بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
بود خوش دیوانهٔ در زیر دلق
گفت هر چیزی که در وی ماند خلق
علتست و من چو هستم دولتی
میرسم از عالم بی علتی
از ره بی علتیم آورده اند
در جنون دولتیم آورده اند
لاجرم کس را به سرّم راه نیست
از جنونم هیچ جان آگاه نیست
هرکه در بی علتی حق فتاد
در خوشی جاودان مطلق فتاد
هرچه دید و هرچه بر وی رفت نیز
خوش شمرد آن جمله چون جان عزیز
بخش ۲ - الحكایة و التمثیل: گفت چون صحرا همه پربرف گشتبخش ۴ - الحكایة و التمثیل: بود مردی چست خوش خوش نام او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.