بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
نوح پیغامبر چو از کفّار رَست
با چهل تن کُرد بر کوهی نشست
بود یک تن زان چهل کس کوزهگر
برگشاد او یک دکان پر کوزه در
جبرئیل آمد که میگوید خدای
بشکنش این کوزهها ای رهنمای
نوح گفتش آن همه نتوان شکست
کاین بهصد خون دلش آمد بهدست
گرچه کوزه بشکنی گل بشکند
در حقیقت مرد را دل بشکند
باز جبریل آمد و دادش پیام
گفت میگوید خداوندت سلام
پس چنین میگوید او کای نیکبخت
گر شکستِ کوزهای چندست سخت
این بسی زان سختتر در کل یاب
کز دعائی خلق را دادی بهآب
همّتی را بر همه بگماشتی
«لاتذر» گفتی و کس نگذاشتی
یک دکانِ کوزه بشکستن خطاست
یک جهان پر آدمی کشتن رواست
خود دلت میداد ای شیخ کبار
زان همه مردم برآوردن دمار
کز پی آن بندگان بیقرار
لطف ما چندان همی بگریست زار
کاین زمانش در گرفت از گریه چشم
تو مرو از کوزهٔ چندین بهخشم
یا رب این خود چه عنایتکردن است
این چه شکر اندر شکایتکردن است
که به جانها میکند چندین عتاب
گاه جانها میکند خون بیحساب
صد هزاران بیسر و بن را بخواند
جمله را در کشتی حیرت نشاند
بعد از آن کشتی بهدریا درفکند
صد جهان جان را بهغوغا درفکند
بعد از آن باد مخالف روز و شب
گرد کشتی میفرستاد ای عجب
تا در آن دریای بیپایان همه
سربهسر برخاستند از جان همه
جمله را بگسست در دریا نفس
از همه با سر نیامد هیچکس
گرچه فرض افتاد مردن پیشه کرد
میندارم زهره این اندیشه کرد
بخش ۹ - الحكایة و التمثیل: بر سر خاکی زنی خوش میگریستبخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل: عیسی مریم که بودی شاد او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نوح پیغامبر چو از کفّار رَست
با چهل تن کُرد بر کوهی نشست
نوح نبی پس از طوفان و غرقشدن کفّار، با چهل کُرد بر کوه جمع نشسته بودند.
بود یک تن زان چهل کس کوزهگر
برگشاد او یک دکان پر کوزه در
هوش مصنوعی: یک نفر بود که از میان چهل نفر، کوزهگری را انتخاب کرد و مغازهای پر از کوزه داشت.
جبرئیل آمد که میگوید خدای
بشکنش این کوزهها ای رهنمای
هوش مصنوعی: جبرئیل آمد و گفت که خداوند میخواهد این کوزهها را بشکند، ای راهنما.
نوح گفتش آن همه نتوان شکست
کاین بهصد خون دلش آمد بهدست
هوش مصنوعی: نوح به آن شخص گفت که نمیتوان این همه تلاش را نادیده گرفت، زیرا این کار با زحمت و رنج فراوانی به دست آمده است.
گرچه کوزه بشکنی گل بشکند
در حقیقت مرد را دل بشکند
هوش مصنوعی: اگرچه کوزهای بشکند و گل نیز له شود، در حقیقت این دل انسان است که میشکند و آسیب میبیند.
باز جبریل آمد و دادش پیام
گفت میگوید خداوندت سلام
هوش مصنوعی: جبریل دوباره آمد و پیامی آورد. او گفت خداوندت سلام میفرستد.
پس چنین میگوید او کای نیکبخت
گر شکستِ کوزهای چندست سخت
هوش مصنوعی: پس او میگوید، ای خوشبخت، اگر چندین بار کوزهای بشکند، چه بر سر تو خواهد آمد؟
این بسی زان سختتر در کل یاب
کز دعائی خلق را دادی بهآب
هوش مصنوعی: این بیشتر از همه چیزهای سختی است که میتوانی پیدا کنی، زیرا تو به دعای مردم، آنها را به آب دادی.
