آن صفی پرده شناخت آن ولی قبهٔ نواخت آن زنده بیزلل آن باذل بیبدل آن آفتاب بیغیم امام عهد ابومحمد رویم رحمةالله علیه ازجمله مشایخ کبار بود و ممدوح همه و بامانت و بزرگی او همه متفق بودند و از صاحب سران جنید بود و در مذهب داود فقیه الفقها و در علم تفسیر نصیبی تمام داشت و در فنون علم حظی به کمال و مشارالیه قوم بود و صاحب همت و صاحب فراست بود ودر تجرید قدمی راسخ داشت و ریاضت بلیغ کشیده بود و سفرها بر توکل کرده و تصانیف بسیار دارد در طریقت.
نقلست که گفت: بیست سال است تا بر دل من ذکر هیچ طعام گذر نکرده است که نه در حال حاضر شده است.
و گفت: روزی در بغداد گرم گاهی به کوئی فرو شدم تشنگی بر من غالب شد از خانهٔ آب خواستم کودکی کوزهٔ آب بیرون آورد چون مرا دید گفت: صوفی بروزه آب خورد بعد از آن هرگز روزه نگشادم.
نقلست که یکی پیش او آمد گفت: حال تو چون است گفت: چگونه باشد حال آنکس که دین او هواء او باشدو همت او دنیا نه نیکوکاری از خلق رمیده ونه عارفی از خلق گزیده نه تقی ونه نقی.
و پرسیدند که اول چیزی که خدای تعالی بربنده فریضه کرده است چیست گفت: معرفت و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون.
و گفت: حق تعالی پنهان گردانیده است چیزها در چیزها رضاء خویش در طاعتها و غضب خویش در معصیتها و مکر خویش در علم خویش و خداع خویش در لطف خویش و عقوبات خویش در کرامات خویش.
و گفت: حاضران بر سه وجهاند حاضری است شاهد و عید لاجرم دایم در هیبت بود و حاضریست شاهد وعده لاجرم دایم در رغبت بود وحاضری است شاهد حق لاجرم دایم در طرب بود.
و گفت: خدیا چون ترا گفتار و کردار روزی کند و آنگاه گفتارت بازستاند و کردار بر تو بگذارد نعمتی بود و چون کردار بازستاند وگفتار بگذارد مصیبتی بود وچون هر دو باز ستاند آفتی بود و گفت: گشتن تو با هر گروهی که بود از مردمان به سلامت تر بود که با صوفیان که همه خلق را مطالبت از ظاهر شرع بود مگر این طایفه را که مطالبت ایشان به حقیقت ورع بود و دوام صدق و هر که با ایشان نشیند و ایشان را بر آنچه ایشان محقاند خلافی کند خدای تعالی نور ایمان از دل او باز گیرد و حکم حکیم اینست که حکما بر برادران فراخ کند و بر خود تنگ گیرد که بر ایشان فراخ کردن ایمان و علم بود و بر خود تنگ گرفتن از حکم ورع بود.
گفتند آداب سفر چگونه باید گفت: آنکه مسافر را اندیشه از قدم درنگذرد و آنجا که دلش آرام گرفت منزلش بود.
وگفت: آرام گیر بر بساط و پرهیز کن از انبساط و صبر کن بربرب سیاط تا وقتی که بگذری از صراط.
و گفت: تصوف مبنی است بر سه خصلت تعلق ساختن بفقر و افتقار و محقق شدن به بذل و ایثار کردن و ترک کردن اعتراض و اختیار.
و گفت: تصوف ایستادن است بر افعال حسن.
و گفت: توحید حقیقی آنست که فانی شوی در ولاء او از هواء خود و در وفاء او از جفاء خود تا فانی شوی کل به کل.
و گفت: توحید محو آثار بشریت است وتجرید الهیت.
و گفت: عارف را آینهٔ است که چون در آن بنگرد مولاء او بدومتجلی شود.
وگفت: تمامی حقایق آن بود که مقارن علم بود.
و گفت: قرب زایل شدن جمله متعرضات است.
و گفت: انس آنست که وحشتی در تو پدید آید از ماسوی الله و از نفس خود نیز.
و گفت: انس سرور دل است به حلاوت خطاب.
و گفت: انس خلوت گرفتن است ا زغیر خدای.
