گنجور

بخش ۴۰ - ذکر جواب الانطاکی قدس اللّه روحه العزیز

آن امام صاحب صدر آن همام قدر آن مبارز جد و جهد آن مجاهد اهل عهد آن مقدس عالم پاکی احمد بن عاصم الانطاکی رحمة الله علیه از قدماء مشایخ بود و از کبار اولیاء و عالم بود بانواع علوم ظاهر و باطن و مجاهدهٔ تمام داشت و عمری دراز یافت و اتباع تابعین را یافته بود مرید محاسبی بود و بشر و سری را دیده بود و فضیل را یافته و بوسلیمان دارائی او را جاسوس القلوب خواندی از تیزی فراست او، و او را کلماتی عالی است و اشاراتی لطیف بدیع داشت چنانکه یکی از او پرسید که تو مشتاق خدائی گفت: نه گفت: چرا گفت: بجهت آنکه شوق به غایب بود اما چون غایب حاضر بود کجا شوق بود.

گفتند معروف چیست گفت: مدارج آن سه است مدرجه اول اثبات وحدانیت واحد قهار مدرجه دوم بریده کردن دل از ماسوی الله و مدرجه سوم آنکه هیچکس را به عبارت کردن آن ره نیست و من لم یجعل الله نوراَفماله من نور.

گفتند علامت محبت چیست گفت: آنکه عبادت او اندک بود و تفکر اودایم بود و خلوت او بسیار و خاموشی او پیوسته چون بدو درنگرند او نه‌بیند و چون بخوانند نشود چون مصیبتی رسد اندوهگین نشود و چون صوابی روی بدو نهد شادنگردد و از هیچکس نترسد و بهیچکس امید ندارد.

و گفتند خوف و رجاء چیست و علامت هر دو کدامست گفت: علامت خوف گریز است و علامت رجا طلب است هر که صاحب رجا است و طلب ندارد او دروغ زن است و هرکه صاحب خوفست و گریز ندارد کذابست.

و گفت: راجی‌ترین مردمان به نجات کسی را دیدم که ترسناک‌تر بود بر نفس خویش که نباید که نجات نیابد و ترسناک‌تر خلق به هلاک کسی را یافتم که ایمن‌تر بود بر نفس خود آن ندیدی که یونس علیه السلام چون چنان گمان برد که حق تعالی عتاب نکند چگونه عقوبت روی بوی نهاد.

و گفت: کم‌ترین یقین آنست که چون بدل رسد دل را پرنور کند و پاک کند از وی هرجا که شکی است تا از دل شکر و خوف خدای تعالی پدید آید و یقین معرفت عظمت خدای بود و بر قدر و عظمت خدای تواند بود و عظمت معرفت عظمت خدای بود.

و گفت: چون با اهل صدق بنشینید به صدق نشینید که ایشان جاسوسان دلهااند و در دلهاء شما روند و بیرون آیند.

و گفت: نشان رجا آنست که چون نیکوئی بدو رسد او را الهام شکر دهند یا امید تمامی نعمت از خدای تعالی بر وی اندر دنیا و تمامی عفو در آخرت.

و گفت: نشان زهد چهار است اعتماد بر حق و بیزاری از خلق و اخلاص برای خدای و احتمال ظلم از جهت کرامت دین.

و گفت: نشان اندکی معرفت بنده به نفس خویش از اندکی حیا بود و اندکی خوف.

و گفت: هر که بخدای عارف‌تر از خدای ترسان‌تر.

و گفت: چون صلاح دلجوئی یاری خواه بروی به نگاه داشت زبان.

و گفت: نافع‌ترین فقری آن بود که تو بدان متحمل باشی و بدان راضی.

و گفت: نافعترین عقلی آن بود که ترا شناساگرداند تا نعمت خدای بر خودبینی و یاری دهد تو را بر شکر آن و برخیزد به خلاف هوا.

و گفت: نافع‌ترین اخلاص آن بود که دور کند از تو ریا و تصنع و تزین.

