گنجور

بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

در مناجات آن بزرگ کاردان
گفت ای دانندهٔ‌اسرار دان
کور گردان خلق را در رستخیز
پس مرا جاوید چشمی بخش نیز
تا نبیند هیچکس جز من ترا
تا توانم دید بی دشمن ترا
بعد از آن چون مدتی بگذشت ازین
زینچه میخواست او ز حق برگشت ازین
گفت ای یاری ده هر دم مرا
در قیامت کور گردان هم مرا
تا نبینم آن جمال پر فروغ
کان بخویش آید دریغم بی دروغ
گرچه غیرت بردن از عاشق نکوست
غیرت معشوق دایم بیش ازوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در مناجات آن بزرگ کاردان
گفت ای دانندهٔ‌اسرار دان
هوش مصنوعی: در وقت دعا و نیایش، آن شخصیت بزرگ و با تجربه خطاب به کسی که دانای اسرار است، می‌گوید: ای کسی که به آگاهی‌های عمیق واقفی.
کور گردان خلق را در رستخیز
پس مرا جاوید چشمی بخش نیز
هوش مصنوعی: خدای جهان، مردم را در روز قیامت نابینا کن، اما مرا چشمی جاودانه ببخش تا روشنایی را ببینم.
تا نبیند هیچکس جز من ترا
تا توانم دید بی دشمن ترا
هوش مصنوعی: من دوست دارم فقط خودم تو را ببینم تا بتوانم بی‌خطر و بدون حضور رقیبی تو را تماشا کنم.
بعد از آن چون مدتی بگذشت ازین
زینچه میخواست او ز حق برگشت ازین
هوش مصنوعی: پس از مدتی که از آن گذشته بود، او از این زینچه خواسته بود که به حق و حقیقت بازگردد.
گفت ای یاری ده هر دم مرا
در قیامت کور گردان هم مرا
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از معشوق یا یار خود درخواست می‌کند که در هر لحظه به او کمک کند و او را در روز قیامت از دیدن عذاب و مشکلات نجات دهد، به گونه‌ای که در آن روز او را نابینا کند تا نتواند سختی‌ها را ببیند.
تا نبینم آن جمال پر فروغ
کان بخویش آید دریغم بی دروغ
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن زیبایی درخشان را نبینم که به سوی من خواهد آمد، از غم و اندوه نمی‌پرم و این را صادقانه می‌گویم.
گرچه غیرت بردن از عاشق نکوست
غیرت معشوق دایم بیش ازوست
هوش مصنوعی: هرچند غیرت عاشق ستودنی است، اما غیرت معشوق همیشه بیشتر و بارزتر از آن است.