بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
حاتم طائی چو از دنیا گسست
یک برادر داشت بر جایش نشست
گفت من در جود درخواهم گشاد
چون برادر دست برخواهم گشاد
در سخاوت ساحری خواهم نمود
همچو دریا گوهری خواهم نمود
مادرش گفتا که این تو کی کنی
لیک بی شک نام حاتم طی کنی
زانکه آن وقتی که حاتم بود خرد
لب بیک پستان من آنگاه برد
کزدگر پستان بسی یا اندکی
شیر خوردی در بر او کودکی
گر نبودی طفل دیگر همبرش
نفرتی بودی زشیر مادرش
باز تو آنگه که بودی شیرخوار
هیچ طفلی را نکردی اختیار
میل شیر من نبودی یک دمت
تا دگر پستان نبودی محکمت
بود یک پستان بدستی آن زمانت
وآن دگر پستان نهاده دردهانت
این یکی را در دهن میداشتی
و آن دگر یک را بکس نگذاشتی
آنکه در طفلی کند این محکمی
کی تواند کرد هرگز حاتمی
گر برادر همچو حاتم شیر خورد
هرکجا مرغیست او انجیر خورد
کارها با قوت از بنیاد به
دولت و اقبال مادرزاد به
گر بخوانی شعر من ای پاک دین
شعر من از شعر گفتن پاک بین
شاعرم مشمر که من راضی نیم
مرد حالم شاعر ماضی نیم
عیب این شعرست و این اشعار نیست
شعر را در چشم کس مقدار نیست
تو مخوان شعرش اگر خوانندهٔ
ره بمعنی بر اگر دانندهٔ
شعرگفتن چون ز راه وزن خاست
وز ردیف و قافیه افتاد راست
گر بود اندک تفاوت نقل را
کژ نیاید مرد صاحب عقل را
چون گهرداریست شعر من چو تیغ
یک دمی تحسین مدار از من دریغ
زیرکی باید که تحسینم کند
از بسی احسنت تمکینم کند
لیک اگر ابله کند تحسین مرا
آن ندارد مینباید این مرا
بخش ۸ - الحكایة و التمثیل: آن یکی بستد ز حیدر ذوالفقاربخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل: گفت اندر پیش افلاطون کسی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاتم طائی چو از دنیا گسست
یک برادر داشت بر جایش نشست
هوش مصنوعی: حاتم طائی وقتی که از دنیا رفت، برادرش جای او را گرفت.
گفت من در جود درخواهم گشاد
چون برادر دست برخواهم گشاد
هوش مصنوعی: او گفت: من در بخشش و generosity خود را آماده میکنم، چون وقتی که به برادر نیاز داشته باشم، دست یاریام را دراز میکنم.
در سخاوت ساحری خواهم نمود
همچو دریا گوهری خواهم نمود
هوش مصنوعی: میخواهم در بخشندگی مانند دریا باشم و گوهرهایی از generosity را به دیگران اهدا کنم.
مادرش گفتا که این تو کی کنی
لیک بی شک نام حاتم طی کنی
هوش مصنوعی: مادرش به او گفت: "این کارها را کی میخواهی انجام دهی؟ اما بدون شک نام حاتم طایی را در زندگیات به دوش خواهی کشید."
زانکه آن وقتی که حاتم بود خرد
لب بیک پستان من آنگاه برد
هوش مصنوعی: زیرا در آن زمان که حاتم بود و سخاوت او زبانزد بود، خرد و عقل در دستان من بود و او به راحتی بهدست میآمد.
کزدگر پستان بسی یا اندکی
شیر خوردی در بر او کودکی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آن است که اگر کسی از شیر مادر بهرهمند شده و کمی یا به مقدار زیاد شیر خورده، در کنار او کوچکتری نیز وجود دارد که هنوز وابسته به آن شیر است. به طور کلی، این جمله به نوعی به رابطه بین بزرگترها و کوچکترها و انتقال محبت و تغذیه اشاره دارد.
گر نبودی طفل دیگر همبرش
نفرتی بودی زشیر مادرش
هوش مصنوعی: اگر نبود کودکی دیگر، او نیز از شیر مادر خود نفرت پیدا میکرد.
باز تو آنگه که بودی شیرخوار
هیچ طفلی را نکردی اختیار
هوش مصنوعی: وقتی که تو کوچک و شیرخوار بودی، هیچ بچهای قادر به انتخاب و تصمیمگیری نبود.
