گنجور

بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

دعوئی بد صوفی درویش را
سوی قاضی برد خصم خویش را
صوفی آن دعوی چو کرد آنجایگاه
بیّنت را خواستش قاضی گواه
رفت صوفی ودل از بند آورید
در گواهی صوفئی چند آورید
قاضیش گفتادگر باید گواه
برد ده صوفی دگر آنجایگاه
باز قاضی گفت ای مرد مجاز
صوفیان را می میار اینجا فراز
زانکه هر صوفی که با خود آوری
یک تنند ایشان اگر صد آوری
چون عدد نبود میان آن گروه
دو گواه آور نه زان آن گروه
کاین گروهی اند چون یک تن شده
وز میانشان رسم ما و من شده
هر که یک دم اوفتاد این جایگاه
تا ابد جاوید برخیزد ز راه
نام او از هر دو عالم گم شود
همچو یک شبنم که در قلزم شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1388/04/13 20:07
رسته

بیت : 2
غلط: بینت
درست : بینّت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.