و گفت: همت ساکن نشود مگر به محبت و ارادت ساکن نشود مگر به دوری از منیت و منیت کسی را بود که گام فراخ نهد.
و گفت: محبت وفا است با وصال و حرمت است با طلب وصال.
و گفت: یقین مشاهده است و پرسیدند ازنعمت فقر گفت: فقیر آنست که نگاه دارد سر خود را و گوش دارد نفس خود را و بگزارد فرایض خدا.
وگفت: صبر ترک شکایت است و شکر آن بود که آنچه توانی بکنی.
و گفت: توبه آن بود که توبه کنی از توبه.
و گفت: تواضع ذلیلی قلوب است در جلیلی علام الغیوب.
و گفت: شهوت خفی است که ظاهر نشود مگر در وقت عمل.
و گفت: لحظت راحت است و خطرات امارت و اشارت و گفت نفس زدن در اشارات حرام است و در خطرات ومکاشفات و معاینات حلال.
و گفت: زهد حقیر داشتن دنیا است وآثار او از دل ستردن.
و گفت: خایف آنست که از غیر خدای نترسد.
و گفت: رضا آن بود که اگردوزخ را بر دست راستش بدارند نگوید که از چپ میباید.
و گفت: رضا استقبال کردن احکام است به دلخوشی.
و گفت: اخلاص در عمل آن بود که درهر دو سرای عوض چشم ندارد.
نقلست که ابوعبدالله خفیف وصیت خواست از وی گفت: کمترین کاری در این راه بذل روح است اگر این نخواهی کرد بترهات صوفیان مشغول مشو.
نقلست که در آخر عمر خود را در میان دنیاداران پنهان کرد و معتمد خلیفه شد به قضا و مقصود او آن بود که تا خود راستری سازد و محجوب گردد تا جنید گفت: ما عارفان فارغ مشغولیم و رویم مشغول فارغ بود رحمةالله علیه.
برگردان به زبان ساده
آن صفی پرده شناخت آن ولی قبهٔ نواخت آن زنده بیزلل آن باذل بیبدل آن آفتاب بیغیم امام عهد ابومحمد رویم رحمةالله علیه ازجمله مشایخ کبار بود و ممدوح همه و بامانت و بزرگی او همه متفق بودند و از صاحب سران جنید بود و در مذهب داود فقیه الفقها و در علم تفسیر نصیبی تمام داشت و در فنون علم حظی به کمال و مشارالیه قوم بود و صاحب همت و صاحب فراست بود ودر تجرید قدمی راسخ داشت و ریاضت بلیغ کشیده بود و سفرها بر توکل کرده و تصانیف بسیار دارد در طریقت.
هوش مصنوعی: آن شخصیت برجسته و شناختهشده، امام ابومحمد، از جمله بزرگترین مشایخ بود که همه به بزرگیش و امانتداریاش اعتراف داشتند. او از جمله استادان جنید به حساب میآمد و در مذهب داود فقیه برتری داشت. همچنین در علم تفسیر نیز دانش زیادی به دست آورده بود و در دیگر علوم نیز به کمال رسیده بود. او انسانی با همت و بصیرت بود و در مسیرهای معنوی استقامت خاصی داشت. او به طور ویژه تمرینات روحی فراوانی انجام داده و سفرهای زیادی را با توکل بر خدا سپری کرده و آثار متعددی در زمینه طریقت نوشته است.
نقلست که گفت: بیست سال است تا بر دل من ذکر هیچ طعام گذر نکرده است که نه در حال حاضر شده است.
هوش مصنوعی: گفته شده است که او بیان کرده: بیست سال است که هیچ چیزی در دل من یادآور غذا نشده است و هر چیزی که به یاد من آمده، همواره در حال حاضر بوده است.
و گفت: روزی در بغداد گرم گاهی به کوئی فرو شدم تشنگی بر من غالب شد از خانهٔ آب خواستم کودکی کوزهٔ آب بیرون آورد چون مرا دید گفت: صوفی بروزه آب خورد بعد از آن هرگز روزه نگشادم.
هوش مصنوعی: روزی در بغداد، در هوای گرم، به یک مغازه رفتم و تشنگی بر من غالب شد. از خانه درخواست آب کردم. کودکی کوزه آبی بیرون آورد و وقتی مرا دید گفت: «صوفی، روزهات را افطار کن!» از آن روز به بعد هیچگاه روزهام را نشکستم.
