بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
بود درویشی بغایت غم زده
آن یکی گفتش که ای ماتم زده
غم به در کن زآنکه من هم کرده ام
گفت چندین غم نه من آورده ام
این زمان من روز و شب در ماتمم
کآن تواند برد کآورد این غمم
این همه غم کز دل پرخون خورم
چون نه من آورده ام من چون برم
من ندانم هیچ غم در روزگار
چون فراق و سخت تر زین نیست کار
گم شود صد عالم غم باتفاق
در بر یک ذرهٔ غم از فراق
ذرهٔ تا هستی خویشت بود
صد فراق سخت در پیشت بود
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل: مالک دینار شب بیدار بودبخش ۹ - الحكایة و التمثیل: در میان جمع یک صاحب کمال
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود درویشی بغایت غم زده
آن یکی گفتش که ای ماتم زده
هوش مصنوعی: در میان درویشی بسیار غمگین، شخصی به او گفت: ای کسی که در اندوه فرو رفتهای.
غم به در کن زآنکه من هم کرده ام
گفت چندین غم نه من آورده ام
هوش مصنوعی: غم را از خود دور کن، زیرا من نیز سالهاست که با ناامیدی و غم سروکار داشتهام.
این زمان من روز و شب در ماتمم
کآن تواند برد کآورد این غمم
هوش مصنوعی: این روزها من در اندوه و ناراحتی به سر میبرم، چون چیزی وجود دارد که میتواند این غم و اندوه را از من بگیرد.
این همه غم کز دل پرخون خورم
چون نه من آورده ام من چون برم
هوش مصنوعی: من چون دل پرخونم را از غم پر کردهام، میپرسم چرا این همه درد و رنج را به خودم تحمیل کردهام.
من ندانم هیچ غم در روزگار
چون فراق و سخت تر زین نیست کار
هوش مصنوعی: من نمیدانم هیچ دردی در زندگی بدتر از جدایی و سختتر از آن وجود دارد.
گم شود صد عالم غم باتفاق
در بر یک ذرهٔ غم از فراق
هوش مصنوعی: در دورانی که دنیا پر از غم و اندوه است، تنها یک دانه از غم فراق میتواند همه آن دردها را تحتالشعاع قرار دهد و اهمیتش بیشتر نمایان شود.
ذرهٔ تا هستی خویشت بود
صد فراق سخت در پیشت بود
هوش مصنوعی: به اندازهٔ کوچک و ناچیز وجودت، احساس جدایی بسیار سختی در برابر تو وجود دارد.