بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
کاملی گفتست آن بیگانه را
کاخر ای خر چند روبی خانه را
چند داری روی خانه پاک تو
خانه چاهی کن برافکن خاک تو
تا چو خاک تیره برگیری ز راه
چشمهٔ روشن برون جوشد ز چاه
آب نزدیکست چندینی متاب
چون فرو بردی دو گز خاک اینت آب
کار باید کرد مرد کار نیست
ورنه تا آب از تو ره بسیار نیست
ای دریغا روبهی شد شیر تو
تشنه میمیری ودریا زیر تو
تشنه ازدریا جدائی میکنی
بر سر گنجی گدائی میکنی
ای عجب چندان ملک در دردورنج
بر سر گنجند و میجویند گنج
تا نیامد جان آدم آشکار
ره ندانستند سوی کردگار
ره پدید آمد چو آدم شد پدید
زو کلید هر دو عالم شد پدید
آنچه حمله عرش میپنداشتند
تا بتوفیق خدا برداشتند
آن دل پر نور آدم بود و بس
زانکه آدم هر دو عالم بود و بس
بخش ۴ - الحكایة و التمثیل: گفت چون هاروت و ماروت از گناهبخش ۶ - الحكایة و التمثیل: دید بوموسی مگر یک شب بخواب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاملی گفتست آن بیگانه را
کاخر ای خر چند روبی خانه را
هوش مصنوعی: کسی به آن بیگانه میگوید که تو چقدر برای خودت زحمت میکشی، در حالی که در نهایت هیچ دستاوردی نخواهی داشت و مثل یک الاغ فقط به تحمل بار میپردازی.
چند داری روی خانه پاک تو
خانه چاهی کن برافکن خاک تو
هوش مصنوعی: چند بار باید مراقب باشی که خانهات را تمیز نگهداری؟ اگر کاری نکنی، سرانجام کثیفی و مشکلات به سراغت خواهند آمد.
تا چو خاک تیره برگیری ز راه
چشمهٔ روشن برون جوشد ز چاه
هوش مصنوعی: زمانی که به مانند خاک تیره از راهی که باید بروی، کنار بروی، آنگاه آب زلالی از چاه به بیرون میجوشد.
آب نزدیکست چندینی متاب
چون فرو بردی دو گز خاک اینت آب
هوش مصنوعی: آب در اینجا به شما نزدیک است، اما بیهوده به دنبال آن نروید. چون اگر دو قدم به زمین فرو بروید، آب از دستتان خواهد رفت.
کار باید کرد مرد کار نیست
ورنه تا آب از تو ره بسیار نیست
هوش مصنوعی: انجام کار ضروری است و فقط صحبت کردن کافی نیست، زیرا اگر اقدام نکنیم، زمان و فرصتهای زیادی را از دست خواهیم داد.
ای دریغا روبهی شد شیر تو
تشنه میمیری ودریا زیر تو
هوش مصنوعی: ای کاش، دیگر شیر تو که تشنه است به روباهی تبدیل شده است و تو در این دریا غرق خواهی شد.
تشنه ازدریا جدائی میکنی
بر سر گنجی گدائی میکنی
هوش مصنوعی: تو که از دریا تشنه جدا میمانی، چرا برای گنجی که در دست داری، خود را به گدایی میزنی؟
ای عجب چندان ملک در دردورنج
بر سر گنجند و میجویند گنج
هوش مصنوعی: عجب است که این همه پادشاهان در دنیا چقدر دچار درد و رنج میشوند، اما همچنان در تلاشاند تا گنج و ثروت بیشتری به دست بیاورند.
تا نیامد جان آدم آشکار
ره ندانستند سوی کردگار
هوش مصنوعی: قبل از آنکه جان انسان نمایان شود، راه رسیدن به پروردگار را نمیشناختند.
ره پدید آمد چو آدم شد پدید
زو کلید هر دو عالم شد پدید
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به وجود آمد، راهی برای شناخت و درک عالم به وجود آمد و به این ترتیب، درهای هر دو جهان، یعنی عالم مادی و معنوی، نیز باز شد.
آنچه حمله عرش میپنداشتند
تا بتوفیق خدا برداشتند
هوش مصنوعی: آنچه که به نظر میرسید به عظمت و قدرت الهی مرتبط است، با کمک و اراده خداوند برطرف شد.
آن دل پر نور آدم بود و بس
زانکه آدم هر دو عالم بود و بس
هوش مصنوعی: دل آدم مملو از نور و روشنایی است، زیرا او سرچشمهای از وجود هر دو جهان است.