بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
کاملی گفتست در راه خدای
هست بی حد رنجهای دلربای
وی عجب از هیبت این کار تو
میگریزی در پس دیوار تو
گر شراب لطف او خواهی بجام
قطع کن وادی قهر او تمام
زانکه تا این نبودت آن نبودت
بی بلا ودرد درمان نبودت
گر بلطفت یک نظر در میرسد
هر دمت جانی دگر در میرسد
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل: بود اندر عهد موسی کلیمبخش ۵ - الحكایة و التمثیل: در رهی میرفت محمود از پگاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاملی گفتست در راه خدای
هست بی حد رنجهای دلربای
هوش مصنوعی: کامل میگوید در مسیر خداوند، بلاها و رنجهای بیپایانی وجود دارد که دلانگیز و جذاب هستند.
وی عجب از هیبت این کار تو
میگریزی در پس دیوار تو
هوش مصنوعی: تو از بزرگی و شکوه این کار حیرتزدهای و در پشت دیواری که ساختهای، پنهان میشوی.
گر شراب لطف او خواهی بجام
قطع کن وادی قهر او تمام
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از نعمتهای محبت او بهرهمند شوی، باید از مسیر غضب و خشم او دوری کنی و تمام ارتباطات خود را با آن قطع کنی.
زانکه تا این نبودت آن نبودت
بی بلا ودرد درمان نبودت
هوش مصنوعی: چون تو در این حالت نبودی، آن حالت هم نبود؛ بی مشکل و درد، درمانی وجود ندارد.
گر بلطفت یک نظر در میرسد
هر دمت جانی دگر در میرسد
هوش مصنوعی: هر بار که با لطف تو نگاهی به من میافکنی، گویی جان تازهای به من دمیده میشود.