نقلست که یکی پیش او آمد گفت: حال تو چون است گفت: چگونه باشد حال آنکس که دین او هواء او باشدو همت او دنیا نه نیکوکاری از خلق رمیده ونه عارفی از خلق گزیده نه تقی ونه نقی.
هوش مصنوعی: روزی شخصی نزد او رفت و پرسید: حال تو چطور است؟ او پاسخ داد: حال کسی که دینش مانند هوای او است، چگونه میتواند باشد؟ کسی که آرزوهایش به دنیا وابسته است و نه از نیکوکاری مردم بهرهای برده و نه از عرفان و دانش عارفان استفاده کرده و نه تقوایی دارد و نه خود را از آلودگیها دور نگه داشته است.
و پرسیدند که اول چیزی که خدای تعالی بربنده فریضه کرده است چیست گفت: معرفت و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون.
هوش مصنوعی: از او پرسیدند که اولین چیزی که خداوند بر بندگان خود واجب کرده چیست، او پاسخ داد: شناخت و اینکه من جن و انس را تنها برای عبادت خلق کردهام.
و گفت: حق تعالی پنهان گردانیده است چیزها در چیزها رضاء خویش در طاعتها و غضب خویش در معصیتها و مکر خویش در علم خویش و خداع خویش در لطف خویش و عقوبات خویش در کرامات خویش.
هوش مصنوعی: او گفت: خداوند خواستههای خود را به گونهای پنهان کرده است که در عبادتها و انجام کارهای نیک رضایت او نهفته است و در خطاها و معصیتها غضب او وجود دارد. همچنین نقشهها و تدبیرهای او در علمش و فریبهای او در لطفهایش و مجازاتهایش در کرامتها و بزرگواریهایش مستتر است.
و گفت: حاضران بر سه وجهاند حاضری است شاهد و عید لاجرم دایم در هیبت بود و حاضریست شاهد وعده لاجرم دایم در رغبت بود وحاضری است شاهد حق لاجرم دایم در طرب بود.
هوش مصنوعی: او گفت: حاضران به سه دسته تقسیم میشوند. دسته اول حاضران عید هستند که همیشه در حالت زیبایی و شکوه به سر میبرند. دسته دوم حاضران شاهد وعدهها هستند که همیشه در حال اشتیاق و میل به آن وعدهها قرار دارند. و دسته سوم حاضران شاهد حق هستند که همیشه در شادی و سرور به سر میبرند.
و گفت: خدیا چون ترا گفتار و کردار روزی کند و آنگاه گفتارت بازستاند و کردار بر تو بگذارد نعمتی بود و چون کردار بازستاند وگفتار بگذارد مصیبتی بود وچون هر دو باز ستاند آفتی بود و گفت: گشتن تو با هر گروهی که بود از مردمان به سلامت تر بود که با صوفیان که همه خلق را مطالبت از ظاهر شرع بود مگر این طایفه را که مطالبت ایشان به حقیقت ورع بود و دوام صدق و هر که با ایشان نشیند و ایشان را بر آنچه ایشان محقاند خلافی کند خدای تعالی نور ایمان از دل او باز گیرد و حکم حکیم اینست که حکما بر برادران فراخ کند و بر خود تنگ گیرد که بر ایشان فراخ کردن ایمان و علم بود و بر خود تنگ گرفتن از حکم ورع بود.
هوش مصنوعی: خداوند گفت: اگر تو را گفتار و رفتار روزی دهد و سپس گفتارت را بگیرد و تنها رفتار را برایت بگذارد، این یک نعمت است. اما اگر رفتار را بگیرد و فقط گفتار را برایت باقی بگذارد، این مصیبت است. و اگر هر دو را از تو بگیرد، این یک آفت است. او افزود: بودن تو در هر گروهی از مردم بهتر است تا در جمع صوفیان، زیرا این دسته از انسانها صرفاً به ظواهر شرع توجه دارند، در حالی که هدف این گروه حقیقت و ورع است. هر کس که با آنها بنشیند و بر حقانیت آنان مخالفت کند، خداوند نور ایمان را از دل او میگیرد. حکمت این است که حکما باید در برابر برادرانشان سعه صدر داشته باشند و در مورد خودشان سختگیر باشند؛ زیرا محبت و آموختن به دیگران نشانه ایمان و علم است، در حالی که سختگیری نسبت به خود از نشانههای ورع است.