میل شیر من نبودی یک دمت
تا دگر پستان نبودی محکمت
هوش مصنوعی: اگر میل شیر من نبود، یک دم هم نتوانستی بدون پستانم بمانی.
بود یک پستان بدستی آن زمانت
وآن دگر پستان نهاده دردهانت
هوش مصنوعی: در زمانی که یک پستان به دستت بود، اکنون دیگر پستانی در دهانت است.
این یکی را در دهن میداشتی
و آن دگر یک را بکس نگذاشتی
هوش مصنوعی: این یکی را در دهان نگه داشتی و آن یکی را در کیف نگذاری.
آنکه در طفلی کند این محکمی
کی تواند کرد هرگز حاتمی
هوش مصنوعی: کسی که در کودکی به خوبی تربیت شود، هرگز نمیتواند از خوبیها جدا شود یا به بدیها روی آورد.
گر برادر همچو حاتم شیر خورد
هرکجا مرغیست او انجیر خورد
هوش مصنوعی: اگر برادر مانند حاتم سخاوت داشته باشد و در هر جایی از زندگی برخورد کند، طعم خوشی و لذت را خواهد چشید.
کارها با قوت از بنیاد به
دولت و اقبال مادرزاد به
هوش مصنوعی: کارها به طور بنیادین با تلاش و قدرت انجام میشوند و سعادت و خوشبختی از بدو تولد برای انسانها مقدر شده است.
گر بخوانی شعر من ای پاک دین
شعر من از شعر گفتن پاک بین
هوش مصنوعی: اگر تو ای مومن و پاکدل، شعر من را بخوانی، میبینی که شعر من از هر نوع شعر گفتن دیگر، پاکتر و برتر است.
شاعرم مشمر که من راضی نیم
مرد حالم شاعر ماضی نیم
هوش مصنوعی: شاعر را محاسبه نکن که من از وضعیت خود راضی هستم. من حال و روز خوبی ندارم و در واقع، شعرهایی که مینویسم به گذشته تعلق دارند.
عیب این شعرست و این اشعار نیست
شعر را در چشم کس مقدار نیست
هوش مصنوعی: این شعر بیان میکند که عیب اصلی در خود این شعر و اشعار دیگر نهفته است، چرا که در نگاه دیگران، ارزشی برای شعر قائل نیستند. به عبارتی، شاعری که به شعر خود اهمیت نمیدهد، در واقع در نظر دیگران نیز از اهمیت کمتری برخوردار است.
تو مخوان شعرش اگر خوانندهٔ
ره بمعنی بر اگر دانندهٔ
هوش مصنوعی: اگر کسی نمیتواند شعر را بخواند، بهتر است آن را نخواند؛ زیرا فقط خوانندگان آگاه و دانا میتوانند معنی واقعی آن را درک کنند.
شعرگفتن چون ز راه وزن خاست
وز ردیف و قافیه افتاد راست
هوش مصنوعی: شعر گفتن وقتی آغاز میشود که ساختار وزنی و ریتم مشخصی پیدا کند و سپس قافیه و ردیف به درستی در کنار هم قرار بگیرند.
گر بود اندک تفاوت نقل را
کژ نیاید مرد صاحب عقل را
هوش مصنوعی: اگر تغییر جزئی در نقل و قول وجود داشته باشد، بر مردان صاحب عقل ناگوار نمیآید.
چون گهرداریست شعر من چو تیغ
یک دمی تحسین مدار از من دریغ
هوش مصنوعی: شعر من همچون تیغی برنده است، پس هرگز در لحظهای از تحسین کردن من دریغ نکن.
زیرکی باید که تحسینم کند
از بسی احسنت تمکینم کند
هوش مصنوعی: باید کسی با هوش و زیرک باشد که از من تعریف کند و به خاطر حرفهای زیبا و خوبم بر من ارادت بورزد.
لیک اگر ابله کند تحسین مرا
آن ندارد مینباید این مرا
هوش مصنوعی: ولی اگر شخصی نادان مرا ستایش کند، ارزش چندانی ندارد و این برای من مهم نیست.
حاشیه ها
1388/04/13 20:07
رسته
بیت : 9
غلط: یکدمست
درست : یکدمت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.