گنجور

بخش ۶۱ - ذکر عبدالله منازل قدس الله روحه العزیز

آن هدف تیر ملامت آن صدف در کرامت آن مجرد رجال آن مشرف کمال آن خزانهٔ فضائل عبدالله منازل رحمة الله علیه یگانه روزگار بود و شیخ ملامتیان بود و متورع ومتوکل و معرض هم از دنیا و هم از خلق مرید حمدون قصار بود و عالم به علوم ظاهر و باطن و بسیار حدیث نوشته بود و سماع کرده و در وقت او مجردتر از او و پاکیزه‌تر ازو کسی نبوده است چنانکه نقل است که ابوعلی ثقفی سخن می‌گفت. در میان سخن عبدالله او را گفت: مرگ را ساخته باش که ازو چاره نیست علی گفت: تو ساخته باش عبدالله دست را بالین کرد و سر بر او نهاد و گفت: من مردم در حال بمرد بوعلی منقطع شد زیرا که او را علایق بود عبدالله مفرد و سخن اوست که گفت: ابوعلی ثقفی وقتی که سخن گفتی از برای خود گفتی نه از برای خلق و از جهة این بود که برکات سخن او بدو رسیدو در این معنی گفت: آفت ماست که از سخن خود انتفاع نمی‌توانیم گرفت چگونه دیگری از سخن ما منفعت گیرد.

و گفت: هرچه عبارت کنی به زیان خویش باید که از حال خودعبارت کننده باشی و نباشی به سخن خویش عبارت کننده و گوینده حکایت از غیری.

نقلست که کسی از وی روزی مسئلهٔ پرسید جواب داد آن مرد گفت: خواجه یکبار دیگر بازگوی گفت: من در پشیمانی آنم که اول چرا گفتم.

و گفت: هیچ کس فریضهٔ ضایع نکند از فریضها الامبتلی گردد به ضایع کردن سنت‌ها و هر که به ترک سنتی مبتلا گردد زود بود که در بدعت افتد.

و گفت: فاضلترین وقت‌هاء تو آنست که از خواطر و وساوس نفس رسته باشی و مردمان از ظن بد تو رسته باشند.

و گفت: هر که نفس او ملازمت چیزی کند که بدان احتیاج ندارد و ضایع کند از احوال خویش هم چندان که ازکثرت ولایت بدو احتیاج است.

و گفت: آدمی عاشق است بر شقاوت خویش یعنی همه آن خواهد که سبب بدبختی او بود.

و یک روز اصحاب خود را گفت: شما عاشق شده‌اید بر کسی که بر شما عاشق شده است.

و گفت: عجب دارم از کسی که در حیا سخن گوید و از خدا شرم ندارد یعنی که چون خدای را متکلم می‌بیند چگونه شرم نمی‌دارد که در کلام آید.

و گفت: هر کرا محبت دادند و فقراگر او را خشیت ندهند او فریفته است.

و گفت: خدمت ادب است نه مداومت بر ادب که ادب خدمت عزیزتر است از خدمت بی‌ادب.

و گفت: ما با ادب محتاج‌تریم از بسیاری علم.

و گفت: هر که قدر خویش بر چشم خلق بزرگ داند بر او واجب چنان کند که نفس او بر چشم او خوار شود ندیدی که ابراهیم علیه السلام خلیل خویش خواند حق تعالی و او گفت: و اجنبنی و بنی ان نعبد الاصنام.

و گفت: احکام غیب در دنیا بر کسی ظاهر نگردد ولکن فضیحت دعوی ظاهرگردد و گفت: هرگز دعوی و تسلیم در یک حال جمع نشوند.

و گفت: هر که محجوب گردد به چیزی از علوم خود هرگز او عیب خود نبیند.

وگفت: حقیقت فقر انقطاع است ازدنیا و آخرت و مستغنی شدن به خداوند دنیا و آخرت.

وگفت: هر که مشغول شود باوقات گذشته بی‌فایده نقد وقت از دست بداد.

و گفت: آدمی چگونه از پس و پیش نگاه تواند کرد و او غایب است در حال از مقام و وقت خود.

و گفت: تو ظاهرا دعوی عبودیت می‌کنی اما باطنا سر باوصاف ربوبیت برآورده.

و گفت: عبودیت اضطراری است نه اختیاری است.

و گفت هر که طعم عبودیت نچشید اورا عیشی نیست.

وگفت: عبودیت رجوع کردن است در جمله چیزها به خدای به جز اضطرار.

و گفت: بنده بندهٔ او بود تا خود را خادمی نمی‌جوید چون خود را خادمی جست از حد بندگی افتاد و ادب از دست داد.

