بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
کرد ازمکه عمر عزم سفر
در سرای آبستنی بودش مگر
گفت الهی ای جهان روشن بتو
رفتم و طفلم سپردم من بتو
چون عمر القصه بازآمد زراه
مرده بود آبستنش از دیرگاه
از سر گور زن آوازی رسید
کانچه بسپردی بیا کامد پدید
رفت امیرالمؤمنین بگشاد خاک
دید آن زن نیمهٔ ریزیده پاک
نیم دیگر زنده بود و تازه بود
طفل را زو شیر بی اندازه بود
در گرفته بود طفلش آن زمان
ای عجب پستان مادر در هان
برگرفت او را عمر زانجایگاه
هاتفیش آواز داد از پیشگاه
کانچه بسپردی بحق با تو سپرد
مادرش را چون بنسپردی بمرد
عصمت حق گر نباشد دسترس
خلق در عصمت نماند یک نفس
بخش ۹ - الحكایة و التمثیل: دیر میآمد یکی از آب بازبخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل: گفت رکن الدین اکافی مگر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کرد ازمکه عمر عزم سفر
در سرای آبستنی بودش مگر
هوش مصنوعی: در پیالهی زندگی او تصمیم به سفر گرفته بود، گویی که در دلش امیدی بزرگ و شکوفا نهفته است.
گفت الهی ای جهان روشن بتو
رفتم و طفلم سپردم من بتو
هوش مصنوعی: ای خداوند، من به سوی تو آمدهام و فرزندم را به تو سپردم تا زیر سایهی رحمت تو باشد.
چون عمر القصه بازآمد زراه
مرده بود آبستنش از دیرگاه
هوش مصنوعی: زمانی که داستان به پایانش نزدیک میشود، میتوان فهمید که مانند یک زن حامله که سالها انتظار گذاشته، این قصه نیز در انتظار زمان ظهورش است.
از سر گور زن آوازی رسید
کانچه بسپردی بیا کامد پدید
هوش مصنوعی: از دل آرام قبر صدایی به گوش میرسد که میگوید هر چیزی را که سپردهای اکنون به ظهور رسیده است.
رفت امیرالمؤمنین بگشاد خاک
دید آن زن نیمهٔ ریزیده پاک
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین به سراغ خاک رفت و دید آن زن که نیمهجان و غمزده در آنجا قرار دارد.
نیم دیگر زنده بود و تازه بود
طفل را زو شیر بی اندازه بود
هوش مصنوعی: نیمهای دیگر از زندگی همچنان وجود داشت و آن کودک از این نیمه، شیر بسیار فراوانی دریافت میکرد.
در گرفته بود طفلش آن زمان
ای عجب پستان مادر در هان
هوش مصنوعی: در آن زمان، بچه مادر به شدت گرسنه شده بود، که چه شگفتانگیز است که هنوز پستان مادر به او شیر نمیدهد.
برگرفت او را عمر زانجایگاه
هاتفیش آواز داد از پیشگاه
هوش مصنوعی: او را زندگی از آن مکان برداشت و صدای هاتفی از حضورش او را ندا داد.
کانچه بسپردی بحق با تو سپرد
مادرش را چون بنسپردی بمرد
هوش مصنوعی: هر آنچه را که به حق واگذار کردی، همانگونه که مادرش را به تو سپرد، زمانی که آن را به مرد واگذاشتی.
عصمت حق گر نباشد دسترس
خلق در عصمت نماند یک نفس
هوش مصنوعی: اگر عصمت و پاکی از جانب خداوند نباشد، هیچ انسانی نمیتواند در حالت پاکی و بیگناهی باقی بماند.