گنجور

بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

پیش آن دیوانه شد مردی جوان
گفت دارم پیرمردی ناتوان
فاتحه برخوان برای آن ضعیف
تا شفا بخشد خداوند لطیف
چوب را برداشت آن دیوانه زود
گفت بیرون نه قدم زین خانه زود
انبیا و اهل گورستان همه
منتظر بنشسته اند ایشان همه
تاکسی آنجا رود زین جایگاه
تو چرا می باز گردانی ز راه
ای دل آخر میبباید مرد زار
کار کن کامروز داری روزگار
بر پل دنیا چه منزل میکنی
خیز اگر ره توشهٔ حاصل میکنی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش آن دیوانه شد مردی جوان
گفت دارم پیرمردی ناتوان
هوش مصنوعی: مرد جوانی به دیوانه‌ای نزدیک شد و گفت: من یک پیرمرد ناتوان دارم.
فاتحه برخوان برای آن ضعیف
تا شفا بخشد خداوند لطیف
هوش مصنوعی: برای آن فرد ضعیف فاتحه‌ای بخوان تا خداوند مهربان به او شفای عطا کند.
چوب را برداشت آن دیوانه زود
گفت بیرون نه قدم زین خانه زود
هوش مصنوعی: آن دیوانه به سرعت چوب را برداشت و گفت که باید هر چه سریع‌تر از این خانه بیرون برویم.
انبیا و اهل گورستان همه
منتظر بنشسته اند ایشان همه
هوش مصنوعی: پیامبران و کسانی که در قبرستان هستند، همه منتظرند و در حالت انتظار نشسته‌اند.
تاکسی آنجا رود زین جایگاه
تو چرا می باز گردانی ز راه
هوش مصنوعی: تاکسی از آن مکان می‌رود، چرا تو او را از مسیرش بازمی‌داری؟
ای دل آخر میبباید مرد زار
کار کن کامروز داری روزگار
هوش مصنوعی: ای دل، بالاخره باید در برابر سختی‌ها و مشکلات تسلیم شوی و کاری انجام دهی. امروز روزی است که باید به وضعیت خود رسیدگی کنی.
بر پل دنیا چه منزل میکنی
خیز اگر ره توشهٔ حاصل میکنی
هوش مصنوعی: در دنیا زمان زیادی را نگذران، اگر می‌خواهی چیزی به دست بیاوری، باید حرکت کنی و تلاش کنی.