و گفت: هیچ چیز نیست در کسی که خواری بندگی و خواری سؤال و خواری رد را نچشیده است.

و گفت: حق تعالی یاد کرده است انواع عبادت را که الصابرین و الصادقین و الفانتین و المتقین و المستغفرین بالاسحار ختم جمله مقامات بر استغفار کرده است تا بنده بینا گردد بر تقصیر خویش بر همه افعا ل و احوال پس از همه استغفار کند.

و گفت: هرکه سایه نفس از نفس خویش برگیرد عیش خلایق در سایه او بود و گفت: تفویض با کسب بهتر باشد از خلوت بی‌کسب.

و گفت: هر که در این حدیث آید از سر صفت قوی گردد و فضیحت نشود و هر که از سر قوت درآید ضعیف گردد و فضیحت شود.

و گفت: اگر درست شود بنده را یک نفس در جمله عمر بی‌ریا و بی‌شریک برکات آن نفس تا آخر عمر با او بماند.

و گفت: عارف آنست که از هیچ چیزش عجب نیاید.

نقلست که یکی او را دعاکرد که آنچه امیدداری خدای بدهاد گفت: امید بعد از معرفت بود و کو معرفت وفات او بنشابور بود و خاک او در مشهد انبار است.

احمداسود گفت: بخواب دیدم که هاتفی آواز داد و مرا گفت: عبدالله را بگوی که ساخته باش که یکسال دیگر وفات خواهی کرد بامداد برفتم و باوی بگفتم گفت: این وعده مدید است ومدتی بعید که تا سالی دیگر طاقت انتظار تواند کرد رحمةالله علیه.

