گنجور

بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

بیدلی را بود مالی بر کسی
در تقاضا رنج میدادش بسی
گرچه میرنجید مرد وام دار
زر بدودادن نبودش اختیار
چون خصومت در میان بسیارشد
بر دو خصم آن کار بس دشوار شد
بود درویشی به بیدل گفت خیز
تا بود در گردنش تا رستخیز
زر قیامت بهترت آید بکار
پس بدو بگذار و از وی کن کنار
گفت بیدل در قیامت من ازو
نقد نتوانم ستد روشن ازو
هیچ او فردا بمن ندهد خموش
زان شدم امروز با او سخت کوش
مرد گفتا می ندانم سر این
شرح ده تا این شکم گردد یقین
گفت چون هردو برآئیم از قفس
او و من هر دو یکی باشیم و بس
هر کجا توحید بنماید خدای
شرک باشد گر دوئی ماند بجای
در حقیقت چون من او و او منم
لاجرم آنجا نباشد دشمنم
لیک اینجا نیست توحید آشکار
زو ستانم چون زرم آید بکار
این زمانش زر ستانم بیشکی
بعد ازین هر دو شویم آنگه یکی
گر عدد گردد احد کاری بود
ورنه بی شک رنج بسیاری بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیدلی را بود مالی بر کسی
در تقاضا رنج میدادش بسی
هوش مصنوعی: بیدلی از کسی چیزی خواسته بود و این درخواست او را به زحمت انداخته و رنج می‌دهد.
گرچه میرنجید مرد وام دار
زر بدودادن نبودش اختیار
هوش مصنوعی: اگرچه مردی که بدهکار است، ناراحت نمی‌شود، اما در دادن طلا و پول، اراده و اختیاری ندارد.
چون خصومت در میان بسیارشد
بر دو خصم آن کار بس دشوار شد
هوش مصنوعی: وقتی که درگیری و اختلافات میان افراد زیاد می‌شود، حل و فصل آن برای دو طرف درگیر بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
بود درویشی به بیدل گفت خیز
تا بود در گردنش تا رستخیز
هوش مصنوعی: یک درویش به بیدل گفت: برخیز تا در گردن تو، نشانه‌ای از رستاخیز باشد.
زر قیامت بهترت آید بکار
پس بدو بگذار و از وی کن کنار
هوش مصنوعی: در روز قیامت، طلا و ثروت به درد نمی‌خورد، بنابراین بهتر است از آن بگذری و به دوری از آن فکر کنی.
گفت بیدل در قیامت من ازو
نقد نتوانم ستد روشن ازو
هوش مصنوعی: در روز قیامت، من نمی‌توانم از او حقیقتی دریافت کنم؛ چون حقیقت روشن از اوست.
هیچ او فردا بمن ندهد خموش
زان شدم امروز با او سخت کوش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس فردا به من چیزی نخواهد داد، بنابراین امروز باید با او به شدت تلاش کنم.
مرد گفتا می ندانم سر این
شرح ده تا این شکم گردد یقین
هوش مصنوعی: مردی گفت: من نمی‌دانم، توضیح این موضوع را بده تا این که دلایلش برای من واضح شود.
گفت چون هردو برآئیم از قفس
او و من هر دو یکی باشیم و بس
هوش مصنوعی: وقتی که هر دوی ما از قفس آزاد شویم، خودمان را یکی خواهیم دانست و بس.
هر کجا توحید بنماید خدای
شرک باشد گر دوئی ماند بجای
هوش مصنوعی: هر جا که خداوند یگانگی و توحید را نشان دهد، نشانه شرک و دوگانگی وجود ندارد و اگر همچنان دوئی و دوگانگی باقی بماند، نشان‌دهنده وجود شرک است.
در حقیقت چون من او و او منم
لاجرم آنجا نباشد دشمنم
هوش مصنوعی: در واقع، چون من و او یکی هستیم، بنابراین در آنجا جایی برای دشمنی وجود ندارد.
لیک اینجا نیست توحید آشکار
زو ستانم چون زرم آید بکار
هوش مصنوعی: اما در اینجا توحید (یگانگی خدا) به وضوح نمایان نیست. از او چیزی نمی‌گیرم زیرا وقتی به کار می‌آید، مانند زَر (طلا) است که فقط در مواقع خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
این زمانش زر ستانم بیشکی
بعد ازین هر دو شویم آنگه یکی
هوش مصنوعی: در این زمان به‌دست آوردن طلا را فراموش نخواهم کرد و بعد از این، هر دو ما به یک‌شکل می‌شویم.
گر عدد گردد احد کاری بود
ورنه بی شک رنج بسیاری بود
هوش مصنوعی: اگر عدد واحدی به شمار بیاید، کار آسانی خواهد بود؛ وگرنه بدون شک، زحمت زیادی به دنبال خواهد داشت.

حاشیه ها

1388/04/13 19:07
رسته

بیت: 13
غلط: هر و
درست : هر دو
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.