بخش ۷ - آمدن قمری نزد بلبل و غمازی او از گل
پیش از آن دم کاید ازمحبوب ذوق
قمری آمد با دل مدروح و شوق
گفت از گل غیبت بسیار او
داشت صد انواع درد کار او
کرد غمّازی بلبل هر زمان
جان و دل در باخته بلبل روان
گفت ای بلبل ز من این پند گوش
کن تلطف باش در هجران خموش
کین زمان در خدمتش دیدم محن
گلستان از بوی آن مشک ختن
عشق میبازد بر وی مرد وزن
او گشاده روی خندانت چو من
هر که بوی آن گل نو برشنید
خویش را از عشق او رسوا بدید
که جمال خویش کرده آشکار
گفته اندر مدح خود بیتی سه چار
ز آن همی ترسم که در دستان فتد
در میان جملهٔ مستان فتد
زآنکه میآیند مردم میروند
هر یکی رنگی و بوئی میبرند
هر زمان با هر کسی دارد نظر
از رموز عشق کی دارد خبر
سخت بیدردست از عشاق او
کی بود در راه حق مشتاق او
بخش ۶ - بردن صبا نامۀ گل به پیش بلبل و نیاز بلبل بحضرت گل: چون صبا بشنید آن گفتار اوبخش ۸ - نومیدی بلبل از گل و رفتن او از باغ به بیوفائی گل: گفت بلبل من دگر نایم بباغ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش از آن دم کاید ازمحبوب ذوق
قمری آمد با دل مدروح و شوق
هوش مصنوعی: قبل از آنکه لحظهای بیاید که محبوب از شوق و ذوق به سوی ما بیاید، قمری با دل آشفته و اشتیاق فراوان به سمت ما میآید.
گفت از گل غیبت بسیار او
داشت صد انواع درد کار او
هوش مصنوعی: او از دوری و غیبت محبوبش، دردها و رنجهای بسیاری را تحمل میکند و این تحمل، به نوعهای مختلفی از مشکلات و عذابها منجر شده است.
کرد غمّازی بلبل هر زمان
جان و دل در باخته بلبل روان
هوش مصنوعی: بلبل همیشه در حال نغمهسرایی و سرود خواندن است و جان و دلش را فدای عشق و حسرت میکند.
گفت ای بلبل ز من این پند گوش
کن تلطف باش در هجران خموش
هوش مصنوعی: بلبل به من گفت: این نصیحت را به دقت بشنو؛ در زمان جدایی، مهربان و آرام باش.
کین زمان در خدمتش دیدم محن
گلستان از بوی آن مشک ختن
هوش مصنوعی: این زمان را که در خدمت او دیدم، مانند گلستانی است که از بوی مشک ختن معطر شده است.
عشق میبازد بر وی مرد وزن
او گشاده روی خندانت چو من
هوش مصنوعی: عشق بر او چه باخته است، چه مرد و چه زن. او با روی خندان و دلنشینش، همچون من، دلها را شاد میکند.
هر که بوی آن گل نو برشنید
خویش را از عشق او رسوا بدید
هوش مصنوعی: هر کسی که عطر آن گل تازه را استشمام کرد، خود را در عشق او رسوا و آشکار خواهد یافت.
که جمال خویش کرده آشکار
گفته اندر مدح خود بیتی سه چار
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جلوههای ظاهری خود اشاره میکند و میگوید که به منظور ستایش خویش، چند بیتی سروده است. او زیباییاش را به روشنی به نمایش گذاشته و از آن در مدح و ستایش خود استفاده میکند.
ز آن همی ترسم که در دستان فتد
در میان جملهٔ مستان فتد
هوش مصنوعی: از این میترسم که در دستان کسی بیفتد که در میان جمع مستها قرار بگیرد.
زآنکه میآیند مردم میروند
هر یکی رنگی و بوئی میبرند
هوش مصنوعی: چون مردم میآیند و میروند، هر کدام از آنها ویژگیها و صفات خاص خود را با خود دارند.
هر زمان با هر کسی دارد نظر
از رموز عشق کی دارد خبر
هوش مصنوعی: هرکس در هر زمانی با دیگران ارتباط دارد، اما به رازی از عشق آگاه نیست.
سخت بیدردست از عشاق او
کی بود در راه حق مشتاق او
هوش مصنوعی: عاشقانی که از درد دورند، چگونه میتوانند در راه حق مشتاق او باشند؟