بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
جاهلی میگفت احنف را متاب
گر یکی گوئی تو ده گویم جواب
احنفش گفتا تو گر گوئی دهم
من یکی باتو نگویم این بهم
خلق نبود این که تا یابی خبر
از فروتر کس شوی زیر و زبر
چون حقارت بر نتابی از حقیر
چون کشی پس کبریای آن کبیر
خلق چیست ز خلق خون نوشیدن است
باز ناپوشیدن و کوشیدن است
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل: نصر احمد اندر ایام بهاربخش ۵ - الحكایة و التمثیل: خانهٔ داشت ای عجب خالی جنید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جاهلی میگفت احنف را متاب
گر یکی گوئی تو ده گویم جواب
هوش مصنوعی: یک جاهل به احنف میگفت که به کسی که به تو توهین میکند، پاسخ نده. اما اگر یکی دیگر به او توهین کند، من هم جواب میدهم.
احنفش گفتا تو گر گوئی دهم
من یکی باتو نگویم این بهم
هوش مصنوعی: احنف به دوستانش میگوید: اگر تو بگویی که چیزی به من بدهی، من در جواب با تو صحبت نمیکنم و چیزی نمیگویم.
خلق نبود این که تا یابی خبر
از فروتر کس شوی زیر و زبر
هوش مصنوعی: آدمها نبودند که بتوانی از کسی که پایینتر از توست خبری بگیری و خودت به مشکلات بیفتی.
چون حقارت بر نتابی از حقیر
چون کشی پس کبریای آن کبیر
هوش مصنوعی: وقتی که از کوچک شدن و حقیر شدن پرهیز کنی، نمیتوانی به بزرگی و عظمت کسی که بزرگ است، دست یابی.
خلق چیست ز خلق خون نوشیدن است
باز ناپوشیدن و کوشیدن است
هوش مصنوعی: آدمها در واقع به نوعی از همدیگر انرژی و الهام میگیرند، اما از آنجا که به راحتی نمیتوانند احساسات و آرزوهای حقیقی خود را بروز دهند، باید تلاش کنند تا آنچه را که درون خود دارند به تصویر بکشند.
حاشیه ها
1399/04/29 20:06
نیک روز
فکر می کنم در بیت آخر مصرع دوم باید جای کوشیدن و پوشیدن تغییر کند:
خُلق چیست از خَلق خون نوشیدن است
باز ناکوشیدن و پوشیدن است