بخش ۶۰ - ذکر ابوبکر وراق قدس الله روحه العزیز: آن خزانه علم و حکمت آن یگانه حلم و عصمت آن شرف عباد آن کنف زهاد آن مجرد آفاق شیخ وقت ابوبکر وراق رحمةالله علیه از اکابر زهاد و عباد بود ودر ورع و تقوی تمام و در تجرید و تفرید کمالی خوب داشت و در معاملهٔ ادب بی‌نظیر چنانکه مشایخ او را مودب الاولیاء خوانده‌اند و کشته نفس ومبارک نفس بود و با محمد حکیم صحبت داشته بود و ازیاران خضرویه بود و در بلخ مقیم بود و او را در ریاضات و آداب تصانیف است و مریدان را از سفر منع کردی گفتی کلید همه برکتی صبر است در موقع ارادت تا آنگاه که ارادت ترا درست گردد چون ارادت درست شد اول برکتها برتو گشاده شد. بخش ۶۲ - ذکر شیخ علی سهل اصفهانی قدس الله روحه العزیز: آن خواجهٔ درویش آن حاضر بی‌خویش آن دانند غیوب آن بینندهٔ عیوب آن خزانهٔ حقایق و معانی شیخ علی سهل اصفهانی رحمةالله علیه پس بزرگ ومعتبر بود و ازکبار مشایخ بود وجنید را بوی مکاتبات لطیف است و صاحب بوتراب بود و سخن او در حقایق عظیم بلند بود و معاملات و ریاضات او کامل و بیانی شافی داشت در طریقت عمرو بن عثمان مکی به زیارت او باصفهان شد و سی هزار درم وام داشت و علی سهل همه وام او بگزارد و سخن اوست که گفت: شتافتن به خدمت و طاعت از علامات توفیق بود و ازمخالفات بازداشتن از علامات رعایت بود و مراعات اسرار از علامات بیداری و بدعوی بیرون آمدن از رعنایی بشریت بود و هر که در بدایت ارادت درست نکرده است در نهایت عافیت و سلامت نیابد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن هدف تیر ملامت آن صدف در کرامت آن مجرد رجال آن مشرف کمال آن خزانهٔ فضائل عبدالله منازل رحمة الله علیه یگانه روزگار بود و شیخ ملامتیان بود و متورع ومتوکل و معرض هم از دنیا و هم از خلق مرید حمدون قصار بود و عالم به علوم ظاهر و باطن و بسیار حدیث نوشته بود و سماع کرده و در وقت او مجردتر از او و پاکیزه‌تر ازو کسی نبوده است چنانکه نقل است که ابوعلی ثقفی سخن می‌گفت. در میان سخن عبدالله او را گفت: مرگ را ساخته باش که ازو چاره نیست علی گفت: تو ساخته باش عبدالله دست را بالین کرد و سر بر او نهاد و گفت: من مردم در حال بمرد بوعلی منقطع شد زیرا که او را علایق بود عبدالله مفرد و سخن اوست که گفت: ابوعلی ثقفی وقتی که سخن گفتی از برای خود گفتی نه از برای خلق و از جهة این بود که برکات سخن او بدو رسیدو در این معنی گفت: آفت ماست که از سخن خود انتفاع نمی‌توانیم گرفت چگونه دیگری از سخن ما منفعت گیرد.
هوش مصنوعی: هدف آن صدف در فضیلت‌های واقعی، مردان بزرگی بودند که در کمال خود به سر می‌بردند و از معلمان بزرگ زمان بودند. عبدالله، شخصیتی ممتاز و دور از دنیا و مردم بود و به علم و دانش ظاهری و باطنی آشنا بود و بسیاری از احادیث را نگاشته بود. در زمان او، کسی پاک‌تر و مجردتر از او وجود نداشت. به گونه‌ای که نقل شده ابوعلی ثقفی در میانه سخنانش به عبدالله گفت: "مرگ را در نظر داشته باش، زیرا چاره‌ای از آن نیست." عبدالله پاسخ داد که او در آن لحظه آماده مرگ است. این سخن عبدالله سبب شد که ابوعلی از او قطع رابطه کند، زیرا او به دنیا وابستگی داشت. عبدالله به این نکته اشاره کرد که ابوعلی وقتی سخن می‌گوید، در حقیقت برای خود می‌گوید و نه برای دیگران. این بدان معناست که برکات کلام او به خودش می‌رسد و البته ما نمی‌توانیم از سخن خود بهره‌مند شویم، پس چگونه می‌توانیم دیگران را از سخن‌مان بهره‌مند کنیم؟
و گفت: هرچه عبارت کنی به زیان خویش باید که از حال خودعبارت کننده باشی و نباشی به سخن خویش عبارت کننده و گوینده حکایت از غیری.
هوش مصنوعی: او گفت: هر چیزی که بگویی، به نفع خودت نخواهد بود و باید از حال و وضعیت خودت سخن بگویی، نه اینکه به جای دیگران صحبت کنی و قصه آن‌ها را روایت کنی.
نقلست که کسی از وی روزی مسئلهٔ پرسید جواب داد آن مرد گفت: خواجه یکبار دیگر بازگوی گفت: من در پشیمانی آنم که اول چرا گفتم.
هوش مصنوعی: روزی شخصی از او پرسشی کرد و او پاسخ داد. آن مرد از او خواست که دوباره توضیح بدهد. او در پاسخ گفت: من در پشیمانی هستم که چرا در ابتدا چنین گفتم.
و گفت: هیچ کس فریضهٔ ضایع نکند از فریضها الامبتلی گردد به ضایع کردن سنت‌ها و هر که به ترک سنتی مبتلا گردد زود بود که در بدعت افتد.
