گنجور

بخش ۲۳ - رسیدن سالک به پردهٔ سیم

در گذشت از وی به ساعت برق‌وار
جان خود در راه کرده او نثار
تا به سیم پرده او اندر رسید
ناگهان یک ماه‌روی نغز دید
دید او یک صورتی بس با کمال
رای و دانش ذات او صافی جمال
خرمن نورش طنابی کرده بود
ز آب چشمش چشمهٔ آبی کرده بود
صورت او معنی روح و حیات
روشنی او ز صنع کاینات
پر‌نشاط و خنده‌لب با رای و هوش
درّها آویخته بر روی و گوش
رفت پیش او سلامی کرد خوش
ماه‌روی او را جوابی داد خوش
ایستاد و پس زبانی برگشاد
سرّ او با خود دگر رمزی نهاد
چون شنود احوال او آن ماهرو‌ی
از سر عشق آمد او در گفت و گوی
گفت ای داننده اسرار بین
هم به نور طلعت ما راه بین
راه می‌بین و روان شو مردوار
جهد کن تا دل نماند در غبار
اوستاد ما در آنجا راز بین
آنگهی اسرار کلی باز بین
راز تو از پیر آمد پایدار
گر تو اکنون مرد عقلی پای‌دار
درگذر از پرده و او را نگر
کز پس پرده بسی راز دگر
می‌شود پیدا و خود بینی به‌راه
جهد کن تا بازآیی با پناه
گفت اکنون تو چه کس باشی بگوی‌؟
با من بیچاره اکنون راست گوی
گفت ای بیچاره کامی گیر و رو
این سخن از گفت من بپذیر و رو
سعی خود این جایگه باطل مکن
زود بگذر خویشتن واصل مکن
برگذشتم زو شدم در پرده باز
پرده دیگر دریدم هم به ناز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گذشت از وی به ساعت برق‌وار
جان خود در راه کرده او نثار
هوش مصنوعی: درست همان‌طور که برق به سرعت می‌گذرد، او به سرعت از کنار او عبور کرد و جانش را برای او فدای کرده است.
تا به سیم پرده او اندر رسید
ناگهان یک ماه‌روی نغز دید
هوش مصنوعی: سردرگم در دنیای عواطف، ناگهان با زیبایی دلربا و خیره‌کننده‌ای روبرو شدم که مثل یک ماه می‌درخشید.
دید او یک صورتی بس با کمال
رای و دانش ذات او صافی جمال
هوش مصنوعی: او را صورتی زیبا و کامل دیدم که با عقل و دانایی همراه است و ذاتش از هر عیب و نقصی پاک است.
خرمن نورش طنابی کرده بود
ز آب چشمش چشمهٔ آبی کرده بود
هوش مصنوعی: چشم‌های او مانند چشمه‌ای پرآب بودند و اشک‌هایش مثل ریسمانی نورانی، او را در بر گرفته بود.
صورت او معنی روح و حیات
روشنی او ز صنع کاینات
هوش مصنوعی: ظاهر او نشان‌دهنده بخشندگی و زندگی است و درخشش او نتیجه آفرینش جهان هستی است.
پر‌نشاط و خنده‌لب با رای و هوش
درّها آویخته بر روی و گوش
هوش مصنوعی: شخصی با شور و نشاط و لبخند، دارای اندیشه‌ای قوی و با هوش، جواهرات زیبا را به تن دارد و بر چهره و گوشش زینت بخشیده است.
رفت پیش او سلامی کرد خوش
ماه‌روی او را جوابی داد خوش
هوش مصنوعی: به نزد او رفت و یک سلام کرد. چهره‌ی زیبا و دل‌نشین او پاسخ دلنشینی داد.
ایستاد و پس زبانی برگشاد
سرّ او با خود دگر رمزی نهاد
هوش مصنوعی: او ایستاد و سخنی به زبان آورد که راز او را با خود در میان گذاشت و رمز دیگری را بیان کرد.
چون شنود احوال او آن ماهرو‌ی
از سر عشق آمد او در گفت و گوی
هوش مصنوعی: زمانی که آن معشوق زیبا وضعیت او را شنید، از روی عشق به دیدار و گفتگو با او آمد.
گفت ای داننده اسرار بین
هم به نور طلعت ما راه بین
هوش مصنوعی: ای کسی که به رازها آگاهی، با نور چهره‌ی ما راه را ببین و بشناش.
راه می‌بین و روان شو مردوار
جهد کن تا دل نماند در غبار
هوش مصنوعی: راه را ببین و با اعتماد به نفس پیش برو، تلاش کن تا دلت از دلخوری و کدورت پاک بماند.
اوستاد ما در آنجا راز بین
آنگهی اسرار کلی باز بین
هوش مصنوعی: استاد ما در آن مکان، رازهایی را می‌داند که سپس به اسرار کلی و بزرگی پی خواهد برد.
راز تو از پیر آمد پایدار
گر تو اکنون مرد عقلی پای‌دار
هوش مصنوعی: راز تو از فردی با تجربه و سالخورده وام گرفته شده و بی‌پایان است. اگر تو اکنون دارای عقل و درک قوی باشی، این راز همواره در دلت پایدار خواهد ماند.
درگذر از پرده و او را نگر
کز پس پرده بسی راز دگر
هوش مصنوعی: از پرده‌ای که بین تو و اوست عبور کن و او را ببین، زیرا در پس این پرده رازها و دانسته‌های زیادی وجود دارد.
می‌شود پیدا و خود بینی به‌راه
جهد کن تا بازآیی با پناه
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش می‌توانی خود را پیدا کنی و در مسیر درست قدم برداری تا دوباره به آرامش و پناه بازگردی.
گفت اکنون تو چه کس باشی بگوی‌؟
با من بیچاره اکنون راست گوی
هوش مصنوعی: بگو اکنون تو چه کسی هستی؟ راست با من بیچاره صحبت کن.
گفت ای بیچاره کامی گیر و رو
این سخن از گفت من بپذیر و رو
هوش مصنوعی: ای دوست، از این که وضع تو این‌قدر ناگوار است ناراحت نباش و به سخنان من توجه کن و آن‌ها را بپذیر.
سعی خود این جایگه باطل مکن
زود بگذر خویشتن واصل مکن
هوش مصنوعی: تلاش خود را در این لحظه بیهوده نکن و زود از خودت عبور کن.
برگذشتم زو شدم در پرده باز
پرده دیگر دریدم هم به ناز
هوش مصنوعی: از آن مسأله عبور کردم و در پس پرده‌ای دیگر قرار گرفتم، که در آنجا نیز پرده‌ای جدید را با احتیاط و زیبا کنار زدم.