گفتند آداب سفر چگونه باید گفت: آنکه مسافر را اندیشه از قدم درنگذرد و آنجا که دلش آرام گرفت منزلش بود.
هوش مصنوعی: آداب سفر را اینگونه بیان کردند: مسافر نباید در ساعات شروع سفر زیاد فکر کند و هنگامی که به جایی رسید که دلش راحتی پیدا کرد، آنجا محل اقامت او خواهد بود.
وگفت: آرام گیر بر بساط و پرهیز کن از انبساط و صبر کن بربرب سیاط تا وقتی که بگذری از صراط.
هوش مصنوعی: او گفت: آرامش خود را حفظ کن و از شتاب و وسعت طلبی پرهیز کن. صبر کن تا زمانی که از مسیر درست عبور کنی.
و گفت: تصوف مبنی است بر سه خصلت تعلق ساختن بفقر و افتقار و محقق شدن به بذل و ایثار کردن و ترک کردن اعتراض و اختیار.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که تصوف بر سه ویژگی استوار است: نخست، وابستگی به فقر و نیازمندی؛ دوم، تحقق بخشیدن به بخشندگی و ایثار؛ و سوم، رها کردن اعتراض و اختیار.
و گفت: تصوف ایستادن است بر افعال حسن.
هوش مصنوعی: تصوف به معنای ایستادن و پایبندی به کارهای نیک و زیبا است.
و گفت: توحید حقیقی آنست که فانی شوی در ولاء او از هواء خود و در وفاء او از جفاء خود تا فانی شوی کل به کل.
هوش مصنوعی: او گفت: توحید واقعی زمانی است که در محبت و دوستی او غرق شوی و خودخواهیات را کنار بگذاری تا به طور کامل در وجود او محو شوی.
و گفت: توحید محو آثار بشریت است وتجرید الهیت.
هوش مصنوعی: او گفت: توحید به معنای از بین بردن نشانههای بشریت و خالصسازی الهیت است.
و گفت: عارف را آینهٔ است که چون در آن بنگرد مولاء او بدومتجلی شود.
هوش مصنوعی: وی گفت: عارف مانند آینهای است که وقتی در آن نگاه میکند، نور الهی به او نمایان میشود.
وگفت: تمامی حقایق آن بود که مقارن علم بود.
هوش مصنوعی: او گفت که تمام حقایق همزمان با علم وجود دارند.
و گفت: قرب زایل شدن جمله متعرضات است.
هوش مصنوعی: و گفت: نزدیک شدن به زوال همه موانع است.
و گفت: انس آنست که وحشتی در تو پدید آید از ماسوی الله و از نفس خود نیز.
هوش مصنوعی: او گفت: انس به معنای این است که از غیر خدا و حتی از خودت هم احساس ترس و وحشت نکنی.
و گفت: انس سرور دل است به حلاوت خطاب.
هوش مصنوعی: او گفت: انس، شادی دل است به خاطر شیرینی کلام.
و گفت: انس خلوت گرفتن است ا زغیر خدای.
هوش مصنوعی: او گفت: انس، یعنی تنها بودن با خدا و دوری از غیر او.
و گفت: همت ساکن نشود مگر به محبت و ارادت ساکن نشود مگر به دوری از منیت و منیت کسی را بود که گام فراخ نهد.
هوش مصنوعی: و گفت: اراده و تلاش انسان فقط با محبت محقق میشود و این محبت تنها در صورتی پایداری مییابد که از خودخواهی دوری شود. خودخواهی به کسانی تعلق دارد که زندگی را بهصورت گستردهتر و هدفمندتر دنبال میکنند.
و گفت: محبت وفا است با وصال و حرمت است با طلب وصال.
هوش مصنوعی: او گفت: محبت به معنای وفاداری در زمانی است که دو نفر به هم میرسند و حاکی از احترامی است که بر اساس تلاش برای رسیدن به یکدیگر به وجود میآید.
