بخش ۱۰ - حكایت
آن یکی دیوانهٔ عالی مقام
خضر او را گفت ای مرد تمام
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
زانکه خوردی آب حیوان چندگاه
تا بماند جان تو تا دیرگاه
من برآنم تا بگویم ترک جان
زانکه بی جانان ندارم برگ جان
چون تو اندر حفظ جانی ماندهای
من بنو هر روز جان افشاندهای
بهتر آن باشد که چون مرغان زدام
دور میباشیم از هم والسلام
بخش ۹ - الحكایة و التمثیل: رهبری بودست الحق رهنمایبخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل: گفت هارون عشق مجنون میشنود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن یکی دیوانهٔ عالی مقام
خضر او را گفت ای مرد تمام
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی که به نوعی مقام و منزلت ویژهای دارد، به انسانی دیوانه و عاقل میگوید: «ای مرد، تو همه چیز را میدانی و به بهترین شکل آموزش دیدهای».
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همراهم باشی، باید بدانی که با تو نمیتوانم کار کنم.
زانکه خوردی آب حیوان چندگاه
تا بماند جان تو تا دیرگاه
هوش مصنوعی: چون مدت زیادی از آب حیات نوشیدی، پس جان تو تا مدتها باقی خواهد ماند.
من برآنم تا بگویم ترک جان
زانکه بی جانان ندارم برگ جان
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم بگویم که عشق و دلبستگی او برایم بسیار مهم است، زیرا بدون او احساس زندگی نمیکنم و نمیتوانم به چیزی غیر از او فکر کنم.
چون تو اندر حفظ جانی ماندهای
من بنو هر روز جان افشاندهای
هوش مصنوعی: وقتی تو در حال حفظ جان خود هستی، من هر روز جانم را فدای تو کردهام.
بهتر آن باشد که چون مرغان زدام
دور میباشیم از هم والسلام
هوش مصنوعی: بهتر است مانند پرندگان از هم دور بمانیم و به آشتی و آرامش بپردازیم.