هوش مصنوعی: او گفت: هیچ‌کس نباید فریضه‌ای را ترک کند، زیرا این کار باعث می‌شود که به ترک سنت‌ها دچار شود و اگر کسی به ترک یکی از سنت‌ها مبتلا شود، به زودی ممکن است به بدعت افتد.
و گفت: فاضلترین وقت‌هاء تو آنست که از خواطر و وساوس نفس رسته باشی و مردمان از ظن بد تو رسته باشند.
هوش مصنوعی: او گفت: بهترین لحظات تو زمانی است که از خیال‌ها و وسوسه‌های نفس خود خلاص شوی و دیگران هم از بدگمانی نسبت به تو دور باشند.
و گفت: هر که نفس او ملازمت چیزی کند که بدان احتیاج ندارد و ضایع کند از احوال خویش هم چندان که ازکثرت ولایت بدو احتیاج است.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کسی که خود را به چیزی مشغول کند که به آن نیاز ندارد و به وضعیت خود بی‌توجهی کند، به‌خصوص اگر به خاطر زیاد بودن امور و مسئولیت‌هایش باشد، در واقع از اصل خود دور می‌شود.
و گفت: آدمی عاشق است بر شقاوت خویش یعنی همه آن خواهد که سبب بدبختی او بود.
هوش مصنوعی: او گفت: انسان به شقاوت خود عشق می‌ورزد، به این معنی که همه چیزهایی را که موجب بدبختی‌اش شده، می‌خواهد.
و یک روز اصحاب خود را گفت: شما عاشق شده‌اید بر کسی که بر شما عاشق شده است.
هوش مصنوعی: روزی او به یارانش گفت: شما نسبت به کسی عشق ورزیده‌اید که او نیز به شما عشق ورزیده است.
و گفت: عجب دارم از کسی که در حیا سخن گوید و از خدا شرم ندارد یعنی که چون خدای را متکلم می‌بیند چگونه شرم نمی‌دارد که در کلام آید.
هوش مصنوعی: او گفت: عجیب است کسی که در حیا صحبت می‌کند و از خدا شرم ندارد. یعنی وقتی خدا را در حال سخن گفتن می‌بیند، چگونه شرم نمی‌کند که در صحبت وارد شود.
و گفت: هر کرا محبت دادند و فقراگر او را خشیت ندهند او فریفته است.
هوش مصنوعی: و گفت: هر کس که محبت را ببیند و اگر فقیران او را از ترس دور نکنند، او دچار فریب خواهد شد.
و گفت: خدمت ادب است نه مداومت بر ادب که ادب خدمت عزیزتر است از خدمت بی‌ادب.
هوش مصنوعی: او گفت: ادب به معنای خدمت است، اما اینکه همیشه بر ادب پایبند باشیم مهم‌تر از این است که به بی‌ادبی خدمت کنیم، زیرا ادب در خدمت، ارزش بیشتری دارد.
و گفت: ما با ادب محتاج‌تریم از بسیاری علم.
هوش مصنوعی: او گفت: ما به ادب و تربیت نیاز بیشتری داریم تا به دانش و علم.
و گفت: هر که قدر خویش بر چشم خلق بزرگ داند بر او واجب چنان کند که نفس او بر چشم او خوار شود ندیدی که ابراهیم علیه السلام خلیل خویش خواند حق تعالی و او گفت: و اجنبنی و بنی ان نعبد الاصنام.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کس ارزش خود را در نظر مردم بزرگ بشمارد، بر او واجب است که کاری کند که نفسش در نظر خودش کوچک شود. آیا نمی‌بینی که ابراهیم (علیه السلام) خود را خلیل خداوند خواند و در عوض از خداوند خواست که او و فرزندانش را از پرستش بت‌ها دور نگه‌دارد؟
و گفت: احکام غیب در دنیا بر کسی ظاهر نگردد ولکن فضیحت دعوی ظاهرگردد و گفت: هرگز دعوی و تسلیم در یک حال جمع نشوند.
هوش مصنوعی: او گفت که مسائل پنهانی در دنیا برای کسی آشکار نمی‌شود، اما ادعاهای نادرست روشن می‌گردد. همچنین افزود که دعوی و تسلیم هرگز به صورت همزمان وجود ندارند.
و گفت: هر که محجوب گردد به چیزی از علوم خود هرگز او عیب خود نبیند.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کس که به خاطر دانش‌های خود دچار حجاب شود، هرگز عیب‌های خود را نخواهد دید.
وگفت: حقیقت فقر انقطاع است ازدنیا و آخرت و مستغنی شدن به خداوند دنیا و آخرت.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که حقیقت فقر به معنای جدا شدن از دنیا و آخرت و بی‌نیازی به خداوند در زندگی دنیوی و آخرتی است.
وگفت: هر که مشغول شود باوقات گذشته بی‌فایده نقد وقت از دست بداد.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کسی که وقت خود را به یادآوری گذشته‌های بی‌فایده بگذراند، زمان حال خود را بیهوده از دست می‌دهد.
و گفت: آدمی چگونه از پس و پیش نگاه تواند کرد و او غایب است در حال از مقام و وقت خود.
هوش مصنوعی: گفت: چگونه انسانی می‌تواند به گذشته و آینده نگاه کند وقتی که در لحظه حال از جایگاه و زمان خود غایب است.
و گفت: تو ظاهرا دعوی عبودیت می‌کنی اما باطنا سر باوصاف ربوبیت برآورده.
هوش مصنوعی: او گفت: به نظر می‌رسد که تو ادعای بندگی می‌کنی، اما در حقیقت با ویژگی‌های پروردگاری خود را نشان می‌دهی.
