گنجور

بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

خلق از حجاج بسیاری گریست
زآنکه با او کس نمی یارست زیست
جمله را خواند آن زمان حجاج و گفت
از شما من راز نتوانم نهفت
خویشتن را بنگرید ای مردمان
تا چه بد خلقید حق را این زمان
کو چو من خلقی برون آورده است
بر سر جمله مسلط کرده است
ظلم و عدل و زشت و خوب و کفر و دین
از جهان عقل میخیزد یقین
گر جهان عقل را بر هم نهی
ذرهٔ‌عشقش کند دستی تهی
عشق را جان صرف کردی محو گیر
عقل را چون صرف خواندی نحو گیر
چون زعین عشق گردی دردناک
پاک گردی پاک از اوصاف پاک
چون نماند در ره عشقت صفات
ذات معشوقت دهد بی تو حیات
لاجرم تا یک نفس باشد ترا
هستی معشوق بس باشد ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خلق از حجاج بسیاری گریست
زآنکه با او کس نمی یارست زیست
هوش مصنوعی: مردم به خاطر حجاج بسیار گریستند، زیرا هیچ کس نتوانست با او زندگی کند.
جمله را خواند آن زمان حجاج و گفت
از شما من راز نتوانم نهفت
هوش مصنوعی: حجاج تمام سخنان را شنید و گفت: من نمی‌توانم از شما چیزی را مخفی نگه‌دارم.
خویشتن را بنگرید ای مردمان
تا چه بد خلقید حق را این زمان
هوش مصنوعی: ای مردم، به خودتان نگاه کنید و ببینید که تا چه اندازه بدخلق هستید در این زمان که حق در میان شماست.
کو چو من خلقی برون آورده است
بر سر جمله مسلط کرده است
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند من وجود ندارد که در بالای همه مسلط باشد و بر افکار و احساسات دیگران تسلط یابد.
ظلم و عدل و زشت و خوب و کفر و دین
از جهان عقل میخیزد یقین
هوش مصنوعی: تمام خصوصیات انسانی مانند ظلم و عدالت، زیبایی و زشتی، کفر و ایمان، همه از تفکر و عقل بشر ناشی می‌شود.
گر جهان عقل را بر هم نهی
ذرهٔ‌عشقش کند دستی تهی
هوش مصنوعی: اگر تمام عقل و دانش دنیا را زیر پا گذاشته و نادیده بگیریم، ذره‌ای از عشق او می‌تواند ما را به جایی برساند که بدون هیچ‌چیز، دست‌مان خالی باشد.
عشق را جان صرف کردی محو گیر
عقل را چون صرف خواندی نحو گیر
هوش مصنوعی: عشق را با تمام وجودت فدای او کردی، اما وقتی به عقل و منطق می‌رسی، باید روش و شیوه‌اش را هم یاد بگیری.
چون زعین عشق گردی دردناک
پاک گردی پاک از اوصاف پاک
هوش مصنوعی: زمانی که به عشق زعین، یعنی عشق واقعی و خالص وارد شوی، دردی عمیق و شیرین را تجربه خواهی کرد که به تدریج تو را از تمام ویژگی‌های ناپاک و زشتی پاک می‌سازد. این عشق تو را به لطافت و پاکی می‌رساند و باعث می‌شود که از صفات نادرست و ناپسند رها شوی.
چون نماند در ره عشقت صفات
ذات معشوقت دهد بی تو حیات
هوش مصنوعی: زمانی که ویژگی‌های محبوبت در عشق تو باقی نماند، او بدون تو زندگی را به من می‌بخشد.
لاجرم تا یک نفس باشد ترا
هستی معشوق بس باشد ترا
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو وجود داری و نفس می‌کشی، عشق و محبوبیت برای تو کافی است.