و گفت: یقین مشاهده است و پرسیدند ازنعمت فقر گفت: فقیر آنست که نگاه دارد سر خود را و گوش دارد نفس خود را و بگزارد فرایض خدا.
هوش مصنوعی: او گفت: یقیناً این یک تجربه مستقیم است. وقتی از او درباره نعمت فقر پرسیدند، پاسخ داد: فقیر کسی است که سرش را بلند نگه میدارد و به نفس خود توجه دارد و واجبات الهی را انجام میدهد.
وگفت: صبر ترک شکایت است و شکر آن بود که آنچه توانی بکنی.
هوش مصنوعی: او گفت: صبر به معنای ترک شکایت است و شکرگزاری آن است که هر کاری از دستت برمیآید، انجام دهی.
و گفت: توبه آن بود که توبه کنی از توبه.
هوش مصنوعی: او گفت: توبه این است که از توبه خود توبه کنی.
و گفت: تواضع ذلیلی قلوب است در جلیلی علام الغیوب.
هوش مصنوعی: او گفت: تواضع به نوعی نشانهی خضوع قلبهاست در برابر عظمت خداوندی که علمش بینهایت است.
و گفت: شهوت خفی است که ظاهر نشود مگر در وقت عمل.
هوش مصنوعی: او گفت: شهوت، احساسی پنهان است که تنها در زمان عمل خود را نشان میدهد.
و گفت: لحظت راحت است و خطرات امارت و اشارت و گفت نفس زدن در اشارات حرام است و در خطرات ومکاشفات و معاینات حلال.
هوش مصنوعی: او گفت: لحظهای که در آن راحت هستید، از خطرات و نشانهها صحبت میکند و بیان کرد که نفس کشیدن در نشانهها حرام است، اما در خطرات و کشفیات و مشاهدات مجاز است.
و گفت: زهد حقیر داشتن دنیا است وآثار او از دل ستردن.
هوش مصنوعی: او گفت: زهد به معنای بیاعتنایی و حقیر شمردن دنیا است و نشانهی آن پاک کردن دل از تعلقات دنیوی است.
و گفت: خایف آنست که از غیر خدای نترسد.
هوش مصنوعی: او گفت: نگران کننده است که انسان از غیر خدا نترسد.
و گفت: رضا آن بود که اگردوزخ را بر دست راستش بدارند نگوید که از چپ میباید.
هوش مصنوعی: و گفت: رضا این بود که اگر دوزخ را بر دست راستش بگذارند، نگوید که باید از طرف چپ باشد.
و گفت: رضا استقبال کردن احکام است به دلخوشی.
هوش مصنوعی: او گفت: رضا یعنی پذیرش احکام با رضایت و خوشحالی.
و گفت: اخلاص در عمل آن بود که درهر دو سرای عوض چشم ندارد.
هوش مصنوعی: او گفت: اخلاص در عمل به این معنی است که انسان نه در این دنیا و نه در جهان دیگر، توقع و چشمداشتی به پاداش و جبران ندارد.
نقلست که ابوعبدالله خفیف وصیت خواست از وی گفت: کمترین کاری در این راه بذل روح است اگر این نخواهی کرد بترهات صوفیان مشغول مشو.
هوش مصنوعی: نقل شده است که ابوعبدالله خفیف از کسی خواسته است تا وصیتی برای او بنویسد و او در پاسخ میگوید: بزرگترین کار در این مسیر فدا کردن جان است و اگر نمیخواهی این کار را انجام دهی، بهتر است خود را درگیر مسائل صوفیانه نکنی.
نقلست که در آخر عمر خود را در میان دنیاداران پنهان کرد و معتمد خلیفه شد به قضا و مقصود او آن بود که تا خود راستری سازد و محجوب گردد تا جنید گفت: ما عارفان فارغ مشغولیم و رویم مشغول فارغ بود رحمةالله علیه.
هوش مصنوعی: در پایان عمرش، خود را از دنیا و مردم دور نگه داشت و به عنوان یک فرد مورد اعتماد خلیفه شناخته شد. هدف او این بود که به آرامش برسد و از شلوغی دنیوی دور شود. جنید نیز گفت که عارفان در حالتی آرام و بیغمی مشغول هستند و خود را از مشغلههای دنیوی دور کردهاند. رحمت خدا بر او باد.