بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گفت چون هاروت و ماروت از گناه
اوفتادند از فلک در قعر چاه
هر دو تن را سرنگون آویختند
تادرون چاه خون میریختند
هر دو تن را تشنگی در جان فتاد
زانکه آتش در دل ایشان فتاد
تشنگی غالب چنان شد هر دو را
کز غم یک آب جان شد هردو را
هر دو تن از تشنگی میسوختند
همچوآتش تشنه میافروختند
بود ازآب زلال آن قعر چاه
تا لب آن هر دویک انگشت راه
نه لب ایشان بر انجا میرسید
نه ز چاه آبی به بالا میرسید
سرنگون آویخته در تف و تاب
تشنه میمردند لب بر روی آب
تشنگیشان گر یکی بود از شمار
در بر آن آب میشد صد هزار
بر لب آب آن دو تن را خشک لب
تشنگی میسوخت جانها ای عجب
هر زمانی تشنگیشان بیش بود
وی عجب آبی چنان در پیش بود
تشنگان عالم کون و فساد
پیش دارند ای عجب آب مراد
جمله درآبند و کس آگاه نیست
یا نمیبینند یا خود راه نیست
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل: چون ز دنیا شد جنید پاک دینبخش ۵ - الحكایة و التمثیل: کاملی گفتست آن بیگانه را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت چون هاروت و ماروت از گناه
اوفتادند از فلک در قعر چاه
هوش مصنوعی: زمانی که هاروت و ماروت به خاطر گناهشان سقوط کردند، به عمق چاهی در زمین افتادند.
هر دو تن را سرنگون آویختند
تادرون چاه خون میریختند
هوش مصنوعی: هر دو نفر را به دار آویختند تا درون چاه، خون بریزد.
هر دو تن را تشنگی در جان فتاد
زانکه آتش در دل ایشان فتاد
هوش مصنوعی: دو نفر به شدت تشنهاند، زیرا آتش عشق در دلهایشان شعلهور شده است.
تشنگی غالب چنان شد هر دو را
کز غم یک آب جان شد هردو را
هوش مصنوعی: تشنگی آنقدر بر آن دو غالب شد که از افسردگی و غم، جانشان به لب رسید.
هر دو تن از تشنگی میسوختند
همچوآتش تشنه میافروختند
هوش مصنوعی: هر دو نفر به شدت از تشنگی رنج میبردند و حالتی مشابه آتش تشنه پیدا کرده بودند که بیشتر میسوزانیدند.
بود ازآب زلال آن قعر چاه
تا لب آن هر دویک انگشت راه
هوش مصنوعی: در عمق چاه آب زلالی وجود دارد که تا لبه چاه تنها یک انگشت فاصله است.
نه لب ایشان بر انجا میرسید
نه ز چاه آبی به بالا میرسید
هوش مصنوعی: لبان ایشان به آنجا نمیرسید و نه آب چاه به سطحی بالاتر میرسید.
سرنگون آویخته در تف و تاب
تشنه میمردند لب بر روی آب
هوش مصنوعی: در دما و گرما، در حالی که تشنگی آنها را به مرگ میکشاند، دراز کشیده و به آب نگاه میکردند.
تشنگیشان گر یکی بود از شمار
در بر آن آب میشد صد هزار
هوش مصنوعی: اگر تشنگی آنها یکسان بود، در کنار همان آب، صد هزار نفر سیراب میشدند.
بر لب آب آن دو تن را خشک لب
تشنگی میسوخت جانها ای عجب
هوش مصنوعی: در کنار آب، دو نفر به خاطر تشنگی لبهایشان خشک شده بود و جانشان در عذاب بود، واقعاً تعجببرانگیز است.
هر زمانی تشنگیشان بیش بود
وی عجب آبی چنان در پیش بود
هوش مصنوعی: در هر زمانی که التماس بیشتری برای آب داشتند، جالب اینجاست که آبی چنین نزدیکشان بود.
تشنگان عالم کون و فساد
پیش دارند ای عجب آب مراد
هوش مصنوعی: این دنیا پر از افرادی است که به دنبال کسب خواستههای خود هستند و جالب اینجاست که آبی برای رفع تشنگی آنها وجود ندارد.
جمله درآبند و کس آگاه نیست
یا نمیبینند یا خود راه نیست
هوش مصنوعی: همه در آب غرق هستند و هیچکس از این وضعیت آگاهی ندارد، یا نمیبینند یا خودشان راه خروجی ندارند.