بخش ۲۱ - الحكایة و التمثیل
آن گدائی چون برست از نان و آب
بعد مرگ او کسی دیدش بخواب
گفت حق با تو چه کرد ای مهربان
گفت چون رفتم بر حق گفت هان
پیشم آور تا چه آوردی مرا
گفتم آخر من چه دارم ای خدا
قرب پنجه سال رفتم در بدر
راه پیمودم جهانی سر بسر
جمله میگفتند ای مرد گدا
نیست ما را نان پدید آرد خدا
مردمان نانم ندادندی بسی
با تو کردندی حوالت هر کسی
چون حوالت باتو آمد روز و شب
از گدائی میکنی چیزی طلب
جمله گفتندی خدا بدهد ترا
پس بده گر میدهی ای پادشاه
شاه هرگز از گدا چیزی نخواست
گر نخواهد خالق شاهان رواست
چون حوالت با تو آمد در پذیر
وین گدا را دست گیر ای دست گیر
پادشاها چون همه هیچیم ما
سر ز فرمان تو چون پیچیم ما
قدرت وعلم وارادت چون تراست
هرچه خواهی میتوانی کرد راست
گرچه کردم جرم بسیار ای خدای
قادری ناکرده انگار ای خدای
هست جود و فضل تو بحری عظیم
در بر آن کی بود امکان بیم
بخش ۲۰ - الحكایة و التمثیل: کودکی میرفت و در ره میگریستبخش ۲۲ - الحكایة و التمثیل: در مناجات آن بزرگ دین شبی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن گدائی چون برست از نان و آب
بعد مرگ او کسی دیدش بخواب
هوش مصنوعی: وقتی آن گدا از نان و آب بینیاز شد، پس از مرگش کسی او را در خواب دید.
گفت حق با تو چه کرد ای مهربان
گفت چون رفتم بر حق گفت هان
هوش مصنوعی: شخصی از مهربان میپرسد که حق با او چه کرد. مهربان پاسخ میدهد که وقتی بر حق رفت، متوجه شد که حق به او میگوید: "چرا تا به حال این را نگو!"
پیشم آور تا چه آوردی مرا
گفتم آخر من چه دارم ای خدا
هوش مصنوعی: مرا نزد خود بیاور تا ببینم چه چیزهایی برای من به ارمغان خواهی آورد. در آخر گفتم که من چه چیزی دارم، ای خدای بزرگ.
قرب پنجه سال رفتم در بدر
راه پیمودم جهانی سر بسر
هوش مصنوعی: من سالها در جستجوی وصالت راهها طی کردم و در این سفر، جهانی را مشاهده کردم.
جمله میگفتند ای مرد گدا
نیست ما را نان پدید آرد خدا
هوش مصنوعی: همه میگفتند که ای مرد! ما بندگان خدا هیچ تردیدی نداریم که خداوند نان برای ما ایجاد خواهد کرد.
مردمان نانم ندادندی بسی
با تو کردندی حوالت هر کسی
هوش مصنوعی: مردم به من نان نمیدادند، ولی هر کسی در مورد تو صحبت میکرد و به تو ارجاع میداد.
چون حوالت باتو آمد روز و شب
از گدائی میکنی چیزی طلب
هوش مصنوعی: وقتی روز و شب به تو نزدیک میشود، از فقر و نیازمندی چیزی میطلبی.
جمله گفتندی خدا بدهد ترا
پس بده گر میدهی ای پادشاه
هوش مصنوعی: همه میگویند که خدا به تو خواهد داد، پس اگر میدهی، این کار را بکن ای پادشاه.
شاه هرگز از گدا چیزی نخواست
گر نخواهد خالق شاهان رواست
هوش مصنوعی: پادشاه هرگز از بیچارهها چیزی نمیطلبد، اگر او نخواهد، آفرینندهی پادشاهان درست میگوید.
چون حوالت با تو آمد در پذیر
وین گدا را دست گیر ای دست گیر
هوش مصنوعی: وقتی که زرنگی و شایستگی تو در کنار من قرار گرفت، از این کمکخواه برخوردار شو و به او کمک کن.
پادشاها چون همه هیچیم ما
سر ز فرمان تو چون پیچیم ما
هوش مصنوعی: ای پادشاه، ما همه در برابر تو insignificant و بیاهمیت هستیم، مانند این که به خاطر دستورات تو به هر سمتی میچرخیم و تابع فرمانهای تو هستیم.
قدرت وعلم وارادت چون تراست
هرچه خواهی میتوانی کرد راست
هوش مصنوعی: هر چه بخواهی و اراده کنی، با توانایی و دانشی که داری، میتوانی به آن دست یابی.
گرچه کردم جرم بسیار ای خدای
قادری ناکرده انگار ای خدای
هوش مصنوعی: هرچند گناهان زیادی مرتکب شدهام، ای خداوند توانای قادر، مرا همچون کسی که هیچ گناهی نکرده است، ببخش.
هست جود و فضل تو بحری عظیم
در بر آن کی بود امکان بیم
هوش مصنوعی: سخاوت و لطف تو مانند دریایی بزرگ است و در برابر آن، امکان هیچ گونه ترسی وجود ندارد.