گنجور

بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

مار افسایی یکی حربه بدست
کرده بد بر مار سوراخی نشست
هر زمان میساخت معجونی دگر
هر نفس میخواند افسونی دگر
ناگهی عیسی برانجا درگذشت
مار آمد پیش او در سر گذشت
گفت ای روح اللّه ای شمع انام
هست سیصد سال عمر من تمام
مرد سی ساله مرا افسون کند
تا زسوراخم مگر بیرون کند
رفت عیسی عاقبت زانجایگاه
چون دگر باره فرود آمد براه
مرد را گفتا چه کردی کار را
گفت اندر سله کردم مار را
شد سر آن سله عیسی برگرفت
چون بدید او را سخن از سرگرفت
گفت ای مار از چه طاعت داشتی
خاصه چندانی شجاعت داشتی
آن همه دعوی که کردی از نخست
از چه افتادی چنین در دام سست
گفت من نفریفتم ز افسون او
میتوانستم که ریزم خون او
لیک چون بسیار حق را نام برد
نام حق خوش خوش مرا در دام برد
چون بنام حق شدم در دام او
صد چو جان من فدای نام او
وصل همچون آتشی جان سوزدت
یاد باید تا جهان افروزدت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مار افسایی یکی حربه بدست
کرده بد بر مار سوراخی نشست
هوش مصنوعی: یک مارگیر، با ابزار خاصی در دست، به دنبال مار افتاده و در کمین نشسته است.
هر زمان میساخت معجونی دگر
هر نفس میخواند افسونی دگر
هوش مصنوعی: هر لحظه چیز جدیدی خلق می‌کرد و هر دم نغمه‌ای تازه می‌سرود.
ناگهی عیسی برانجا درگذشت
مار آمد پیش او در سر گذشت
هوش مصنوعی: ناگهان عیسی در آن مکان حضور یافت و مار به سمت او آمد و داستانش را گفت.
گفت ای روح اللّه ای شمع انام
هست سیصد سال عمر من تمام
هوش مصنوعی: ای روح خدا، ای روشنایی جهان، عمر من به سه‌صد سال رسید و به پایان آمد.
مرد سی ساله مرا افسون کند
تا زسوراخم مگر بیرون کند
هوش مصنوعی: مردی که سی سال از عمرش گذشته است، مرا جادو می‌کند تا از مخفیگاه خود بیرون بیایم.
رفت عیسی عاقبت زانجایگاه
چون دگر باره فرود آمد براه
هوش مصنوعی: عیسی در نهایت از آن مکان رخت بربست و دوباره به راه خود ادامه داد.
مرد را گفتا چه کردی کار را
گفت اندر سله کردم مار را
هوش مصنوعی: مردی از دیگران می‌پرسد که چه کردید، او پاسخ می‌دهد که در کارهایم، دلیلی نداشت که به آرامش رفتار کنم و با مشکلات مقابله کردم.
شد سر آن سله عیسی برگرفت
چون بدید او را سخن از سرگرفت
هوش مصنوعی: عیسی به سراغ سله رفت و وقتی او را دید، شروع به صحبت کرد.
گفت ای مار از چه طاعت داشتی
خاصه چندانی شجاعت داشتی
هوش مصنوعی: شما چرا اینقدر شجاع و جریٔت دارید، مخصوصاً در شرایطی که به خطر افتاده‌اید؟
آن همه دعوی که کردی از نخست
از چه افتادی چنین در دام سست
هوش مصنوعی: چرا از همان ابتدا که ادعاهای زیادی داشتی، اکنون به این سرنوشت ضعیف دچار شده‌ای؟
گفت من نفریفتم ز افسون او
میتوانستم که ریزم خون او
هوش مصنوعی: شخص می‌گوید که من تحت تأثیر جاذبه و زیبایی او قرار نگرفتم، اما می‌توانستم به قدری نسبت به او عمیق احساساتی داشته باشم که حتی از عشق و دلبستگی‌ام به او خون ببارم.
لیک چون بسیار حق را نام برد
نام حق خوش خوش مرا در دام برد
هوش مصنوعی: اما چون بسیاری از نام حق را شنیدم، نام خداوند با خوشی مرا در دام خود گرفتار کرد.
چون بنام حق شدم در دام او
صد چو جان من فدای نام او
هوش مصنوعی: زمانی که به نام خداوند وارد دام محبت او شدم، صد بار جانم را فدای نام او می‌کنم.
وصل همچون آتشی جان سوزدت
یاد باید تا جهان افروزدت
هوش مصنوعی: اتصال به معشوق مانند آتشی است که جان را می‌سوزاند؛ برای اینکه این عشق دنیا را روشن کند، باید همیشه یاد او را در دل داشته باشی.

حاشیه ها

1396/03/10 15:06
آرمان سلیمی

مار افسا: مارگیر، کسی که مار را افسون می کند.