بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
گفت محمود و ایاز سیمبر
فخر کردند ای عجب با یکدگر
گفت محمود از سر رعنایئی
کیست چون من در جهان آرایئی
سند و هند و ترک و روم آن منست
هفتصد خسرو بفرمان منست
لشگر و پیل مرا اندازه نیست
هیچ سلطان را چنین آوازه نیست
در زمان برجست ایاز نیک نام
باز پس میرفت تا هفتاد گام
گفت دارم یک سخن با شهریار
هست دستوری شهش گفتا بیار
گفت اگر داری جهان پر صف شکن
لیک محمودی نداری همچو من
گر ترا هر دوجهان پر کس بود
این چه من دارم مرا می بس بود
گر تجلی جمالت آرزوست
پای تا سر دیده شو در پیش دوست
تا بدان هر دیده در دارالسلام
تا ابد دیدار بخشندت مدام
دیدهٔ بیناست جان را زاد راه
از خدای خویش دایم دیده خواه
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل: بر سر منبر امامی رفته بودبخش ۹ - الحكایة و التمثیل: رهبری بودست الحق رهنمای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت محمود و ایاز سیمبر
فخر کردند ای عجب با یکدگر
هوش مصنوعی: محمود و ایاز به یکدیگر فخر فروختند و این بسیار عجیب است که هر دو با هم چنین کنند.
گفت محمود از سر رعنایئی
کیست چون من در جهان آرایئی
هوش مصنوعی: محمود میگوید که در دنیا کسی نیست که زیبا و دلربا مثل من باشد.
سند و هند و ترک و روم آن منست
هفتصد خسرو بفرمان منست
هوش مصنوعی: سرزمینها و قومهای مختلف مانند سند، هند، ترک و روم همه تحت فرمان من هستند و من هفتصد پادشاه را به اطاعت خود دارم.
لشگر و پیل مرا اندازه نیست
هیچ سلطان را چنین آوازه نیست
هوش مصنوعی: من نه لشکری دارم و نه فیلهایی که با آنها به جنگ بروم، زیرا هیچ سلطانی به اندازهی آوازه و شهرت من نیست.
در زمان برجست ایاز نیک نام
باز پس میرفت تا هفتاد گام
هوش مصنوعی: در زمان ایاز، که شخصیتی با نام نیک و معروف بود، او تا هفتاد قدم عقبتر میرفت.
گفت دارم یک سخن با شهریار
هست دستوری شهش گفتا بیار
هوش مصنوعی: شخصی به پادشاه میگوید که سخنی با او دارد و پادشاه از او میخواهد که آن را بیان کند.
گفت اگر داری جهان پر صف شکن
لیک محمودی نداری همچو من
هوش مصنوعی: اگرچه جهان را پر از سربازان دلیر داری، اما کسی مانند من، محمود، را نداری.
گر ترا هر دوجهان پر کس بود
این چه من دارم مرا می بس بود
هوش مصنوعی: اگر در دو جهان، کسی جز تو نباشد، داشتن من طاقت این را دارد که مرا بس کند.
گر تجلی جمالت آرزوست
پای تا سر دیده شو در پیش دوست
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو آرزوی من است، باید تمام وجودم را در حضور دوست به نمایش بگذارم.
تا بدان هر دیده در دارالسلام
تا ابد دیدار بخشندت مدام
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که هر نگاهی در سرای آرامش و بهشت، همیشه تو را میبیند و از دیدارت لذت میبرد.
دیدهٔ بیناست جان را زاد راه
از خدای خویش دایم دیده خواه
هوش مصنوعی: چشم بصیرت انسان، روح را میزاید و به او نشان میدهد که چگونه در مسیر الهی حرکت کند. بنابراین، همیشه باید در جستجوی دیدار و شناخت خداوند باشد.