گنجور

بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

گشت پیدا یک کبوتر نازنین
رفت موسی را همی در آستین
از پسش بازی درآمد سرفراز
گفت ای موسی بمن ده صید باز
رزق من اوست ازمنش پنهان مدار
لطف کن روزی من با من گذار
گشت حیران موسی عمران ازین
میتوان شد ای عجب حیران ازین
گفت این یک را امانم حاصل است
واندگر یک گرسنست این مشکلست
زینهاری پیش دشمن چون کنم
هست دشمن گرسنه من چون کنم
گفت اکنون هیچ دیگر بایدت
گوشتت یا این کبوتر بایدت
باز گفتا گوشتی گر باشدم
راضیم به از کبوتر باشدم
کز لکی خواست از پی مهمان خویش
تا ببرد پارهٔ از ران خویش
باز چون گشت ای عجب واقف زراز
شد فرشته صورت و گم گشت باز
گفت ما هر دو فرشته بودهایم
تا ابد از خورد و خفت آسودهایم
لیک ما را حق فرستاد این زمان
تا کند معلوم اهل آسمان
شفقت تو درامانت داشتن
رحمت تو در دیانت داشتن
هرکرا چشمی بشفقت باز شد
در حریم قرب صاحب راز شد
عفو آمد مذهبش تا بود او
بی کرم یک دم نمیآسود او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشت پیدا یک کبوتر نازنین
رفت موسی را همی در آستین
هوش مصنوعی: یک کبوتر نازنین نمایان شد و به آستین موسی رفت.
از پسش بازی درآمد سرفراز
گفت ای موسی بمن ده صید باز
هوش مصنوعی: بعد از او، بازیگری قهرمان به موسی گفت: "به من طعمه‌ای بده تا شکار کنم."
رزق من اوست ازمنش پنهان مدار
لطف کن روزی من با من گذار
هوش مصنوعی: زندگی و روزی من از اوست، پس لطفاً راز روزی‌ام را از من پنهان نکن و کاری کن که روزی‌ام به من نزدیک باشد.
گشت حیران موسی عمران ازین
میتوان شد ای عجب حیران ازین
هوش مصنوعی: موسی پسر عمران از این موضوع به شدت شگفت‌زده و گیج شده است، چه تعجبی دارد که او از این ماجرا حیران و سرگردان باشد.
گفت این یک را امانم حاصل است
واندگر یک گرسنست این مشکلست
هوش مصنوعی: گفت که من از این یک چیز به اندازه کافی بهره‌برداری کرده‌ام، و حالا یک مورد دیگر هم هست که نیاز به توجه دارد، که این موضوع هم چالش‌برانگیز است.
زینهاری پیش دشمن چون کنم
هست دشمن گرسنه من چون کنم
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم خود را در برابر دشمن نجات دهم، وقتی که او گرسنه و منتظر من است؟
گفت اکنون هیچ دیگر بایدت
گوشتت یا این کبوتر بایدت
هوش مصنوعی: اکنون باید که یا از گوشت خود بخوری یا این کبوتر را بگذاری.
باز گفتا گوشتی گر باشدم
راضیم به از کبوتر باشدم
هوش مصنوعی: او گفت اگر قرار باشد که من گوشتی باشم، از این بهتر است که به شکل یک کبوتر درآیم.
کز لکی خواست از پی مهمان خویش
تا ببرد پارهٔ از ران خویش
هوش مصنوعی: می‌خواهد از روی ادب و احترام به مهمانش چیزی از گوشت بدنش بگیرد تا به او بدهد.
باز چون گشت ای عجب واقف زراز
شد فرشته صورت و گم گشت باز
هوش مصنوعی: چون دوباره برگشت، تعجب آور است که فرشته‌ای که از رازها آگاه بود، به صورتش بازگشت ولی ناپدید شد.
گفت ما هر دو فرشته بودهایم
تا ابد از خورد و خفت آسودهایم
هوش مصنوعی: ما هر دو فرشته‌ایم و تا ابد از مشکلات و رنج‌های زندگی آزاد هستیم.
لیک ما را حق فرستاد این زمان
تا کند معلوم اهل آسمان
هوش مصنوعی: اما برای ما حق آورده شده است در این زمان تا افراد آسمانی را شناساند.
شفقت تو درامانت داشتن
رحمت تو در دیانت داشتن
هوش مصنوعی: مهربانی تو به معنای حفظ امانتداری و رحمتت به معنای رعایت اصول دیانت و اخلاق است.
هرکرا چشمی بشفقت باز شد
در حریم قرب صاحب راز شد
هوش مصنوعی: هر کس که با دیده‌ی محبت به دیگران نگاه کند، به نزدیکی و intimacy صاحب راز و معرفت نائل می‌شود.
عفو آمد مذهبش تا بود او
بی کرم یک دم نمیآسود او
هوش مصنوعی: بخشش به سراغ کسانی می‌آید که حتی یک لحظه از مهربانی و کرم فارغ نمی‌شوند.

حاشیه ها

1388/04/13 19:07
رسته

بیت : 2
غلط: موی
درست : موسی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.