بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
داشت آن سلطان که محمودست نام
سرکش و بی باک و خونی یک غلام
عاقبت راهی زد آن بیروی و راه
حالیش گردن زدن فرمود شاه
لیک اول گفت شاه حق شناس
تا از آن مجلس رود بیرون ایاس
گفت از ما لطف دیدست او مدام
کی تواند دید قهرم این غلام
هرکه او در لطف ما پرورده شد
از خیال قهر ما آزرده شد
ای عجب چون این سخن بشنید ایاس
گفت فرخ آنکه شاه حق شناس
گردنش یکبار زد یکبار رست
تا قیامت از غم و تیمار رست
کار من بنگر که روزی چندبار
میشوم از تیغ هیبت کشته زار
با ادب در پیش سلطان تن زدن
سخت تر باشد ز صد گردن زدن
روز و شب در قهر میسوزد مدام
وانگهم پروردهٔ لطفست نام
لطف او در حق هرک افزون بود
بی شک آنکس غرقه تر در خون بود
بخش ۴ - الحكایة و التمثیل: بود شاهی را غلامی سیمبربخش ۶ - الحكایة و التمثیل: گفت روزی شبلی افتاده کار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
داشت آن سلطان که محمودست نام
سرکش و بی باک و خونی یک غلام
هوش مصنوعی: سلطان محمود، سرکش و بیباک، فردی خونی و قدرتمند بود که برای یک غلام یا برده خود هم مقام و اهمیتی قائل بود.
عاقبت راهی زد آن بیروی و راه
حالیش گردن زدن فرمود شاه
هوش مصنوعی: سرانجام آن شخص بیمروت به راهی رفت که شاه او را به گردن زدن دستور داد.
لیک اول گفت شاه حق شناس
تا از آن مجلس رود بیرون ایاس
هوش مصنوعی: اما در ابتدا شاه حق شناس گفت تا زمانی که ایاس از آن مجلس بیرون رود.
گفت از ما لطف دیدست او مدام
کی تواند دید قهرم این غلام
هوش مصنوعی: او میگوید که لطف و محبت همیشه از سوی من به او رسیده است. اما این غلام، که در اینجا به خود اشاره دارد، چگونه میتواند قهر و خشم من را ببیند؟
هرکه او در لطف ما پرورده شد
از خیال قهر ما آزرده شد
هوش مصنوعی: هر کسی که به لطف و محبت ما تربیت شده باشد، از فکر و خیال قهر و خشم ما ناراحت و دلزده خواهد شد.
ای عجب چون این سخن بشنید ایاس
گفت فرخ آنکه شاه حق شناس
هوش مصنوعی: ای عجب! وقتی ایاس این سخن را شنید، گفت: فرخ و خوشبخت است آنکه شاه حقگزار و شناس است.
گردنش یکبار زد یکبار رست
تا قیامت از غم و تیمار رست
هوش مصنوعی: او یکبار با سر و گردن خود حرکت کرد و برای همیشه از غم و درد رهایی یافت.
کار من بنگر که روزی چندبار
میشوم از تیغ هیبت کشته زار
هوش مصنوعی: بنگر به حال من که در طول روز چندین بار به خاطر ترس و هیبت دیگران مثل یک قربانی شکستخورده میشوم.
با ادب در پیش سلطان تن زدن
سخت تر باشد ز صد گردن زدن
هوش مصنوعی: احترام و ادب در برابر مقام بالا بسیار دشوارتر از از دست دادن جان و جان کندن است.
روز و شب در قهر میسوزد مدام
وانگهم پروردهٔ لطفست نام
هوش مصنوعی: روز و شب در عذاب و رنج میسوزد، اما با این حال، نامش نشاندهندهی لطف و کرمی است که در دل دارد.
لطف او در حق هرک افزون بود
بی شک آنکس غرقه تر در خون بود
هوش مصنوعی: محبت و رحمت او به هر کسی بیشتر است، بدون تردید آن شخصی که بیشتر در درد و رنج غرق است، به او نزدیکتر است.
حاشیه ها
1402/06/11 01:09
نردشیر
با ادب در پیش سلطان تن زدن
سخت تر باشد ز صد گردن زدن