بخش ۱۸ - غزل
سالها بودم ز عشق گل بدرد
با دو چشم پر زخون و روی زرد
خوش وصالی بُد رخ این باغبان
تا چه آمد بر سرش از گرم و سرد
برد محبوب مرا از گلستان
با دو چشم پر ز خون و روی زرد
بعد از این خاک سر کویش بیار
بار او بر چشم ما کن همچو گرد
چون نکردم شکر ایام وصال
پیش آمد باز این دوران بدرد
ای دل غمدیده با دوران بساز
یا برو طومار دعوی در نورد
ناله کردن تا چه بگشاید مرا
این زمان از باغبان باید مرا
رفت بلبل از پی گل تا بشهر
تا چه میآید بروی گل ز دهر
دید سوراخی درو گل ریخته
آتشی در زیر آن انگیخته
آبروی گل از آنجا میچکید
این غزل میگفت بلبل میشنید
بخش ۱۷ - آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل: هر گلی کان بود بر شاخی بچیدبخش ۱۹ - غزل: هی که را رنگی بود بی کر و فر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1389/12/23 14:02
محسن...
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرحم با اوست
1394/08/17 07:11
رضا
این یکی از عاشقانه ترین و لطیف ترین داستان هاست که اگر بصورت تائتر موزیکال ساخته بشه،فکر نکنم که کسی ببینه و لذت نبره.