و گفت: بزرگترین تواضع آن بود که دور کند از تو کبر و خشم را در تو بمیراند.

و گفت: زیان کارترین معاصی آن بود که طاعت کنی بر جهل که ضرر آن بر تو بیش از آن بود که معصیتی کنی بر جهل.

و گفت: هر که اندکی را آسان شمارد و خرد گیرد زود بود که در بسیار افتاد.

و گفت: خواص غواصی می‌کنند در دریای فکرت و عوام سرگشته و گمراه می‌گردند در بیابان غفلت.

و گفت: امام جمله عملهای علم است و امام جمله علمها عنایت.

و گفت: یقین نوریست که حق تعالی در دل بنده پدید آرد تا بدان جمله امور آخرت مشاهده کند و به قوت آن نور جمله حجاب‌ها که میان او و میان آخرت است بسوزد تا بدان نور مطالعه جمله کارهای آخرت می‌کند چنانکه گوئی او رامشاهده است.

و گفت: اخلاص آنست که چون عملی کنی دوست نداری که ترا بدان یاد کنند و ترا بزرگ دارند به سبب عمل تو و طلب نکنی ثواب عمل خویش از هیچکس مگر از خدای تعالی این خلاص عمل بود.

و گفت: عمل کن و چنان عمل کن که هیچکس نیست در زمین به جز تو و هیچکس نیست در آسمان به جز او.

و گفت: این روزی چند که مانده است این را غنیمتی بزرگ شمر و اینقدر عمر که در پیش داری در صلاح گذار تا بیامرزند آنچه از تو بگذشته است.

و گفت: دواء دل پنج چیز است همنشینی اهل صلاح و خواندن قرآن و تهی داشتن شکم و نماز شب و زاری کردن در وقت سحر.

و گفت: عدل دو قسم است عدلیست ظاهر میان تو و میان خلق و عدلی باطن میان تو و میان حق و طریق عدل طریق استقامت است و طریق فضل طریق فضیلت است.

و گفت: موافق اهل صلاحیم در اعمال جوارح و مخالف ایشانیم بهمت‌ها.

و گفت: خداوند می‌فرماید انما اموالکم و اولادکم فتنة و ما فتنه زیادت می‌کنیم.

نقلست که شبی سی و اندکس از اصحاب او جمع شدند و سفره بنهادند نان اندک بود شیخ پاره پاره کرد و چراغ برگرفت چون چراغ باز آوردند همه نان پارها بر جای خود بود هیچ کسب به قصد ایثار نخورده بود مریدان را چنین تربیت کرده بود رحمةالله علیه.

