گنجور

بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

گشت مجنون هر زمان شوریده تر
همچنان در کوی لیلی شد مگر
هرچه را در کوی لیلی دید او
بوسه بر می‌داد و می‌بوسید او
گه در و دیوار در بر می‌گرفت
گاه راه از پای تا سر می‌گرفت
نعره می‌زد در میان کوی خوش
خاک می‌افشاند از هر سوی خوش
روز دیگر آن یکی گفتش که دوش
از چه کردی آن همه بانگ و خروش‌؟
هیچ دیوار و دری نگذاشتی‌؟
می‌گرفتی در بر و می‌داشتی‌؟
هیچ از در‌، کار بر نگشایدت
هیچ از دیوار‌، در نگشایدت
کرد مجنون یاد سوگندی عظیم
گفت تا در کوی او گشتم مقیم
من ندیدم در میان کوی او
بر در و دیوار الا روی او
بوسه گر بر در زنم‌، لیلی بوَد
خاک اگر بر سر کنم‌، لیلی بود
چون همه لیلی بود در کوی او
کوی لیلی نبودم جز روی او
هر زمانی صد بصر می‌بایدت
هر بصر را صد نظر می‌بایدت
تا بدان هر یک نگاهی می‌کنی
صد تماشای الهی می‌کنی
دل که دارد این نظر اندک قدر
می‌نیاساید زمانی از نظر
گر به‌جای یک نظر بودی هزار
آن هزاران دیده بودی غرق کار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشت مجنون هر زمان شوریده تر
همچنان در کوی لیلی شد مگر
هوش مصنوعی: مجنون هر لحظه بیشتر در حال جنون بود و همچنان در محله لیلی می‌گشت.
هرچه را در کوی لیلی دید او
بوسه بر می‌داد و می‌بوسید او
هوش مصنوعی: او هر چیزی را که در کوی لیلی می‌دید، می‌بوسید و بر آن بوسه می‌داد.
گه در و دیوار در بر می‌گرفت
گاه راه از پای تا سر می‌گرفت
هوش مصنوعی: گاهی محیط و فضایی که در آن هستیم، ما را در بر می‌گیرد و گاه به طور کامل همه وجود ما را فرامی‌گیرد و تسخیر می‌کند.
نعره می‌زد در میان کوی خوش
خاک می‌افشاند از هر سوی خوش
هوش مصنوعی: او در کوی خوش فریاد می‌زد و از هر طرف خاک خوشبو برمی‌افشاند.
روز دیگر آن یکی گفتش که دوش
از چه کردی آن همه بانگ و خروش‌؟
هوش مصنوعی: روز بعد یکی از آن‌ها از دیگری پرسید چرا شب گذشته اینقدر سر و صدا و هیاهو راه انداختی؟
هیچ دیوار و دری نگذاشتی‌؟
می‌گرفتی در بر و می‌داشتی‌؟
هوش مصنوعی: آیا هیچ دیوار و دربی برای خودت نساختی؟ اگر داشتی، می‌توانستی در آغوش بگیری و در پناهش بمانی؟
هیچ از در‌، کار بر نگشایدت
هیچ از دیوار‌، در نگشایدت
هوش مصنوعی: اگر از درِ زندگی برایت فرصتی فراهم نشود، هرگز نخواهی توانست از دیوار مشکلات بگذری و به آنچه می‌خواهی دست یابی.
کرد مجنون یاد سوگندی عظیم
گفت تا در کوی او گشتم مقیم
هوش مصنوعی: مجنون به یاد یک سوگند بزرگ، گفت که تا وقتی در کوی محبوبش ساکن شوم.
من ندیدم در میان کوی او
بر در و دیوار الا روی او
هوش مصنوعی: من هرگز در کوچه‌های او چیزی جز چهره‌اش ندیدم، نه بر در و دیوار.
بوسه گر بر در زنم‌، لیلی بوَد
خاک اگر بر سر کنم‌، لیلی بود
هوش مصنوعی: اگر من بر در لیلی بوسه بزنم، مانند این است که لیلی را در آغوش گرفته‌ام. حتی اگر خاک او را بر سرم بریزم، باز هم لیلی را در قلب خود حس می‌کنم.
چون همه لیلی بود در کوی او
کوی لیلی نبودم جز روی او
هوش مصنوعی: من در کوی او، که همه جا لیلی وجود داشت، تنها به خاطر روی او بودم و به همین خاطر، هرگز به آن کوی توجه نداشتم.
هر زمانی صد بصر می‌بایدت
هر بصر را صد نظر می‌بایدت
هوش مصنوعی: در هر زمان لازم است که صد دیدگاه داشته باشی و برای هر دیدگاه نیاز به صد نوع نگاه و برداشت متفاوت است.
تا بدان هر یک نگاهی می‌کنی
صد تماشای الهی می‌کنی
هوش مصنوعی: هر بار که به چیزی نگاه می‌کنی، انگار به زیبایی و شگفتی‌های الهی یکصد بار دیگر خیره می‌شوی.
دل که دارد این نظر اندک قدر
می‌نیاساید زمانی از نظر
هوش مصنوعی: دل وقتی که چنین نگاهی دارد، هرگز ارزش خود را از دست نمی‌دهد، حتی اگر مدت زمانی از دید پنهان باشد.
گر به‌جای یک نظر بودی هزار
آن هزاران دیده بودی غرق کار
هوش مصنوعی: اگر به جای یک نگاه فقط یک لحظه درنگ می‌کردی، هزاران چشم می‌دیدی که در کارشان غرق هستند.