گنجور

بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

سائلی جویندهٔ راه کمال
کرد او از شیخ گرگانی سؤال
گفت چون نبود ترا میل سماع
گفت ما را از سماع است انقطاع
زانکه هست اندر دلم یک نوحه گر
کو زمانی گر ز دل آید به در
جملهٔ ذرات عرش و فرش پاک
نوحه گر گردند دایم یا هلاک
گر شود ظاهر چنین دردی که هست
تا ابد باید در آن ماتم نشست
با چنین دردی که درجان منست
کی سماع و رقص درمان منست
گر نیارم درد خویش امروز گفت
قصهٔ این غصه و این سوز گفت
تن زنم تا بوکه مرگم در رسد
ره بسوی روز برگم در رسد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سائلی جویندهٔ راه کمال
کرد او از شیخ گرگانی سؤال
هوش مصنوعی: مردی که به دنبال دستیابی به کمال است، از شیخی به نام گرگانی پرسش کرد.
گفت چون نبود ترا میل سماع
گفت ما را از سماع است انقطاع
هوش مصنوعی: چون شما علاقه‌ای به شنیدن موسیقی و شادی ندارید، ما نیز از آن لذت نمی‌بریم و از آن جدا هستیم.
زانکه هست اندر دلم یک نوحه گر
کو زمانی گر ز دل آید به در
هوش مصنوعی: چون در درون قلبم افرادی هستند که گاهی اوقات دلم را پر از غم و اندوه می‌کنند و به خاطر این احساسات، من نمی‌توانم به راحتی از آن‌ها رهایی یابم.
جملهٔ ذرات عرش و فرش پاک
نوحه گر گردند دایم یا هلاک
هوش مصنوعی: تمام ذرات آسمان و زمین همواره به ناله و شکایت مشغولند یا در حال نابودی هستند.
گر شود ظاهر چنین دردی که هست
تا ابد باید در آن ماتم نشست
هوش مصنوعی: اگر چنین دردی که وجود دارد، آشکار شود، باید تا ابد در سوگ آن بمانیم.
با چنین دردی که درجان منست
کی سماع و رقص درمان منست
هوش مصنوعی: با چنین دردی که در وجود من است، چگونه ممکن است که به رقص و شادی بپردازم و درمانی بیابم؟
گر نیارم درد خویش امروز گفت
قصهٔ این غصه و این سوز گفت
هوش مصنوعی: اگر نتوانم امروز از درد خود بگویم، داستان این غم و سوز را خواهم گفت.
تن زنم تا بوکه مرگم در رسد
ره بسوی روز برگم در رسد
هوش مصنوعی: من تا زمانی که مرگ به سراغم بیاید، زندگی را به خوبی می‌گذرانم و منتظر زمانی هستم که دوباره به روزهای خوب بازگردم.