بخش ۳۹ - ذکر منصور عمار قدس الله روحه العزیز: آن سابق راه معنی آن ناقد نقد تقوی آن نگین خاتم هدایت آن امین عالم ولایت آن مشهور اسرار منصور عمار رحمةالله علیه از کبار مشایخ بود و درموعظه کلماتی عالی داشت چنانکه در وعظ کسی نیکوتر ازو سخن نگفت: و بیانی شافی داشت و در انواع علوم کامل بود و درمعاملت و معرفت تمام و بعضی متصوفه در کار او مبالغت کنند و او از اصحاب عراقیان بود و مقبول اهل خراسان و از مرو بود و گویند که از پوشنگ بود و در بصره مقیم شد. بخش ۴۱ - ذکر عبدالله خبیق قدس الله روحه العزیز: آن غواص دریاء دین و آن دریاء در یقین آن قطب مکنت و آن رکن سنت آن امام اهل جندبه و سبیق عبدالله خبیق رحمة الله علیه از زهاد و عباد متصوفه بود و از متورعان ومتوکلان بود و درحلال خوردن مبالغتی تمام داشت و با یوسف اسباط صحبت داشته بود و در اصل کوفی بود و بانطاکیه نشستی و مذهب سفیان بن سعید الثوری داشت و در فقه و معاملت و حقیقت و اصحاب او را دیده بود و کلمات رفیع دارد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن امام صاحب صدر آن همام قدر آن مبارز جد و جهد آن مجاهد اهل عهد آن مقدس عالم پاکی احمد بن عاصم الانطاکی رحمة الله علیه از قدماء مشایخ بود و از کبار اولیاء و عالم بود بانواع علوم ظاهر و باطن و مجاهدهٔ تمام داشت و عمری دراز یافت و اتباع تابعین را یافته بود مرید محاسبی بود و بشر و سری را دیده بود و فضیل را یافته و بوسلیمان دارائی او را جاسوس القلوب خواندی از تیزی فراست او، و او را کلماتی عالی است و اشاراتی لطیف بدیع داشت چنانکه یکی از او پرسید که تو مشتاق خدائی گفت: نه گفت: چرا گفت: بجهت آنکه شوق به غایب بود اما چون غایب حاضر بود کجا شوق بود.
هوش مصنوعی: آن امام بزرگوار، احمد بن عاصم انطاکی رحمت الله علیه، از پیشینیان و بزرگان علم و عرفان بود. او از جمله اولیای برجسته به شمار می‌رفت و در زمینه‌های مختلف علوم ظاهر و باطن مهارت داشت. او زندگی طولانی‌ای را سپری کرد و شاگردان زیادی پرورش داد. او مرید محاسبی بود و با بزرگان دیگری همچون بشر و سری نیز دیدار کرد. فضیل را نیز ملاقات کرده و به دلیل هوش و درک عمیقش، او را "جاسوس القلوب" نامیده بودند. او سخنان عمیق و نکتۀ لطیفی داشت. به گونه‌ای که زمانی از او پرسیدند آیا مشتاق خدا هستی؟ او پاسخ داد که نه، و وقتی از او دلیل آن را پرسیدند، گفت که شوق به غایب است. اما زمانی که غایب حاضر باشد، دیگر جایی برای شوق وجود ندارد.
گفتند معروف چیست گفت: مدارج آن سه است مدرجه اول اثبات وحدانیت واحد قهار مدرجه دوم بریده کردن دل از ماسوی الله و مدرجه سوم آنکه هیچکس را به عبارت کردن آن ره نیست و من لم یجعل الله نوراَفماله من نور.
هوش مصنوعی: گفتند معروف چیست؟ او پاسخ داد: معروف در سه مرحله است. مرحله اول تأیید و اثبات یگانگی خداوند قهار است. مرحله دوم، جدا کردن دل از هر چیز غیر خداست. و مرحله سوم این است که هیچ‌کس نمی‌تواند به بیان آن بپردازد و هر کسی که خداوند برایش نور قرار ندهد، هیچ نوری نخواهد داشت.
گفتند علامت محبت چیست گفت: آنکه عبادت او اندک بود و تفکر اودایم بود و خلوت او بسیار و خاموشی او پیوسته چون بدو درنگرند او نه‌بیند و چون بخوانند نشود چون مصیبتی رسد اندوهگین نشود و چون صوابی روی بدو نهد شادنگردد و از هیچکس نترسد و بهیچکس امید ندارد.
هوش مصنوعی: محبت واقعی را نشانه‌هایی دارد: زمانی که عبادت از او کم باشد ولی همیشه در فکر او باشیم، و تنها بودن با او زیاد باشد. همچنین، در سکوت او همیشه باید توجه کرد؛ او زمانی که به او نگاه می‌کنیم، خود را نمی‌نمایاند و وقتی صدایش می‌زنیم جواب نمی‌دهد. در زمان مصیبت، ناراحت نمی‌شود و وقتی نعمت و خوبی به او برسد، خوشحال نمی‌شود. او از هیچ‌کس نمی‌ترسد و به هیچ‌کس هم امید ندارد.
و گفتند خوف و رجاء چیست و علامت هر دو کدامست گفت: علامت خوف گریز است و علامت رجا طلب است هر که صاحب رجا است و طلب ندارد او دروغ زن است و هرکه صاحب خوفست و گریز ندارد کذابست.
هوش مصنوعی: در مورد خوف و امید صحبت کردند و بیان کردند که نشانه هر یک چیست. گفتند نشانه خوف فرار است و نشانه امید خواستن. هر کسی که امید دارد اما طلب نمی‌کند، در واقع دروغ می‌گوید و هر کسی که از خوف برخوردار است اما فرار نمی‌کند، دروغ‌گو است.
و گفت: راجی‌ترین مردمان به نجات کسی را دیدم که ترسناک‌تر بود بر نفس خویش که نباید که نجات نیابد و ترسناک‌تر خلق به هلاک کسی را یافتم که ایمن‌تر بود بر نفس خود آن ندیدی که یونس علیه السلام چون چنان گمان برد که حق تعالی عتاب نکند چگونه عقوبت روی بوی نهاد.
هوش مصنوعی: او گفت: من مردمانی را دیدم که در نجات یکدیگر بسیار کوشا هستند، اما در عین حال فردی را دیدم که از نجات خود ترسان‌تر بود و نباید نجاتش را از دست می‌داد. همچنین فردی را یافتم که در جایی بسیار ایمن‌تر از خودش بود، اما او به خاطر هلاکت کسی دیگر بیشتر نگران بود. آیا ندیدی که یونس علیه السلام وقتی به چنین فکری افتاد و نگران عتاب خداوند نشد، چگونه عذاب بر او نازل شد؟
و گفت: کم‌ترین یقین آنست که چون بدل رسد دل را پرنور کند و پاک کند از وی هرجا که شکی است تا از دل شکر و خوف خدای تعالی پدید آید و یقین معرفت عظمت خدای بود و بر قدر و عظمت خدای تواند بود و عظمت معرفت عظمت خدای بود.
هوش مصنوعی: او گفت: حداقل مطمئن‌ترین نکته این است که وقتی دل از چیز دیگری تبدیل شود، آن را پر از نور می‌کند و هر شک و تردیدی را از آن پاک می‌سازد. این کار باعث بروز شکر و ترس از خداوند بزرگ در دل می‌شود. یقین به شناخت و عظمت خداوند بستگی دارد و به اندازه و بزرگی خداوند برمی‌گردد و عظمت شناخت، خود نشان‌دهنده عظمت خداوند است.
و گفت: چون با اهل صدق بنشینید به صدق نشینید که ایشان جاسوسان دلهااند و در دلهاء شما روند و بیرون آیند.
هوش مصنوعی: وقتی با افرادی که راستگو هستند، نشست و برخاست کنید، باید خودتان را مانند آنها راستگو کنید، زیرا این افراد مانند جاسوسانی هستند که به عمق دل‌های شما نفوذ کرده و چیزهای پنهان را می‌شناسند.
و گفت: نشان رجا آنست که چون نیکوئی بدو رسد او را الهام شکر دهند یا امید تمامی نعمت از خدای تعالی بر وی اندر دنیا و تمامی عفو در آخرت.
هوش مصنوعی: او گفت: نشانه امید آن است که هنگامی که نیکی به کسی برسد، او به الهام شکرگزاری پرداخته یا امیدوار باشد که تمام نعمت‌ها از خداوند در دنیا و همه عفوها در آخرت به او برسد.
و گفت: نشان زهد چهار است اعتماد بر حق و بیزاری از خلق و اخلاص برای خدای و احتمال ظلم از جهت کرامت دین.
هوش مصنوعی: وی بیان کرد که نشانه‌های زهد چهار چیز است: اعتماد بر خداوند، دوری از مردم، اخلاص در عبادت برای خدا، و احتمال ظلم را از جانب دیگران بر اثر حرمت دین.
و گفت: نشان اندکی معرفت بنده به نفس خویش از اندکی حیا بود و اندکی خوف.
هوش مصنوعی: او گفت که شناخت اندکی که از خودم دارم ناشی از کمی حیا و اندکی ترس است.
و گفت: هر که بخدای عارف‌تر از خدای ترسان‌تر.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کسی که از خدا بیشتر آگاه باشد، بیشتر از خدا می‌ترسد.
و گفت: چون صلاح دلجوئی یاری خواه بروی به نگاه داشت زبان.
هوش مصنوعی: و گفت: زمانی که نیاز به یاری و دلجویی باشد، باید زبان خود را نگه‌دارید و احتیاط کنید.
و گفت: نافع‌ترین فقری آن بود که تو بدان متحمل باشی و بدان راضی.
هوش مصنوعی: و گفت: بهترین و مفیدترین فقر، آن فقر است که تو به آن پایبند باشی و از آن راضی باشی.
و گفت: نافعترین عقلی آن بود که ترا شناساگرداند تا نعمت خدای بر خودبینی و یاری دهد تو را بر شکر آن و برخیزد به خلاف هوا.
هوش مصنوعی: و گفت: بهترین نوع عقل این است که تو را به شناخت خود راهنمایی کند، تا نعمت‌های خدا را بر خود ببینی و به تو کمک کند تا شکرگزار آن باشی و بر خلاف تمایلات نفسیت عمل کنی.
و گفت: نافع‌ترین اخلاص آن بود که دور کند از تو ریا و تصنع و تزین.
هوش مصنوعی: او گفت: بهترین نوع اخلاص آن است که ریا، تظاهر و زینت را از خود دور کنی.
و گفت: بزرگترین تواضع آن بود که دور کند از تو کبر و خشم را در تو بمیراند.
هوش مصنوعی: او گفت: بزرگترین نوع فروتنی این است که تکبر و خشم را از خود دور کنی و آنها را از وجودت محو نمایی.
و گفت: زیان کارترین معاصی آن بود که طاعت کنی بر جهل که ضرر آن بر تو بیش از آن بود که معصیتی کنی بر جهل.
هوش مصنوعی: او گفت: بدترین گناه‌ها آن است که به نادانی، اطاعت کنی، زیرا آسیب آن برای تو بیشتر از این است که بر نادانی گناهی انجام دهی.
و گفت: هر که اندکی را آسان شمارد و خرد گیرد زود بود که در بسیار افتاد.
هوش مصنوعی: او گفت: هر کس چیزهای کوچک را بی‌اهمیت بشمارد و به آنها بی‌توجهی کند، به زودی در مشکلات بزرگ‌تری گرفتار خواهد شد.
و گفت: خواص غواصی می‌کنند در دریای فکرت و عوام سرگشته و گمراه می‌گردند در بیابان غفلت.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که افراد با دانش و تخصص مانند غواصان در عمق افکار خود فرو می‌روند و اسرار را کشف می‌کنند، در حالی که افراد معمولی در دنیای غفلت و سردرگمی سرگردان هستند.
و گفت: امام جمله عملهای علم است و امام جمله علمها عنایت.
هوش مصنوعی: او گفت: امام مجموع همه اعمال دانش است و امام مجموع همه دانش‌ها توجه و لطف خاصی دارد.
و گفت: یقین نوریست که حق تعالی در دل بنده پدید آرد تا بدان جمله امور آخرت مشاهده کند و به قوت آن نور جمله حجاب‌ها که میان او و میان آخرت است بسوزد تا بدان نور مطالعه جمله کارهای آخرت می‌کند چنانکه گوئی او رامشاهده است.
هوش مصنوعی: او گفت: یقیناً نوری است که خداوند در دل بندگان قرار می‌دهد تا آن‌ها بتوانند تمامی امور آخرت را مشاهده کنند. این نور به قدری قوی است که تمام حجاب‌هایی را که بین آن‌ها و آخرت وجود دارد، از میان برمی‌دارد. با این نور، انسان می‌تواند تمام کارهای آخرت را مطالعه کند، گویی که آن‌ها را به عینه می‌بیند.
