گنجور

بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

گشت محمود و ایاز دلنواز
هردو در میدان غزنین گوی باز
هر دو با هم گوی تنها باختند
گوی همچون عشق زیبا باختند
گاه این یک اسب تاخت و گاه آن
گاه این یک گوی باخت و گاه آن
ز آرزوی آن غلام و پادشاه
گشت چوگان آسمان و گوی ماه
گرد میدان عالمی نظارگی
فتنهٔ هر دو شده یکبارگی
چون بماندند آن دو مرغ دلنواز
در بر یکدیگر استادند باز
شاه گفتش ای جهان روشن ز تو
به تو میبازی ز من یا من ز تو
گفت شه فتوی کند از رای خویش
شه یکی نظارگی را خواند پیش
گفت گوی از ما که به بازد بگوی
اسب در میدان که به تازد بگوی
بود آن نظارگی صاحب نظر
گفت چشمم کور باد ای دادگر
گر شما را من دو تن میدیده ام
جز یکی نیست اینچه من میدیده ام
چون نگه کردم بشاه حق شناس
بود از سر تا قدم جمله ایاس
چون ایاست را نگه کردم نهان
بود هفت اعضای او شاه جهان
گر دو تن را در نظر آوردمی
در میان هر دو حکمی کردمی
لیک چون هر دو یکی دیدم عیان
حکم نتوان کرد هرگز درمیان
چون سخن شایسته گفت آن مرد راه
گوهر بازو درو انداخت شاه
تا بود معشوق را در خود نظر
عاشق از وی کی تواند خورد بر
تا نظر معشوق را بر عاشق است
جان عاشق عشق او را لایق است
هر دو را بر یکدگر باید نظر
تاخورد آن بر ازین این زان دگر
هر دو میباینده یک ذات آمده
بی دو بودن در ملاقات آمده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشت محمود و ایاز دلنواز
هردو در میدان غزنین گوی باز
هوش مصنوعی: محمود و ایاز، هر دو در میدان غزنین، مشغول بازی با گوی هستند و لحظات دلپذیری را سپری می‌کنند.
هر دو با هم گوی تنها باختند
گوی همچون عشق زیبا باختند
هوش مصنوعی: هر دو نفر با هم در بازی شکست خوردند، مانند عشقی که زیباست و در عین حال ناکام می‌شود.
گاه این یک اسب تاخت و گاه آن
گاه این یک گوی باخت و گاه آن
هوش مصنوعی: وقتی پیشرفت می‌کنیم و به موفقیت می‌رسیم، گاهی با سرعت و قدرت جلو می‌رویم و گاهی هم ممکن است با چالش‌ها مواجه شویم و شکست بخوریم. این روند بالا و پایین در زندگی طبیعی است و هرکسی ممکن است تجربه کند.
ز آرزوی آن غلام و پادشاه
گشت چوگان آسمان و گوی ماه
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی آن بنده و پادشاه، آسمان به میدان بازی تبدیل شد و ماه نیز مانند گوی در این میدان قرار گرفت.
گرد میدان عالمی نظارگی
فتنهٔ هر دو شده یکبارگی
هوش مصنوعی: در مرکز دنیا، تماشای ناآرامی و آشفتگی همزمان هر دو طرف به وقوع پیوسته است.
چون بماندند آن دو مرغ دلنواز
در بر یکدیگر استادند باز
هوش مصنوعی: وقتی آن دو پرنده زیبا و دلنواز مدتی در کنار هم ماندند، دوباره به هم نزدیک شدند و مقابل یکدیگر ایستادند.
شاه گفتش ای جهان روشن ز تو
به تو میبازی ز من یا من ز تو
هوش مصنوعی: شاه به او گفت: ای دنیای روشن، آیا تو از من بهره‌برداری می‌کنی یا من از تو؟
گفت شه فتوی کند از رای خویش
شه یکی نظارگی را خواند پیش
هوش مصنوعی: پادشاه گفت که باید از نظر خود حکم دهد و یکی از ناظران را به حضور فراخواند.
گفت گوی از ما که به بازد بگوی
اسب در میدان که به تازد بگوی
هوش مصنوعی: گفتگویی از ما را بگو که چون اسب در میدان می تازد، برسان.
بود آن نظارگی صاحب نظر
گفت چشمم کور باد ای دادگر
هوش مصنوعی: آن منظر دلربا که مورد توجه اهل فکر و نظر است، گفت: «ای دادگر، باشد که چشمم کور شود!»
گر شما را من دو تن میدیده ام
جز یکی نیست اینچه من میدیده ام
هوش مصنوعی: اگر شما را به دو نفر دیده‌ام، ولی در واقع تنها یکی از شماست که من دیده‌ام.
چون نگه کردم بشاه حق شناس
بود از سر تا قدم جمله ایاس
هوش مصنوعی: وقتی به او نگاه کردم، دیدم که او یک شخص حق‌شناس است و از سر تا پا عیسی است.
چون ایاست را نگه کردم نهان
بود هفت اعضای او شاه جهان
هوش مصنوعی: وقتی به آینه نگاه کردم، هفت عضو او به طور نهان و پنهان بود و او سلطانی در جهان محسوب می‌شود.
گر دو تن را در نظر آوردمی
در میان هر دو حکمی کردمی
هوش مصنوعی: اگر دو نفر را در نظر بیاورم، در میان آن‌ها قضاوت و حکمی انجام می‌دهم.
لیک چون هر دو یکی دیدم عیان
حکم نتوان کرد هرگز درمیان
هوش مصنوعی: اما زمانی که هر دو را به صورت روشن یکی دیدم، دیگر نمی‌توان حکمی در میان آنها صادر کرد.
چون سخن شایسته گفت آن مرد راه
گوهر بازو درو انداخت شاه
هوش مصنوعی: وقتی آن مرد با سخنان شایسته خود صحبت کرد، شاه به او توجه کرد و حمایت خود را از او نشان داد.
تا بود معشوق را در خود نظر
عاشق از وی کی تواند خورد بر
هوش مصنوعی: تا زمانی که معشوق در دل عاشق حضور دارد، عاشق چگونه می‌تواند از او جدا شود و ناپدید گردد؟
تا نظر معشوق را بر عاشق است
جان عاشق عشق او را لایق است
هوش مصنوعی: تا زمانی که معشوق به عاشق نگاه کند، جان عاشق شایسته عشق اوست.
هر دو را بر یکدگر باید نظر
تاخورد آن بر ازین این زان دگر
هوش مصنوعی: هر دو باید به یکدیگر نگاه کنند تا بر این یکی و آن دیگری تأثیر بگذارند.
هر دو میباینده یک ذات آمده
بی دو بودن در ملاقات آمده
هوش مصنوعی: هر دو باید یک وجود را داشته باشند؛ در ملاقات، بی‌آنکه دوگانگی وجود داشته باشد، حضور یافته‌اند.