همین خاطر جان و دل خود را فدای راه درست و حق کرد.
درد دین را بود او مردانهای
هم ز درد دین خود فرزانهای
هوش مصنوعی: او مردی است که به خاطر دینش درد و رنج میکشد و از همین درد، به عاقل و دانا تبدیل شده است.
آشکارا بود درد آن ولی
بود محبوب رسول هاشمی
هوش مصنوعی: درد او به وضوح نمایان بود، اما او محبوب پیامبر هاشمی بود.
بود بادرد آن ولی پاک دین
نام او گفتند بودردا ازین
هوش مصنوعی: او را با درد خود نمیسنجند، بلکه به خاطر پاکی دین و نامش او را میستایند؛ پس بگذار دردش را نادیده بگیرند.
درد را بگزین که در راه خدا
درد آمد راهبر بر مصطفی(ص)
هوش مصنوعی: انتخاب کن که در راه خدا به درد و سختی دچار شوی، زیرا این درد، راهنمایی است که بر پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) نازل شده است.
همچو بودردا بکن درد اختیار
تا شوی در راه معنی بختیار
هوش مصنوعی: برای آنکه به حقیقت و معنای خوشبختی دست یابی، ابتدا باید با مشکلات و دردها به خوبی برخورد کنی و از آنها عبور کنی.
همچو سلمان باش و در ایمان بکوش
مینیوش و سر این اسرار پوش
هوش مصنوعی: همانند سلمان باش و در تقویت ایمانت تلاش کن. به این نکتهها گوش بده و رازهای این موضوع را پنهان نگهدار.
بگذر از غیر خدا وفرد باش
در ره توحید حق با درد باش
هوش مصنوعی: از غیر خدا فاصله بگیر و در مسیر یکتاپرستی به تنهایی پیش برو و با همه سختیها و دردها ادامه بده.
راه مردان درد آمد ای پسر
درد را بگزین و بگذر از حشر
هوش مصنوعی: ای پسر، راه مردان پر از درد است، پس درد را انتخاب کن و از مشکلات گذر کن.
بگذر از کون و فساد و راه رو
در حریم حضرت الله شو
هوش مصنوعی: از دنیا و ناپایداریهای آن بگذر و در راهی وارد شو که تو را به مقام و حضوری نزدیک به خدا میرساند.
چون حذر کردی ز کون و راه پیش
بعد از آن خوف و رجا آید به پیش
هوش مصنوعی: وقتی از دنیای مادی فاصله بگیری و به راهی دیگر روی کنی، پس از آن امید و ترس به سراغت میآید.
یک زمان با وصل باشی ای فقیر
یک زمان در هجر باشی و زحیر
هوش مصنوعی: در یک دوران در کنار محبوب خود باشی و در دورانی دیگر به خاطر جدایی و فراق او در رنج و سختی به سر ببری.
گاه سلطان گه رعیت آمدی
گه بکام و گه بحیرت آمدی
هوش مصنوعی: گاهی در نقش پادشاهی و گاهی در نقش رعیتی ظاهر میشوی، گاهی به خواستههای خود میرسی و گاهی در حیرت و سردرگمی به سر میبری.
گاه باقی گاه فانی آمدی
گه نهانی گه عیانی آمدی
هوش مصنوعی: گاهی در حالت باقی و ماندگار به ما سر زدی، گاهی در حالتی فانی و زودگذری ظاهر شدی و در بعضی مواقع در خفا و پنهانی و در مواقعی دیگر به وضوح و آشکارا خودت را نشان دادی.
گاه طالب گاه مطلوب آمدی
گاه شاه و گاه دربان آمدی
هوش مصنوعی: گاهی خواهان تو بودهام و گاهی تو آرزویم بودهای، گاهی در مقام پادشاه بودهای و گاهی در نقش دربان.
گاه صوفی گاه صادق آمدی
گاه عابد و گاه فاسق آمدی
هوش مصنوعی: گاهی به شکل عارف و زاهد، گاهی به صورت راستگو و در مواقعی هم به صورت بیبند و بار ظاهر شدی.
گاه عالم گاه عامل آمدی
گاه عاقل گاه جاهل آمدی
هوش مصنوعی: گاهی به عنوان عالم و دانا میآیی، گاهی به عنوان عامل و کارگزار ظهور میکنی، و برخی اوقات به شکل عاقل و با فهم مینمایی، در حالی که در مواقعی دیگر به عنوان جاهل و نادان ظاهر میشوی.
گاه از ترس خدا بگداختی
گه ز شادی مرکبی میتاختی
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر ترس از خدا سوخته و نگران بودی، و گاهی از شادی و خوشحالی با شتاب و نشاط به جلو میرفتی.
اندر این ره خار باخرما بود
اندر این ره عشق با غوغا بود
هوش مصنوعی: در این مسیر پر از سختی و درد، شیرینی و لذتی هم وجود دارد؛ در مسیر عشق، شور و هیجانی هم هست.
اندر این ره نیش با نوش آمده است
اندر این ره عقل با هوش آمده است
هوش مصنوعی: در این مسیر، هم تلخی و هم شیرینی وجود دارد و همچنین در این راه، عقل و دانش همراه با ذکاوت آمدهاند.
اندر این ره وصل با هجران بود
اندر این ره درد با درمان بود
هوش مصنوعی: در این مسیر رسیدن به وصل، دوری و جدایی نیز وجود دارد و در این راه، درد و رنج نیز به همراه درمان و تسکین است.
اندر این ره خوف باشد با رجا
اندر این ره امن باشد با بلاء
هوش مصنوعی: در این مسیر هم ترس وجود دارد و هم امید. در این راه، امنیت میتواند با مشکلات و بلاها همراه باشد.
گر در این منزل بمانی ای فقیر
گاه شادی را ببینی گه زحیر
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا بمانی ای بیچاره، گاهی شادمانی را خواهی دید و گاهی هم غم و اندوه را.
بگذر از خوف و رجا ای مرد کار
تا نمانی مبتلا پایان کار
هوش مصنوعی: از ترس و امید بگذر، ای مرد عمل، تا در پایان کار به گرفتاری دچار نشوی.
گر بخواهی کار تو پایان رسد
کار را از جان بکن درمان رسد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی کارهای تو به سرانجام برسد، باید با تمام وجود و از عمق جانت تلاش کنی تا به درمان و نتیجه مطلوبی برسی.