گنجور

بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

دیر میآمد یکی از آب باز
صوفیان کرده زفان در وی دراز
بوسعید مهنه گفت ای مردمان
آب چون آرد فلانی این زمان
زانکه آب خوش که آن روزی ماست
درنیامد تا شدی این کار راست
چون درآید برکشد آن آب مرد
چون توان بیوقت هرگز آب خورد
حکم او راست و نگهدار اوست بس
در نگهداری نکوکار اوست بس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیر میآمد یکی از آب باز
صوفیان کرده زفان در وی دراز
هوش مصنوعی: یک نفر از صوفیان، که دمدمی بود و دیر به جمع می‌رسید، با آب صحبت مواجه شده بود و در نتیجه کلامش طولانی شده بود.
بوسعید مهنه گفت ای مردمان
آب چون آرد فلانی این زمان
هوش مصنوعی: بوسعید مهنه گفت: ای مردم، در این زمان آب چگونه به دست فلانی خواهد آمد؟
زانکه آب خوش که آن روزی ماست
درنیامد تا شدی این کار راست
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه آب خوب و خوش که روزگاری متعلق به ما بوده، نیامده است تا این کار به درستی انجام شود.
چون درآید برکشد آن آب مرد
چون توان بیوقت هرگز آب خورد
هوش مصنوعی: وقتی که آب مرد بیرون می‌آید، مانند این است که او را می‌کشد. چگونه می‌تواند در زمانی غیرمناسب آب بنوشد؟
حکم او راست و نگهدار اوست بس
در نگهداری نکوکار اوست بس
هوش مصنوعی: حکم و اراده او صحیح است و او خود حافظ و نگهدار است. بنابراین، نگهداری از نیکوکاران و خوبان نیز به عهده اوست.