بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
رفت آن غافل سوی مسجد فراز
تا کسی دم زد بپرداخت از نماز
نه سجودی کرد لایق نه رکوع
خواست کز مسجد کند عزم رجوع
بود در مسجد یکی مجنون مست
بادلی پر شور و با سنگی بدست
مرد را گفتا که هین ای حیله جوی
این نماز اینجا کرا کردی بگوی
گفت آن کاهل نمازش کاین نماز
کردم از بهر خدای بی نیاز
مرد مجنون گفت از آن گویم همی
وین نشان از تو از آن جویم همی
کاین نماز از بهر حق گر کرده ای
بس که این سنگم تو بر سر خورده ای
مرد گفتا روز بس بیگاه بود
زان نماز من چنین کوتاه بود
نیستت یک ذره آگاهی ز خویش
دشمن خویشی چه میجوئی ز خویش
خلق کشتن بر اجل نتوان نهاد
این عمل جز بر امل نتوان نهاد
چون امل بسیار و چون عمر اندکست
گر بسی اندک شود کم چه شکست
هفتهٔ ماندست و باقی رفته عمر
تو چه خواهی کرد این یک هفته عمر
در چنین عمری که بیش از برق نیست
گر بخندی گر بگریی فرق نیست
عمر چون بگذشت اگر شیر آمدی
از سر یک موی در زیر آمدی
بخش ۴ - الحكایة و التمثیل: ابن ادهم چون ادا کردی نمازبخش ۶ - الحكایة و التمثیل: بود کشتی گیر برنائی چو ماه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رفت آن غافل سوی مسجد فراز
تا کسی دم زد بپرداخت از نماز
هوش مصنوعی: شخص بیخبر به سمت مسجد رفت، اما وقتی کسی صحبت کرد، او از نماز بیرون آمد.
نه سجودی کرد لایق نه رکوع
خواست کز مسجد کند عزم رجوع
هوش مصنوعی: هیچ سجدهای که شایسته باشد نکرد و هیچ رکوعی نمیخواهد، زیرا تصمیم دارد که از مسجد بازگردد.
بود در مسجد یکی مجنون مست
بادلی پر شور و با سنگی بدست
هوش مصنوعی: در مسجد کسی ناآرام و شیدا حضور داشت که با دلی پر از هیجان و احساسی خاص، سنگی در دست گرفته بود.
مرد را گفتا که هین ای حیله جوی
این نماز اینجا کرا کردی بگوی
هوش مصنوعی: مردی به فردی که اهل فریبکاری است گفت: «بنازم، این نماز را در اینجا برای چه کسی برگزار کردی؟»
گفت آن کاهل نمازش کاین نماز
کردم از بهر خدای بی نیاز
هوش مصنوعی: او گفت: آن کس که به نماز میپردازد، تنها برای رضای خداوندی که به هیچکس نیازی ندارد، نماز میخواند.
مرد مجنون گفت از آن گویم همی
وین نشان از تو از آن جویم همی
هوش مصنوعی: مرد دیوانه میگوید: من از تو صحبت میکنم و در جستجوی نشانهای از تو هستم.
کاین نماز از بهر حق گر کرده ای
بس که این سنگم تو بر سر خورده ای
هوش مصنوعی: اگر این نماز را به خاطر خدا انجام دادهای، پس باید بدانی که این سنگی که بر سر تو فرود آمده، نشان از سختی و امتحان است.
مرد گفتا روز بس بیگاه بود
زان نماز من چنین کوتاه بود
هوش مصنوعی: مرد گفت: امروز بسیار دیر شده و به همین خاطر نماز من بسیار کوتاه بود.
نیستت یک ذره آگاهی ز خویش
دشمن خویشی چه میجوئی ز خویش
هوش مصنوعی: تو از خود هیچ آگاهی نداری، چگونه به دنبال دشمنی میگردی در حالی که خودت دشمن خودت هستی؟
خلق کشتن بر اجل نتوان نهاد
این عمل جز بر امل نتوان نهاد
هوش مصنوعی: انسانها نمیتوانند سرنوشت را به تأخیر بیندازند و هیچ کس نمیتواند تقدیر را تغییر دهد. این کار فقط بر عهدهی خود افراد و آرزوهایشان است.
چون امل بسیار و چون عمر اندکست
گر بسی اندک شود کم چه شکست
هوش مصنوعی: زیرا کارها زیاد و عمر انسان کوتاه است، اگرچه کارهای زیاد به کم تقسیم شود، اما به هر حال نقصان و شکست وجود خواهد داشت.
هفتهٔ ماندست و باقی رفته عمر
تو چه خواهی کرد این یک هفته عمر
هوش مصنوعی: عمر تو تنها یک هفته باقی مانده است. حالا با این یک هفتهای که باقی مانده چه برنامهای داری؟
در چنین عمری که بیش از برق نیست
گر بخندی گر بگریی فرق نیست
هوش مصنوعی: در این زندگی که به سرعت میگذرد، فرقی ندارد که بخندی یا بگریی؛ هر دو حالت به سرعت سپری میشود.
عمر چون بگذشت اگر شیر آمدی
از سر یک موی در زیر آمدی
هوش مصنوعی: زندگی اگر به پایان برسد، حتی اگر به اندازه یک تار موی نازک هم به درد و رنج بیفتی، در نهایت زیر بار آن خواهی رفت.