بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل
چون تجلی بر رخ موسی فتاد
شور ازو در جملهٔ دنیا فتاد
هرکه را بر رویش افتادی نظر
پیش او در باختی حالی بصر
چون تجلی از رخش پیدا شدی
هرکه دیدی زود نابینا شدی
گرچه میبستی ز هر نوعی نقاب
همچنان میتافتی آن آفتاب
گر نهان بودی رخش گر آشکار
می ربودی دیدهها را برقرار
رفت سوی حضرت و گفت ای خدای
چون کنم با این رخ دیده ربای
دیده و سر در سر این شد بسی
می نیارد دید روی من کسی
امرش آمد از خدای ذوالجلال
کآنکه در شوری کند ناگاه حال
پس بدرّد خرقهٔ در شور عشق
بی سر و بن گم شود در زور عشق
گر ازان خرقه کنی خود را نقاب
برنیاید زآن نقاب آن آفتاب
گر به شور عشق نیست ایمان ترا
این حکایت بس بود برهان ترا
گر ازین مجلس ترا یک درد نیست
در ره او شور و سودا خرد نیست
اهل سودا را که هستند اهل راز
هست با او گه عتاب و گاه ناز
ناز ایشان ذرهٔ در قرب حق
بر جهانی زاهدی دارد سبق
بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل: بود مجنونی نکردی یک نمازبخش ۱۴ - الحكایة و التمثیل: گفت آن دیوانه بس بی برگ بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون تجلی بر رخ موسی فتاد
شور ازو در جملهٔ دنیا فتاد
هوش مصنوعی: وقتی که نور الهی بر چهره موسی تابید، جرقهای از آن در تمام جهان پخش شد.
هرکه را بر رویش افتادی نظر
پیش او در باختی حالی بصر
هوش مصنوعی: هر کس که به او نگاهی کنی، به نوعی در دل او نشستهای و حالا چشمت بر اوست.
چون تجلی از رخش پیدا شدی
هرکه دیدی زود نابینا شدی
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و نور چهرهات نمایان شد، هر کسی که تو را دید، سریعاً حیران و مدهوش شد.
گرچه میبستی ز هر نوعی نقاب
همچنان میتافتی آن آفتاب
هوش مصنوعی: اگرچه تو از هر نوعی پوششی بر چهره داشتی، اما باز هم نور و درخشش تو مانند آفتاب قابل کتمان نبود.
گر نهان بودی رخش گر آشکار
می ربودی دیدهها را برقرار
هوش مصنوعی: اگر زیباییات پنهان باشد، وقتی که نمایان شود، همه نگاهها را به خود خیره میکند.
رفت سوی حضرت و گفت ای خدای
چون کنم با این رخ دیده ربای
هوش مصنوعی: او به درگاه خداوند رفت و گفت: ای پروردگارا، با این چهره دلربا چه کار باید کنم؟
دیده و سر در سر این شد بسی
می نیارد دید روی من کسی
هوش مصنوعی: چشمانم و سرم در دل یکدیگر گم شدهاند، به همین خاطر کسی نمیتواند روی من را ببیند.
امرش آمد از خدای ذوالجلال
کآنکه در شوری کند ناگاه حال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی ناگهان دچار تغییر و تحول میشود و این تغییر نتیجه اراده و قدرت خداوند است. به عبارتی، وقتی که کسی در شرایط خاصی قرار میگیرد و دچار شور و هیجان میشود، ممکن است این حالت از جانب خداوند به او عطا شده باشد.
پس بدرّد خرقهٔ در شور عشق
بی سر و بن گم شود در زور عشق
هوش مصنوعی: پس در شور و هیجان عشق، مانند پوشش پاره پاره، بیسر و ته میروم و در قدرت و شدت عشق گم میشوم.
گر ازان خرقه کنی خود را نقاب
برنیاید زآن نقاب آن آفتاب
هوش مصنوعی: اگر از آن لباس و پوشش بگذری و خود را آزاد کنی، دیگر هیچ پردهای نمیتواند مانع درخشش واقعی تو شود، چون نور و وجود حقیقی تو تابناکتر از هر پوشش و نقابی است.
گر به شور عشق نیست ایمان ترا
این حکایت بس بود برهان ترا
هوش مصنوعی: اگر در عشق شور و شوق نداری، این داستان خود دلیلی کافی برای اثبات حال توست.
گر ازین مجلس ترا یک درد نیست
در ره او شور و سودا خرد نیست
هوش مصنوعی: اگر از این مجلس چیزی نمیکشی، یعنی اگر در این جمع احساس دردی نداری، دیگر برای عشق و دلدادگی او شعف و هیجان نخواهد بود.
اهل سودا را که هستند اهل راز
هست با او گه عتاب و گاه ناز
هوش مصنوعی: افراد اهل فکر و اندیشه که به رازها آگاهاند، با او زمانی سختگیر و گاهی هم با ملاطفت برخورد میکنند.
ناز ایشان ذرهٔ در قرب حق
بر جهانی زاهدی دارد سبق
هوش مصنوعی: دلربایی و زیبایی آنها به قدری است که حتی زاهدان دنیا طلب نیز در نزدیکی حق و حقیقت، تحت تأثیر قرار میگیرند و از آنها سبقت میگیرند.