بخش ۲۰ - الحكایة و التمثیل
کودکی میرفت و در ره میگریست
کاملی گفتش که این گریه ز چیست
گفت بر استاد باید خواند درس
چون ندارم یاد میگریم ز ترس
هرچه در یک هفته گفت استاد باز
این زمانم جمله باید داد باز
زین غمم شاید اگر دل خون کنم
چوب سخت و نیست نرم چون کنم
زین سخن آن پیر کامل شد ز دست
پشت امیدش از آن کودک شکست
گفت حال و کار من یک یک همه
هست همچون حال این کودک همه
خوش بخفته نرم ناکرده سبق
می بباید رفت فردا پیش حق
نیست درسم نرم سختم اوفتاد
زآنکه در پیش است چوب اوستاد
پادشاها آمد این درویش تو
با جهانی درد دل در پیش تو
گر جهانی طاعتم حاصل بود
گر نخواهی تو همه باطل بود
گر نخواهی دولت غمخوارهٔ
کی بود ناخواستن را چارهٔ
گر همه توفیق و گر خذلان بود
آنچه آن باید ترا اصل آن بود
چون حواله باتو آمد هرچه هست
درگذر از نیک و از بد هر چه هست
بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل: رهروی را چون درآمد وقت مرگبخش ۲۱ - الحكایة و التمثیل: آن گدائی چون برست از نان و آب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کودکی میرفت و در ره میگریست
کاملی گفتش که این گریه ز چیست
هوش مصنوعی: کودکی به راه میرفت و به اطراف نگاه میکرد. فردی کامل به او گفت: چرا اینقدر گریه میکنی؟
گفت بر استاد باید خواند درس
چون ندارم یاد میگریم ز ترس
هوش مصنوعی: برای یادگیری باید به استاد گوش داد. از آنجا که من چیزی یاد ندارم، برای ترس از نادانی میآموزم.
هرچه در یک هفته گفت استاد باز
این زمانم جمله باید داد باز
هوش مصنوعی: هر چیزی که استاد در یک هفته بیان کرده، اکنون دوباره باید تکرار شود.
زین غمم شاید اگر دل خون کنم
چوب سخت و نیست نرم چون کنم
هوش مصنوعی: شاید اگر دلم را از غمم پر از خون کنم، مانند چوب سخت که نرم نمیشود، بتوانم با این درد کنار بیایم.
زین سخن آن پیر کامل شد ز دست
پشت امیدش از آن کودک شکست
هوش مصنوعی: از این گفته، آن عارف به کمال رسید و امیدش به آینده، از دل آن کودک به یأس تبدیل شد.
گفت حال و کار من یک یک همه
هست همچون حال این کودک همه
هوش مصنوعی: حال و وضع من نیز به تفصیل و روشنی بیان میشود، درست مانند حال این کودک که به سادگی و روشنی است.
خوش بخفته نرم ناکرده سبق
می بباید رفت فردا پیش حق
هوش مصنوعی: کسی که خواب خوشی را تجربه میکند و هنوز برای انجام عمل خاصی آماده نیست، باید بداند که فردا باید به حق و حقیقت پاسخگو باشد.
نیست درسم نرم سختم اوفتاد
زآنکه در پیش است چوب اوستاد
هوش مصنوعی: درسی که من میخوانم، آسان نیست و به سختی به آن افتادهام، زیرا در مقابل من، چوب معلم قرار دارد.
پادشاها آمد این درویش تو
با جهانی درد دل در پیش تو
هوش مصنوعی: ای پادشاه، این درویش با دل پر از درد و اندوهی که به دنیا دارد، به حضور تو آمده است.
گر جهانی طاعتم حاصل بود
گر نخواهی تو همه باطل بود
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا تحت فرمان من باشد، اما تو نخواهی، همه چیز بیفایده است.
گر نخواهی دولت غمخوارهٔ
کی بود ناخواستن را چارهٔ
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که به تو غم و اندوه برسد، باید از نخواستن بپرهیزی، زیرا نخواستن راهی برای حل مشکلات نیست.
گر همه توفیق و گر خذلان بود
آنچه آن باید ترا اصل آن بود
هوش مصنوعی: هرچه در زندگی پیش آید، چه موفقیت و چه شکست، آنچه مقدر و لازم است برای تو، همان اتفاق خواهد افتاد.
چون حواله باتو آمد هرچه هست
درگذر از نیک و از بد هر چه هست
هوش مصنوعی: وقتی که تقدیر و سرنوشت تو را به خود جلب کرد، باید از تمام خوبیها و بدیها گذشته و به آنچه پیش روست توجه کنی.
حاشیه ها
1389/12/01 20:03
ناشناس
ر خط چهارم نیست نرمم صحیح است
نه نیست نرم