گنجور

بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

بود مجنونی نکردی یک نماز
کرد یک روزی نماز آغاز باز
سایلی گفتش که ای شوریده رای
گوئیا خشنودی امروز از خدای
کاین چنین گرمی بطاعت کردنش
سر نمیپیچی ز فرمان بردنش
گفت آری گرسنه بودم چو شیر
چون مرا امروز حق کردست سیر
میگزارم پیش او نیکو نماز
زآنکه او با من نکوئی کرد ساز
کار گو چون مردمان کن هر زمان
تا کنم من نیز هم چون مردمان
عشق میبارد ازین شیوه سخن
خواه تو انکار کن خواهی مکن
شرع چون دیوانه را آزاد کرد
تو به انکارش نیاری یاد کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود مجنونی نکردی یک نماز
کرد یک روزی نماز آغاز باز
هوش مصنوعی: مجنون که در عشق لیلی زندگی می‌کند، یک روز تصمیم می‌گیرد نماز بخواند و این کار را آغاز می‌کند.
سایلی گفتش که ای شوریده رای
گوئیا خشنودی امروز از خدای
هوش مصنوعی: سایلی به او گفت: ای کسی که افکارت آشفته است، به نظر می‌رسد که امروز از خدا رضایت داری.
کاین چنین گرمی بطاعت کردنش
سر نمیپیچی ز فرمان بردنش
هوش مصنوعی: اینطور که او با محبت و بی‌توجهی به خواسته‌اش رفتار می‌کند، هیچ‌گاه از اطاعت و پیروی از دستوراتش سر نمی‌پیچم.
گفت آری گرسنه بودم چو شیر
چون مرا امروز حق کردست سیر
هوش مصنوعی: گفت آری، من هم گرسنه بودم چون شیر، اما امروز خدا مرا سیر کرده است.
میگزارم پیش او نیکو نماز
زآنکه او با من نکوئی کرد ساز
هوش مصنوعی: من به خاطر خوبی‌هایی که او با من کرده، بهترین نماز را در پیش او به جا می‌آورم.
کار گو چون مردمان کن هر زمان
تا کنم من نیز هم چون مردمان
هوش مصنوعی: هرگاه که کاری انجام می‌دهی، مانند دیگران عمل کن تا من هم بتوانم همچون آنها رفتار کنم.
عشق میبارد ازین شیوه سخن
خواه تو انکار کن خواهی مکن
هوش مصنوعی: عشق از این روش بیان جاری است، حتی اگر تو آن را انکار کنی یا نپذیری.
شرع چون دیوانه را آزاد کرد
تو به انکارش نیاری یاد کرد
هوش مصنوعی: وقتی که قوانین دینی به فردی که دیوانه است اجازهٔ آزادی می‌دهند، تو هم نباید انکار کنی که او را نمی‌توان به یاد آورد.