بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
پور ادهم کو دلی بیخویش داشت
قرب صد اشهب در آخور بیش داشت
گرچه دارالملک حکمش بلخ شد
بلخ شد تصحیف یعنی تلخ شد
جان شیرینش که پر تعظیم بود
یافت قلب بلخ کابراهیم بود
چون غم فقرش درآمد شاد شد
فقر چون دید از همه آزاد شد
گرچه روی دین ازو آراستند
شد سوی حمام سیمش خواستند
بر درحمام در حال اوفتاد
همچو مرغی بی پر وبال اوفتاد
گفت چون در خانهٔ شیطان مرا
نیست با دستی تهی فرمان مرا
رایگان در خانهٔ رحمن شدن
کی توان نتوان شدن نتوان شدن
چون بدید آدم که سرکار چیست
قصد دنیا کرد و عمری خون گریست
گر توهم فرزند اوئی خون گری
کم مباش از ابر ز ابر افزون گری
خون گری چون نیست بر گریه مزید
کآب چشم افتاد چون خون شهید
نرگس چشمت گر آرد شبنمی
نقد گردد آب رویت عالمی
قطرهٔ اشک تو در سودا و شور
آتش دوزخ بمیراند بزور
هرچه زاینجا میبری آن زان تست
نیک و بد درد تو و درمان تست
توشه ز اینجا بر که آدم گوهری
کان بری آنجا کز اینجا آن بری
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل: آن یکی در پیش شیر دادگربخش ۵ - الحكایة و التمثیل: گفت بوسعد آن امام ارنبی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پور ادهم کو دلی بیخویش داشت
قرب صد اشهب در آخور بیش داشت
هوش مصنوعی: پسر ادهم، دلی داشت که به هیچ چیز وابسته نبود و بیش از صد اسب، در جایش نگهداری میکرد.
گرچه دارالملک حکمش بلخ شد
بلخ شد تصحیف یعنی تلخ شد
هوش مصنوعی: هرچند که مقر حکومتی به بلخ منتقل شد، اما به نوعی بلخ به تلخی تبدیل شد.
جان شیرینش که پر تعظیم بود
یافت قلب بلخ کابراهیم بود
هوش مصنوعی: روح شیرین او که مورد احترام بود، قلب شهر بلخ را مانند ابراهیم نبی در بر داشت.
چون غم فقرش درآمد شاد شد
فقر چون دید از همه آزاد شد
هوش مصنوعی: وقتی که غم فقر در زندگیاش رخ نمایان کرد، او در واقع از قید و بندهای مختلف آزاد شد و به نوعی احساس خوشحالی کرد.
گرچه روی دین ازو آراستند
شد سوی حمام سیمش خواستند
هوش مصنوعی: اگرچه برای زیبایی ظاهری به او زینت دادهاند، اما در واقع او به سوی جایی میرود که در آن آرامش و تطهیر پیدا کند.
بر درحمام در حال اوفتاد
همچو مرغی بی پر وبال اوفتاد
هوش مصنوعی: در آستانه حمام، شخصی به طرز ناگهانی و بیدفاع مانند مرغی که پر و بال ندارد، به زمین افتاده است.
گفت چون در خانهٔ شیطان مرا
نیست با دستی تهی فرمان مرا
هوش مصنوعی: گفت وقتی که در خانهٔ شیطان هستم و دستانم خالی است، نمیتوانم از او فرمانی بگیرم.
رایگان در خانهٔ رحمن شدن
کی توان نتوان شدن نتوان شدن
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که نمیتوان به آسانی و بدون زحمت به جایگاه خاصی نزد خداوند رسید. برای کسب مقام یا نعمتهای الهی، تلاش و کوشش لازم است و نمیتوان تنها با آرزو، به این اهداف دست یافت.
چون بدید آدم که سرکار چیست
قصد دنیا کرد و عمری خون گریست
هوش مصنوعی: وقتی آدم متوجه شد که زندگی چه موضوعاتی دارد، به فکر دنیای مادی افتاد و برای آن، مدت زیادی اشک ریخت.
گر توهم فرزند اوئی خون گری
کم مباش از ابر ز ابر افزون گری
هوش مصنوعی: اگر تو فرزند او هستی، مانند باران نبار و کمتر گریه کن؛ بلکه از ابر بیشتر برآی.
خون گری چون نیست بر گریه مزید
کآب چشم افتاد چون خون شهید
هوش مصنوعی: وقتی اشکی از چشمان جاری نیست، گریه چندان فایدهای ندارد، چرا که اشک چشم مانند خون شهید به ارزش خود نخواهد رسید.
نرگس چشمت گر آرد شبنمی
نقد گردد آب رویت عالمی
هوش مصنوعی: اگر قطرهای شبنم از چشمان زیبای تو بریزد، زیبایی روی تو میتواند جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.
قطرهٔ اشک تو در سودا و شور
آتش دوزخ بمیراند بزور
هوش مصنوعی: قطره اشکی که از چشمان تو به خاطر عشق و غم میریزد، میتواند با شدت و قدرتی که دارد، آتش جهنم را خاموش کند.
هرچه زاینجا میبری آن زان تست
نیک و بد درد تو و درمان تست
هوش مصنوعی: هر چیزی که از اینجا میبری، از آن توست. خوب و بد آن درد و درمان تو نیز به خودت مربوط است.
توشه ز اینجا بر که آدم گوهری
کان بری آنجا کز اینجا آن بری
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به سفر و جستجوی روحی اشاره دارد. به این معناست که باید از این مکان (دنیا) آموختههایی کسب کنی و برای سفر به مقصدی والا آماده شوی، جایی که ارزش و معنای بالاتری دارد. در واقع، فرد را تشویق میکند که خود را پرورش دهد تا بتواند به هدف نهایی خود برسد.