و گفت: عبودیت اضطراری است نه اختیاری است.
هوش مصنوعی: او گفت: عبودیت یک حالت اجبار است و نه اختیاری.
و گفت هر که طعم عبودیت نچشید اورا عیشی نیست.
هوش مصنوعی: او گفت هر کسی که طعم بندگی را نچشیده باشد، شادی واقعی را تجربه نکرده است.
وگفت: عبودیت رجوع کردن است در جمله چیزها به خدای به جز اضطرار.
هوش مصنوعی: او گفت: عبودیت به معنی بازگشت به خداوند در تمام امور است، مگر در موارد ضروری.
و گفت: بنده بندهٔ او بود تا خود را خادمی نمی‌جوید چون خود را خادمی جست از حد بندگی افتاد و ادب از دست داد.
هوش مصنوعی: او گفت که تا زمانی که بنده و خادم خداوند است، در جایگاه خود باقی می‌ماند. اما وقتی که به دنبال خادمی و خدمتگزاری دیگری باشد، از مقام بندگی خود پایین می‌آید و آداب و نزاکت را از دست می‌دهد.
و گفت: هیچ چیز نیست در کسی که خواری بندگی و خواری سؤال و خواری رد را نچشیده است.
هوش مصنوعی: او گفت: هیچ چیز در کسی وجود ندارد که طعم خواری ناشی از بندگی، درخواست و عدم پذیرش را نچشیده باشد.
و گفت: حق تعالی یاد کرده است انواع عبادت را که الصابرین و الصادقین و الفانتین و المتقین و المستغفرین بالاسحار ختم جمله مقامات بر استغفار کرده است تا بنده بینا گردد بر تقصیر خویش بر همه افعا ل و احوال پس از همه استغفار کند.
هوش مصنوعی: و گفت: خداوند متعال انواع عبادت‌ها را یاد کرده است و در بین آن‌ها، صابران، صادقان، نیکوکاران، پرهیزگاران و آن‌هایی که در سحرگاهان توبه می‌کنند، را نام برده است. در پایان بعد از ذکر این مقامات، بر اهمیت استغفار تأکید شده تا بندگان درک کنند که در تمام اعمال و حالات خود نواقصی دارند و بعد از آن باید به استغفار بپردازند.
و گفت: هرکه سایه نفس از نفس خویش برگیرد عیش خلایق در سایه او بود و گفت: تفویض با کسب بهتر باشد از خلوت بی‌کسب.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کسی که برای خود آرامش و آسایش فراهم کند، خوشی و لذت دیگران نیز در سایه او خواهد بود. همچنین اظهار داشت که واگذاری کارها به دیگران، در صورتی که با تلاش و کوشش همراه باشد، بهتر از کنار نشستن بدون تلاش است.
و گفت: هر که در این حدیث آید از سر صفت قوی گردد و فضیحت نشود و هر که از سر قوت درآید ضعیف گردد و فضیحت شود.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کسی که با قدرت و جدیت وارد این موضوع شود، قوی و با عزت خواهد شد و کسی که با ضعف و بی‌اعتنایی به این ماجرا نزدیک شود، ضعیف و سرافکنده خواهد گردید.
و گفت: اگر درست شود بنده را یک نفس در جمله عمر بی‌ریا و بی‌شریک برکات آن نفس تا آخر عمر با او بماند.
هوش مصنوعی: او گفت: اگر این کار درست پیش برود، من می‌خواهم که یک نفس خالص و بدون شریک از برکات این نفس تا پایان عمرم با من بماند.
و گفت: عارف آنست که از هیچ چیزش عجب نیاید.
هوش مصنوعی: وی گفت: عارف کسی است که از هیچ چیز به خود نگردد و دچار خودپسندی نشود.
نقلست که یکی او را دعاکرد که آنچه امیدداری خدای بدهاد گفت: امید بعد از معرفت بود و کو معرفت وفات او بنشابور بود و خاک او در مشهد انبار است.
هوش مصنوعی: روایت شده است که شخصی از او خواسته دعا کند که خداوند هر آنچه را که امید دارد به او عطا کند. او پاسخ داده است که امید بعد از شناخت (معرفت) به وجود می‌آید و آن معرفت مربوط به وفات او در بنشابور است و خاک او در مشهد جمع شده است.
احمداسود گفت: بخواب دیدم که هاتفی آواز داد و مرا گفت: عبدالله را بگوی که ساخته باش که یکسال دیگر وفات خواهی کرد بامداد برفتم و باوی بگفتم گفت: این وعده مدید است ومدتی بعید که تا سالی دیگر طاقت انتظار تواند کرد رحمةالله علیه.
هوش مصنوعی: احمداسود گفت که خواب دید که صدایی به او گفت: به عبدالله بگو که باید آماده باشد زیرا یک سال دیگر خواهد مرد. صبح برفتم و این موضوع را به عبدالله گفتم. او در پاسخ گفت که این وعده، بسیار دور و غیرقابل تحمل است و تا یک سال دیگر نمی‌تواند انتظار کشید. خداوند رحمتش کند.

حاشیه ها

1396/01/08 18:04

در سطر 44 و 45 ذکر عبدالله منازل، شکل درست آیۀ 17 سورۀ آل عمران، به صورت زیر است:
الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنْفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ.