گنجور

بخش ۳ - در ذات و صفات

ذات چه بودجزو و کل با یکدگر
جملگی یک گشته در زیر و زبر
روح چه بود پرتوی ازنور ذات
مانده سر گردان دریای صفات
عین چه بود در تجلّی گم شدن
قطرهٔ نامانده و قلزم شدن
عشق چه بود ذات اشیا یافتن
در نهان سر هویدا یافتن
نور چه بود راز جانان دیدنست
رازها بر گوش دل بشنیدنست
چیست ظلمت اندُه جان یافتن
بر هوای کام جان بشتافتن
عقل چه بود چشم دل برتافتن
از بدانستن رهی بشناختن
شوق چه بود آگهی دادن بدل
تا رهایی یابد او از آب و گل
آسمان چه بود نظیر پرده دار
سر جانان کرده بر کل آشکار
شمس چه بود پرتوی از نور ذات
ازرموز عشق گردان در صفات
ماه چه بود سالکی حیران شده
در فنای او فتان خیزان شده
نار چه بود کبر در سرداشتن
خویش رادر جاهلی بگذاشتن
باد چه بود نیستی در نیستی
جهد کن تات اندرین ره نیستی
آب چه بودتازه رویی کردن است
جور از دست خسیسان بردنست
خاک چه بوددایماً افتادگی
در جنون عشق کردن سادگی
کوه چه بود اندرین ره ماندنست
صد کتاب هجر بر خود خواندنست
بحر چه بود در مکنون دادنست
از وصال دل بسر افتادنست
عرش چه بود قلب قلبی یافتن
از قلوب کالبد سر تافتن
فرش چه بود کارگاهی ساختن
هر دم ازنوعی دگر پرداختن
لوح چه بود راز اشیا خواندن است
گر توانی معنی آن راندن است
عشق چه بود جملگی حق دیدنست
در فضای بیخودی گردیدنست
عقل چه بود پر فضولی گفتن است
در ناسفته بدانش سفتن است
خوف چه بود نقش صورت دیدنست
پای تا سر در کدورت دیدنست
امن چه بود در حضور لامکان
اوفتاده محو کرده جسم و جان
شوق چه بود روی جانان یافتن
بعد از آن نور معانی یافتن
ذوق چه بوددر وصال خویش نه
جملگی یک گشته و پس پیش نه
روح چه بود پای تاسر گشته کل
دستها کلّی فرو شسته ز ذل
حال چه بود بازگشتن در مکان
یافته سر معانی هر زمان
قال چه بود گفتن ازدردی سخن
تامگر پیدا شود راز کهن
ذات چه بود این همه خود دیدنست
هست خود نه نیک و نه بد دیدنست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذات چه بودجزو و کل با یکدگر
جملگی یک گشته در زیر و زبر
هوش مصنوعی: وجود چه چیزی جز تکه و مجموعه‌ای است که همه آنها در هم آمیخته و به صورت یک کل در بالا و پایین قرار گرفته‌اند.
روح چه بود پرتوی ازنور ذات
مانده سر گردان دریای صفات
هوش مصنوعی: روح به عنوان تجلی و روشنایی از ذات الهی توصیف می‌شود که در میان ویژگی‌ها و صفات مختلف گم و سرگردان است. این بیانگر این است که روح خود بخشی از یک حقیقت بزرگتر و نورانی است و در جستجوی درک و فهم صفات و ویژگی‌های وجودی است.
عین چه بود در تجلّی گم شدن
قطرهٔ نامانده و قلزم شدن
هوش مصنوعی: همان‌طور که قطره‌ای از دریا محو می‌شود و تمامیت خود را در آب بزرگ‌تر گم می‌کند، انسان نیز در نور و عظمت الهی ناپدید می‌شود و به وضعیت بالاتری از وجود می‌رسد.
عشق چه بود ذات اشیا یافتن
در نهان سر هویدا یافتن
هوش مصنوعی: عشق یعنی کشف حقیقت اشیا و پیدا کردن آنها در باطن و در دل نهفته‌شان.
نور چه بود راز جانان دیدنست
رازها بر گوش دل بشنیدنست
هوش مصنوعی: نور در واقع تجلی و نمایانی عشق و معشوق است که تنها با چشم دل و درک باطن می‌توان آن را مشاهده کرد. راز زندگی و عشق در درک و فهم عمیق نهفته است، و انسان با گوش دل می‌تواند به شنیدن این اسرار بپردازد.
چیست ظلمت اندُه جان یافتن
بر هوای کام جان بشتافتن
هوش مصنوعی: در این بیت به احساسات انسانی اشاره شده است. وقتی آدمی در اندوه و تاریکی قرار می‌گیرد، برای دستیابی به خواسته‌ها و آرزوهای خود به تلاش می‌پردازد. این نشان‌دهنده جست‌وجوی امید و نور در زمان‌های سختی است.
عقل چه بود چشم دل برتافتن
از بدانستن رهی بشناختن
هوش مصنوعی: عقل یعنی اینکه با دلی باز و آگاه از نادانی‌ها، به شناخت راه درست بپردازیم و از آموخته‌های نادرست فاصله بگیریم.
شوق چه بود آگهی دادن بدل
تا رهایی یابد او از آب و گل
هوش مصنوعی: شوق به چه معناست که قلبی را به خبر دادن وادار کند تا از قید و بندهای دنیوی آزاد شود؟
آسمان چه بود نظیر پرده دار
سر جانان کرده بر کل آشکار
هوش مصنوعی: آسمان چه چیزی است جز پرده‌ای که معشوق بر روی جان و ذات خود کشیده و همه چیز را نمایان کرده است؟
شمس چه بود پرتوی از نور ذات
ازرموز عشق گردان در صفات
هوش مصنوعی: شمس چه چیزی بود؟ او نوری از ذات الهی بود که عشق را در ویژگی‌ها و صفات مختلف پخش می‌کرد.
ماه چه بود سالکی حیران شده
در فنای او فتان خیزان شده
هوش مصنوعی: ماه چه بود؟ سالکی که در زیبایی و حقیقت او متحیر شده است و به خاطر عشق و جاذبه او در حال حرکت و رقص است.
نار چه بود کبر در سرداشتن
خویش رادر جاهلی بگذاشتن
هوش مصنوعی: نار به چه چیز می‌ماند وقتی که به بزرگ‌نوازی در سرد بودن خود افتخار کند و همه چیز را در حالت جاهلیت رها کند؟
باد چه بود نیستی در نیستی
جهد کن تات اندرین ره نیستی
هوش مصنوعی: باد نشانه‌ای از عدم است، در حالی که ما در جستجو و تلاشیم تا در این مسیر به فهمی از عدم برسیم.
آب چه بودتازه رویی کردن است
جور از دست خسیسان بردنست
هوش مصنوعی: آب نشانه تازگی و شفافیت است، اما در واقع می‌تواند نشان‌دهندهٔ فریبکاری باشد که از دست افراد بخیل و حرص‌ورز به دست آمده است.
خاک چه بوددایماً افتادگی
در جنون عشق کردن سادگی
هوش مصنوعی: خاک همیشه به معنای تواضع و فروتنی است و در عشق، دیوانگی و دلدادگی می‌تواند نشانه‌ای از سادگی و بی‌پیرایگی باشد. در واقع، کسی که عاشق می‌شود، ممکن است به راحتی از خود بی‌خود شود و این حالتش نشان‌دهنده‌ی صداقت و بی‌غرضی‌اش باشد.
کوه چه بود اندرین ره ماندنست
صد کتاب هجر بر خود خواندنست
هوش مصنوعی: کوه چه اهمیتی دارد، وقتی که در این مسیر ایستاده‌ایم؟ این تنها به خواندن صدها کتاب درباره جدایی می‌ماند.
بحر چه بود در مکنون دادنست
از وصال دل بسر افتادنست
هوش مصنوعی: دریا چه چیزی است جز اینکه در عمق خود از پیوند قلب‌ها و شوق رسیدن به هم رازها و افکار را پنهان کرده است.
عرش چه بود قلب قلبی یافتن
از قلوب کالبد سر تافتن
هوش مصنوعی: عرش به‌ معنای بالاترین مقام و جایگاهی است که در آن محبت و عشق در دل‌ها پیدا می‌شود، و در این حالت، آگاه شدن از عشق و احساسات عمیق انسان‌ها به‌ حساب می‌آید. در واقع، برتری و زیبایی بی‌نظیری در تسخیر دل‌ها نهفته است.
فرش چه بود کارگاهی ساختن
هر دم ازنوعی دگر پرداختن
هوش مصنوعی: فرش به معنای محیطی است که همیشه در حال تغییر و نوآوری است، جایی که با هر لحظه، نوع جدیدی از طراحی و بافت به وجود می‌آید.
لوح چه بود راز اشیا خواندن است
گر توانی معنی آن راندن است
هوش مصنوعی: لوح در واقع وسیله‌ای است برای فهمیدن و کشف رمز و راز اشیا. اگر بتوانی، باید تلاش کنی تا معنی آن را درک کنی.
عشق چه بود جملگی حق دیدنست
در فضای بیخودی گردیدنست
هوش مصنوعی: عشق در واقع همانا مشاهده حقیقت است و در آن، فرد به نوعی از خود بیخود شده و در فضای غیر خودی در حرکت است.
عقل چه بود پر فضولی گفتن است
در ناسفته بدانش سفتن است
هوش مصنوعی: عقل به معنای کنجکاوی و فضولی درباره‌ی مسائل ناشناخته است و در واقع تلاش برای درک عمیق‌تر آنچه که هنوز به طور کامل فهمیده نشده، می‌باشد.
خوف چه بود نقش صورت دیدنست
پای تا سر در کدورت دیدنست
هوش مصنوعی: نگرانی چیست؟ هنگامی که فقط ظاهر یک چیز را می‌بینی، تمام وجودت در تاریکی و نادانی غرق است.
امن چه بود در حضور لامکان
اوفتاده محو کرده جسم و جان
هوش مصنوعی: در شرایطی که در برابر وجود نامتناهی قرار داریم، احساس امنیت چه معنایی دارد؟ این وجود با عظمت، روح و جسم ما را به شدت تحت تأثیر قرار داده و ریشه‌دار کرده است.
شوق چه بود روی جانان یافتن
بعد از آن نور معانی یافتن
هوش مصنوعی: شوق به معنای لذت و علاقه شدید است و در اینجا به احساس و وجد دل از دیدار معشوق اشاره دارد. این جمله بیانگر این است که بعد از یافتن معشوق، فرد به درک عمیق‌تری از مفاهیم و معانی زیبای زندگی دست می‌یابد. به نوعی، عشق و دیدار معشوق باعث بیداری روح و روشنایی فکر می‌شود.
ذوق چه بوددر وصال خویش نه
جملگی یک گشته و پس پیش نه
هوش مصنوعی: شادی و سرور در هنگام ملاقات با تو چقدر بود! همه ما به یکباره به سمت تو می‌آییم و سپس دوباره به عقب برمی‌گردیم.
روح چه بود پای تاسر گشته کل
دستها کلّی فرو شسته ز ذل
هوش مصنوعی: روح چه بود؟ وقتی که به زمین افتاده و به ذلت افتاده است، تمام قدرت‌ها و توانایی‌هایش را از دست داده است.
حال چه بود بازگشتن در مکان
یافته سر معانی هر زمان
هوش مصنوعی: احوال چگونه است وقتی که در مکان خود بازمی‌گردی و مفهوم هر زمانی را درک می‌کنی؟
قال چه بود گفتن ازدردی سخن
تامگر پیدا شود راز کهن
هوش مصنوعی: گفتن درباره درد و رنج تنها زمانی معنی دارد که رازی قدیمی و پنهان آشکار شود.
ذات چه بود این همه خود دیدنست
هست خود نه نیک و نه بد دیدنست
هوش مصنوعی: اینکه ما خود را در این دنیا بوجود آورده‌ایم و به خود می‌نگریم، حقیقتی است که باید درک کنیم. اما آنچه که از خود می‌بینیم، نه به‌طور مطلق خوب است و نه بد. در واقع، مشاهده خود باید فرای افکار مطلوب و نامطلوب باشد.