بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
باغبانی سه خیار آورد خرد
تحفه را پیش نظام الملک برد
خورد یک نوباوه را حالی نظام
پس دوم خورد و سوم هم شد تمام
بودش از هر سوی بسیار از کبار
او نداد البته کس را زان خیار
باغبان راداد سی دینار زر
مرد خدمت کرد و بیرون شد بدر
پس زفان بگشاد در مجمع نظام
گفت خوردم این سه نوباوه تمام
پس ندادم هیچکس را از کبار
زانکه هر سه تلخ افتاد آن خیار
میبترسیدم که گر گوید کسی
آن جگر خسته برنجد زان بسی
خوردم آن تنها و برخویش آمدم
یک زمان من نیز درویش آمدم
پیشوایانی که سر افراشتند
پیش ازین یارب چه رحمت داشتند
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل: دید طفلی را مگر سفیان پیربخش ۵ - الحكایة و التمثیل: داد محمود آن یکی را مال خویش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باغبانی سه خیار آورد خرد
تحفه را پیش نظام الملک برد
هوش مصنوعی: یک باغبان سه خیار برداشت و آنها را به عنوان هدیهای پیش نهاد نظام الملک برد.
خورد یک نوباوه را حالی نظام
پس دوم خورد و سوم هم شد تمام
هوش مصنوعی: یک نوزاد که تازه متولد شده است، ابتدا حال و هوای خاصی دارد. پس از آن، او دومین مرحله از زندگیاش را تجربه میکند و در نهایت به مرحله سوم میرسد که تمامی مراحل زندگیاش را تکمیل میکند.
بودش از هر سوی بسیار از کبار
او نداد البته کس را زان خیار
هوش مصنوعی: او از همه جانب پر از صفات خوب بود، اما هیچکس را از آن برتری و بزرگی خود بهرهمند نکرد.
باغبان راداد سی دینار زر
مرد خدمت کرد و بیرون شد بدر
هوش مصنوعی: باغبان ردا (ردای زیبای) خود را به سادگی به مردی که خدمت کرده بود، تقدیم کرد و از آنجا خارج شد.
پس زفان بگشاد در مجمع نظام
گفت خوردم این سه نوباوه تمام
هوش مصنوعی: پس از اینکه در جمع نظام زبان گشود، گفت که این سه جوان را به طور کامل یاد گرفتم.
پس ندادم هیچکس را از کبار
زانکه هر سه تلخ افتاد آن خیار
هوش مصنوعی: به هیچکس از بزرگان و عالمان چیزی ندادم، زیرا همهی آنها سیاه و تلخ شدند.
میبترسیدم که گر گوید کسی
آن جگر خسته برنجد زان بسی
هوش مصنوعی: من از این میترسیدم که اگر کسی بگوید، آن دل خسته ممکن است ناراحت شود و بهانه بگیرد.
خوردم آن تنها و برخویش آمدم
یک زمان من نیز درویش آمدم
هوش مصنوعی: من آن دیوانه را خوردم و به خود آمدم، در یک لحظه فهمیدم که خودم هم مانند او بینیاز و سادهدل هستم.
پیشوایانی که سر افراشتند
پیش ازین یارب چه رحمت داشتند
هوش مصنوعی: رهبران و سرآمدانی که قبل از این، با افتخار و عزت خود را نمایان کردند، چه لطف و رحمت خاصی در گذشته داشتند که اینچنین درخشیدند.
حاشیه ها
1402/06/06 09:09
علی میراحمدی
خوردم آن تنها و برخویش آمدم
یک زمان من نیز درویش آمدم
پیشوایانی که سر افراشتند
پیش ازین یارب چه رحمت داشتند
آیا اگر چراغ برگیریم و گرد شهر بگردیم دیگر چنین جوانمردی و چنان جوان مردانی میابیم؟؟!