و گفت: اخلاص آنست که چون عملی کنی دوست نداری که ترا بدان یاد کنند و ترا بزرگ دارند به سبب عمل تو و طلب نکنی ثواب عمل خویش از هیچکس مگر از خدای تعالی این خلاص عمل بود.
هوش مصنوعی: او گفت که اخلاص به این معناست که وقتی کاری را انجام می‌دهی، دوست نداری که دیگران به خاطر آن کار تو را یاد کنند یا مورد بزرگداشت قرار دهند. همچنین نباید از هیچ‌کس جز خداوند پاداش عمل خود را طلب کنی، و این واقعی‌ترین نوع عمل است.
و گفت: عمل کن و چنان عمل کن که هیچکس نیست در زمین به جز تو و هیچکس نیست در آسمان به جز او.
هوش مصنوعی: و گفت: کار کن و به گونه‌ای عمل کن که گویی هیچ‌کس غیر از تو بر زمین نیست و هیچ‌کس غیر از او در آسمان نیست.
و گفت: این روزی چند که مانده است این را غنیمتی بزرگ شمر و اینقدر عمر که در پیش داری در صلاح گذار تا بیامرزند آنچه از تو بگذشته است.
هوش مصنوعی: او گفت: این روزهایی که باقی مانده را یک فرصت بزرگ بشمار و زمانی که در اختیار داری را به خوبی صرف کن تا بخشیده شوند آنچه از تو گذشته است.
و گفت: دواء دل پنج چیز است همنشینی اهل صلاح و خواندن قرآن و تهی داشتن شکم و نماز شب و زاری کردن در وقت سحر.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که درمان دل شامل پنج چیز است: همراهی با نیکان، خواندن قرآن، خالی نگه‌داشتن شکم، نماز خواندن در شب و گریه کردن در سحر.
و گفت: عدل دو قسم است عدلیست ظاهر میان تو و میان خلق و عدلی باطن میان تو و میان حق و طریق عدل طریق استقامت است و طریق فضل طریق فضیلت است.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که عدالت به دو دسته تقسیم می‌شود: یک نوع عدالت که بین تو و دیگران وجود دارد و نوع دیگر آن که بین تو و خداوند برقرار است. راه عدالت، راهی است که به استقامت و دوام می‌انجامد و راه فضیلت نیز به ویژگی‌های نیکو و بهترین رفتارها اشاره دارد.
و گفت: موافق اهل صلاحیم در اعمال جوارح و مخالف ایشانیم بهمت‌ها.
هوش مصنوعی: او گفت: ما در رفتارها و اعمال بدن با افراد صالح هم‌نظر هستیم، اما در نیات و انگیزه‌ها با آنها مخالفیم.
و گفت: خداوند می‌فرماید انما اموالکم و اولادکم فتنة و ما فتنه زیادت می‌کنیم.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید که اموال و فرزندان شما آزمون و آزمایش هستند و این آزمون‌ها را بیشتر می‌کنیم.
نقلست که شبی سی و اندکس از اصحاب او جمع شدند و سفره بنهادند نان اندک بود شیخ پاره پاره کرد و چراغ برگرفت چون چراغ باز آوردند همه نان پارها بر جای خود بود هیچ کسب به قصد ایثار نخورده بود مریدان را چنین تربیت کرده بود رحمةالله علیه.
هوش مصنوعی: روزی بیش از سی نفر از شاگردان او جمع شدند و سفره‌ای انداختند. نان کمی در اختیار داشتند که او آن را به تکه‌های کوچک تقسیم کرد و چراغی را روشن کرد. وقتی چراغ را آوردند، دیدند که همه تکه‌های نان به حالت اولیه خود برگشته‌اند و هیچ یک از شاگردان از روی نیت ایثار تکه‌ای از نان را نخورده بودند. او مریدان خود را این‌گونه تربیت کرده بود. رحمت خدا بر او باد.

حاشیه ها

1393/12/16 23:03
میرزاده

در متن آمده
عبادت او اندک بود و تفکر او دایم

ظاهرا نسخه صحیح عبارت است نه عبادت
که به معنا هم درست تر می نماید

1402/02/03 17:05
مهرداد مصوری

با سلام و عرض ادب

در اول صفحه:

ذکر جناب الانطاکی صحیح است

به اشتباه نوشته شده است:

ذکر جواب الانطاکی