گنجور

بخش ۲۱ - رسیدن سالك با پرده اول

میبرید او راه خود در پرده باز
تا مگر پیدا شود در پرده راز
اولین پرده ز نور تاب دید
چون نظر کرد اندران پرتاب دید
بود نوری شعله زن در پرده در
گر نبینی آن تو باشی پرده در
بود نوری سبز با او تاب دار
در صفت مانند حوضی آب دار
گفت ای استاد ای تو پرده در
چیست با من تو بیان کن این خبر
گفت ای مسکین مترس و اندر آی
تا ترا بر فرق افتد نور ورای
چند ترسان باشی و بیخود شوی
نیک میبین تا نباشی در بدی
خود مبین تا این همه کم گرددت
قطره دریا بهم کم گرددت
در سلوک آتش طبعی ممان
سرّ ما را هم ز ما تو بازدان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میبرید او راه خود در پرده باز
تا مگر پیدا شود در پرده راز
هوش مصنوعی: او به آرامی و به دور از دید دیگران مسیر خود را پیش می‌برد تا شاید بتواند رازهایی را که پنهان است، کشف کند.
اولین پرده ز نور تاب دید
چون نظر کرد اندران پرتاب دید
هوش مصنوعی: پرده ی اول را از نور مشاهده کرد و هنگامی که به آن نگاه کرد، پرتابی در آن دید.
بود نوری شعله زن در پرده در
گر نبینی آن تو باشی پرده در
هوش مصنوعی: اگر نوری در پرده در وجود داشته باشد و تو آن را ندی، خود تو به گونه‌ای پرده هستی که مانع دیدن نور می‌شود.
بود نوری سبز با او تاب دار
در صفت مانند حوضی آب دار
هوش مصنوعی: او نوری سبز و درخشان دارد که مانند آبی روشن و آرام در حوضی می‌درخشد.
گفت ای استاد ای تو پرده در
چیست با من تو بیان کن این خبر
هوش مصنوعی: ای استاد، لطفاً به من بگویید این راز چیست؟
گفت ای مسکین مترس و اندر آی
تا ترا بر فرق افتد نور ورای
هوش مصنوعی: گفت ای بیچاره، نترس و بیا داخل، تا بر سر تو نوری فرود آید که از بالا می‌تابد.
چند ترسان باشی و بیخود شوی
نیک میبین تا نباشی در بدی
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر ترسیده و بی‌خود شوی، بهتر می‌فهمی که در زمان بدی نیستی.
خود مبین تا این همه کم گرددت
قطره دریا بهم کم گرددت
هوش مصنوعی: به خودت نگاه نکن که اگر به خودت فقط فکر کنی، ارزش و اهمیتت به اندازه‌ی یک قطره در دریا کم می‌شود.
در سلوک آتش طبعی ممان
سرّ ما را هم ز ما تو بازدان
هوش مصنوعی: در مسیر خود، آتش ذاتی خود را نزن؛ راز ما را از ما جدا مکن.