همّتی را بر همه بگماشتی
«لاتذر» گفتی و کس نگذاشتی
هوش مصنوعی: تو به تلاش و عزم خود همت کردی و گفتی که هیچ چیز را رها نکن و هیچ کس را به حال خود نگذاشتی.
یک دکانِ کوزه بشکستن خطاست
یک جهان پر آدمی کشتن رواست
هوش مصنوعی: شکستن یک سفالگر خطای بزرگی است، اما کشتن یک دنیا آدم، برای برخی قابل قبول است.
خود دلت میداد ای شیخ کبار
زان همه مردم برآوردن دمار
هوش مصنوعی: ای شیخ بزرگ، خودت عامل مشکلات هستی؛ از میان همهٔ مردم، تو باعث زحمت و آزار آنها شدهای.
کز پی آن بندگان بیقرار
لطف ما چندان همی بگریست زار
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و رحمت ما، آن بندگان نگران و بیقرار به شدت اشک میریزنند.
کاین زمانش در گرفت از گریه چشم
تو مرو از کوزهٔ چندین بهخشم
هوش مصنوعی: این زمان به خاطر اشکهای تو ناراحت و غمگین است، بنابراین برای من از کاسهای پر از خشم فاصله بگیر.
یا رب این خود چه عنایتکردن است
این چه شکر اندر شکایتکردن است
هوش مصنوعی: ای خدا، این چه لطفی است که پیش آوردهای و این چه حالتی است که در عین نارضایتی، سپاسگزاری میکنم؟
که به جانها میکند چندین عتاب
گاه جانها میکند خون بیحساب
هوش مصنوعی: گاهی او به روحها سخت میتازد و گاهی جانها را به طور بیدلیل به عذاب میکشاند.
صد هزاران بیسر و بن را بخواند
جمله را در کشتی حیرت نشاند
هوش مصنوعی: او میتواند صدها هزار افرادی را که بیسر و بیپایه هستند، به خود جذب کند و همه را در کشتی حیرت و شگفتی قرار دهد.
بعد از آن کشتی بهدریا درفکند
صد جهان جان را بهغوغا درفکند
هوش مصنوعی: پس از آن، کشتی به دریا انداخته شد و صدها جان را در هیاهو و غوغا رها کرد.
بعد از آن باد مخالف روز و شب
گرد کشتی میفرستاد ای عجب
هوش مصنوعی: پس از آن، باد مخالف روز و شب کشتی را به چرخش در میآورد، چه شگفتانگیز!
تا در آن دریای بیپایان همه
سربهسر برخاستند از جان همه
هوش مصنوعی: در آن دریای بیپایان، همه افراد به یکباره از جان خود و از عمق وجودشان برخاستند.
جمله را بگسست در دریا نفس
از همه با سر نیامد هیچکس
هوش مصنوعی: تمام افراد در دریا غرق شدند و هیچکس نتوانست با سر از آب بیرون بیاید.
گرچه فرض افتاد مردن پیشه کرد
میندارم زهره این اندیشه کرد
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است مردن یک شغل و کار باشد، من جرات چنین فکری را هم ندارم.
حاشیه ها
1388/04/12 17:07
رسته
بیت:2
غلط: بردیگ
درست:برد یک
بیت:9
غلط: بز
درست: بر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1399/12/04 08:03
میهن پرست
درود، در این مصرع : برد یک تن زان چهل کس کوزه گر
بجای برد باید بود جایگزین شود.
بود یک تن زان چهل کس کوزه گر
سپاس
1402/07/26 21:09
سید حسین موسویان
بیت ۸، نادرست: کل یاب/ درست: کلّ باب
بیت ۱۵، نادرست: که/ درست: گه