بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
مرغکیست استاده چست افتاده کار
نیست بر شاخش چو هر مرغی قرار
جملهٔ شب تا بروز او نعره زن
می در آویزد به یک پا خویشتن
جملهٔ شب بی قراری میکند
نالهٔ خوش خوش به زاری میکند
چون همه شب بر نیاید کار او
خون چکد یک قطره از منقار او
چون رود یک قطره خون از دل برونش
دل چو دریائی شود زان قطره خونش
شور ازآن یک قطره در دریا فتد
وآتشی زان شور در صحرا فتد
پس دگر شب با سر کار آید او
همچنان در نالهٔ زار آید او
چون نه سر دارد نه پای آن کار او
کی رسد آن نالهای زار او
تاترا کاری نیفتد مردوار
کی توانی ناله کرد از درد کار
بخش ۲ - الحكایة و التمثیل: کاملی گفتست از اهل یقینبخش ۴ - الحكایة و التمثیل: پیر زالی بود با پشتی دو تاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرغکیست استاده چست افتاده کار
نیست بر شاخش چو هر مرغی قرار
هوش مصنوعی: پرندهای بر شاخه درخت نشسته و در حالی که به نظر میرسد مشغول کار خود است، در حقیقت هیچ کاری نمیکند. مانند هر پرنده دیگری که بر شاخه قرار میگیرد، او هم فقط آنجا نشسته است و فعالیت خاصی ندارد.
جملهٔ شب تا بروز او نعره زن
می در آویزد به یک پا خویشتن
هوش مصنوعی: تمام شب تا صبح بر سر مینوشی میکند و با یک پا به پای خود میچسبد.
جملهٔ شب بی قراری میکند
نالهٔ خوش خوش به زاری میکند
هوش مصنوعی: تمام شب به حالت بیقراری میگذرد و صدای نالههای دلنواز همراه با زاری در فضا پیچیده است.
چون همه شب بر نیاید کار او
خون چکد یک قطره از منقار او
هوش مصنوعی: زمانی که او به دور از کار و فعالیت بماند، خون یک قطره از منقار او خواهد چکید.
چون رود یک قطره خون از دل برونش
دل چو دریائی شود زان قطره خونش
هوش مصنوعی: زمانی که یک قطره خون از دل کسی خارج میشود، دل او مانند دریایی پر از احساس و درد میشود، چرا که آن قطره خون نشاندهنده عمق و شدت عواطفش است.
شور ازآن یک قطره در دریا فتد
وآتشی زان شور در صحرا فتد
هوش مصنوعی: اگر تنها یک قطره شور به دریا بریزد، هنوز تأثیرش در وسعت دریا احساس نمیشود؛ اما اگر از آن شور یک آتش ایجاد شود، آن آتش میتواند در صحرا گسترش یابد و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
پس دگر شب با سر کار آید او
همچنان در نالهٔ زار آید او
هوش مصنوعی: پس شب دوباره میرسد و او باز هم با حالتی نزار و با نالهای عمیق به سراغ ما میآید.
چون نه سر دارد نه پای آن کار او
کی رسد آن نالهای زار او
هوش مصنوعی: چون آن کار نه آغاز دارد و نه پایان، چه جوابی برای نالههای دلشکستهاش میتواند باشد؟
تاترا کاری نیفتد مردوار
کی توانی ناله کرد از درد کار
هوش مصنوعی: وقتی در کار به زحمت بیفتی و از مشکلات رنج ببری، دیگر فرصتی برای شکایت و ناله نیست.